فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 53 از دعای 45 ( روزی ترس از عذاب )

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِيدِ ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ حَتَّى نَجِدَ لَذَّةَ مَا نَدْعُوكَ بِهِ ، وَ كَأْبَةَ مَا نَسْتَجِيرُك مِنْهُ .
خدايا مرا ساز روزى تو بيم ز دوزخ كه تا خود به دل آوريم هم از شوق جنت در افكن به دل كه سازد به رحمت مرا متصل كه تا آن نمايد به من راه را فزايم از اين جان آگاه را

ترس از عذاب و شوق ثواب‌

خداوند متعال پس از توجّه بشارت‌هاى الهى به مؤمنان و نيكوكاران، خطاب به آنان فرمود:

﴿وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا ۙ قَالُوا هَٰذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ ۖ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾«1»

و كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته [چون عبادت حق و خدمت‌ به خلق‌] انجام داده‌اند، مژده ده كه بهشت‌هايى ويژه آنان است كه از زيرِ [درختانِ‌] آن نهرها جارى است؛ هرگاه از آن بهشت‌ها ميوه‌اى آماده به آنان دهند، گويند: اين همان است كه از پيشْ روزىِ ما نمودند، و از ميوه‌هاى گوناگون كه [در طعم و گوارايى و زيبايى‌] شبيهِ هم است، نزد آنان آورند؛ در آنجا براى ايشان همسرانى پاكيزه [از هر آلودگى‌] است؛ و در آن بهشت‌ها جاودانه‌اند.

﴿وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ مَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾«2»

خدا به مردان و زنان با ايمان بهشت‌هايى را وعده داده كه از زيرِ [درختانِ‌] آن نهرها جارى است؟ در آن جاودانه‌اند، و نيز سراهاى پاكيزه‌اى را در بهشت‌هاى ابدى [وعده فرموده‌] و هم‌چنين خشنودى و رضايتى از سوى خدا [كه از همه آن نعمت ها] بزرگ‌تر است؛ اين همان كاميابى بزرگ است.

﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ * جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۖ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ﴾«3»

مسلماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، اينانند كه بهترين مخلوقاتند.* پاداششان نزد پروردگارشان بهشت‌هاى پاينده‌اى است كه از زيرِ [درختانِ‌] آن نهرها جارى است، در آنها جاودانه‌اند، خدا از آنان خشنود است و آنان هم از خدا خشنودند؛ اين [پاداش‌] براى كسى است كه از پروردگارش بترسد.

و از سوى ديگر در وعيدها و هشدارهايى، به كافران و ستمكاران مى‌فرمايد:

﴿وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۖ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ ۖ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا ۚ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾«4»

و كسانى كه مرتكب بدى‌ها شدند، كيفر هر بدى مانند همان بدى است و خوارى آنان را فرامى‌گيرد، براى آنان از [خشم و عذاب‌] خدا هيچ حافظ و نگه دارنده‌اى نخواهد بود؛ گويى چهره‌هايشان با پاره‌هايى از شب تاريك پوشيده شده؛ آنان اهل آتش‌اند و در آن جاودانه‌اند.

﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا﴾«5»

بى‌ترديد منافقان در پايين‌ترين طبقه از آتش‌اند، و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت.

از اين رو انسان مؤمن و كافر تكليفشان از جهت مسائل اعتقادى و قيامت و آخرت روشن است و جايگاه كسى كه در باور خود حق و باطل را مى‌شناسد و تا پايان عمر بر آن استوار مى‌ماند؛ در صحنه محشر بر همگان آشكار مى‌گردد.

امّا گروهى در ميان راه زندگى، رنگ عوض مى‌كنند، گاهى مانند افراد با ايمان خداجو مى‌شوند و گاهى مانند منافقان براى تباهى و گمراهى ديگران تلاش مى‌كنند، از اين دسته؛ بسيارى از آدم‌هايى كه گرفتار ترس و اميد مى‌شوند؛ اشتياق به بهشت و زيبايى‌ها و ترس از جهنّم و وحشت آن در دلشان موج مى‌زند. آرزوى پرواز به سوى دوست و جايگاه ابدى و آسايش هميشگى بر زبان جارى مى‌سازند.

روزانه براى كار و خدمت شرافتمندانه در تكاپو هستند و در شب مانند بيماران در بستر خويش به خود مى‌پيچند.

جان در كالبد تن آنان در فشار و اذيّت است و با كوچ از ديار فانى و نوشيدن شربت مرگ در فضايى آزاد و پرنعمت به پرواز در مى‌آيد و بر رفتار و اعمال ديگران نظاره مى‌كنند.

