اگر تو اى خدا به خلق چيزى عطا كنى هرگز مشوب و ممزوج به منت نخواهد بود ( زيرا عطاى تو ذاتى وجودت بلا عوض و غرض است و بىتقاضاى شكر و سپاس از خلق و خلائق در مقابل نعمتهاى بىانتهاى تو قابل نيستند كه منتى نهى يا عوض خواهى و اگر بندگان را امر به شكر نعمتت فرمودى آن شكر خود نعمت ديگرى است بر آنها و مزيد احسانى از تو نسبت به خلق نه آن كه شكر آنها عوض نعمتت خواهد بود بلكه توفيق عبد بر شكر نعمت معبود كه توجه به منعم و به معرفت خدا است بزرگتر از هر گونه نعمت ظاهر و باطن است بلكه تمام نعمتها مقدمه است و نعمت معرفت و شناسائى منعم نتيجه و مقصود اصلى از خلقت است و اى خدا اگر منع عطا كنى منع تو هم ظلم و تعدى به خلق نخواهد بود (بلكه منعت خير و صلاح بندگانست و لطف و كرم در حق آنهاست چنانكه در اشعار منسوب به اميرالمومنين (ع) است (المنع منه عطيه معروفه- و الفقر احسان و لطف عاجل) مفاد شعر آنكه منع خدا عطائى نيكوست و فقر احسان و لطف عاجل خدا در حق بنده است)
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.