امام صادق (عليه السلام) در توصيف حال چنين بندگانى به عبداللّه بن جندب مى‌فرمايد:

يَا ابْنَ جُنْدَبٍ يَهْلِكُ الْمُتَّكِلُ عَلَى عَمَلِهِ وَ لايَنْجُو الْمُجْتَرِئُ عَلَى الذُّنُوبِ الواثِقُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ. قُلْتُ: فَمَنْ يَنْجُو؟ قالَ: الَّذينَ هُمْ بَيْنَ الرَّجاءِ وَ الْخَوْفِ كَأَنَّ قُلُوبَهُم فى‌ مَخْلَبِ طائِرٍ شَوْقاً إِلى‌ الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعَذابِ.«6»

اى پسر جندب! هر كه بر عمل خود تكيه داشته باشد هلاك مى‌شود و آن كس كه بى‌باكانه گناه مى‌كند و دل به رحمت خدا بسته است، نجات نخواهد يافت.عرض كردم: پس چه كسى نجات مى‌يابد؟ فرمود: كسانى كه بين اميد و ترس مثل اين كه دل‌هايشان در چنگال پرنده‌اى است به واسطه اشتياقى كه به پاداش و ترسى كه از كيفر دارند.

اميرمؤمنان على بن ابى طالب (عليه السلام) در وصف مؤمنان و متّقيان حقيقى چنين مى‌فرمايد:

فَالْمُتَّقُونَ فيها هُمْ أَهْلُ الْفَضائِلِ. مَنْطِقُهُم الصَّوابُ وَ مَلْبَسُهُم الْاقْتِصادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّواضُعُ. غَضُّوا أَبْصارَهُمْ عَمّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ. وَ وَقَفُوا أَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ. نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلاءِ كَالَّتى نُزِّلَتْ فِى الرَّخاءِ وَ لَوْلَا الْاجَلُ الَّذى كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ‌تَسْتَقِرَّ أَرْواحُهُمْ فى أَجْسادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً الَى الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ. عَظُمَ الْخالِقُ فى أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى أَعْيُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فيها مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فيها مُعَذَّبُونَ.«7»

پرهيزكاران در اين دنيا اهل فضائلند، گفتارشان صواب، پوشاكشان اقتصادى، و رفتارشان افتادگى است. از آنچه خدا بر آنان حرام كرده چشم پوشيده، و گوش‌هاى خود را وقف دانش با منفعت نموده‌اند. آنان را در بلا و سختى و آسايش و راحت، حالتى يكسان است، و اگر خداوند براى اقامتشان در دنيا زمانى معيّن را مقرّر نكرده بود، از شوق به ثواب و بيم از عذاب به اندازه چشم به هم زدنى روحشان در بدنشان قرار نمى‌گرفت. خداوند در باطنشان بزرگ، و غير او در ديدگانشان كوچك است. آنان با بهشت چنانند كه گويى آن را ديده و در فضايش غرق نعمتند، و با عذاب جهنّم چنانند كه گويى آن را مشاهده نموده و در آن معذّبند.

از اوصاف بارز مشتاقان و خائفان، انتظار و بى‌قرارى است. درد اشتياق و پيوستن به دوست، آرامش روانى و قلبى آنان را مى‌گيرد وبراى لقاى حق بى‌تابى مى‌كنند.

امام صادق (عليه السلام) در باب معرفت عارف مى‌فرمايد:

العارِفُ شَخْصُهُ مَعَ الْخَلْقِ وَ قَلْبُهُ مَعَ اللَّهِ وَ لَوْ سَها قَلْبُهُ عَنِ اللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ لَماتَ شَوْقاً الَيْهِ.«8»

انسان عارف، جسمش در ميان مردم است و دلش با خداوند است؛ اگر دل او چشم به هم زدنى از خداوند غافل شود، از شوق او جان سپرد.

حضرت ام كلثوم عليها السلام مى‌فرمايد:

شب نوزدهم پدرم اميرمؤمنان (عليه السلام) در خانه من قرار و آرام نداشت، روى پايش‌ بند نبود. وقتى من از ايشان پرسيدم، چه شده كه امشب شما همين طور به ستاره‌ها نگاه مى‌كنيد؟ فرمود: دخترم امشب آن شبى مى‌باشد كه حبيب من پيغمبر (صلى الله عليه و آله) درباره آن به من خبر داده است.«9»

از شدّت عشق به وصال دوست روى پا نبود و هر چه موانعى براى حركت حضرت پيش آمد، كنار مى‌زد.

اين نگاه اولياى خداست؛ چنين كارى، ساده نيست؛ اين معناى سخن اميرمؤمنان است كه فرمود:

إِنَّ اوْلِياءَ اللَّهِ هُمُ الَّذينَ نَظَرُوا الى‌ باطِنِ الدُّنْيا اذا نَظَرَ النّاسُ الى‌ ظاهِرِها. وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِها اذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعاجِلِها.«10»

اولياى خدا آنانى هستند كه به باطن دنيا نظر كردند وقتى كه مردم به ظاهرش نگريستند، و به فرداى آن مشغول شدند وقتى مردم به امروز پرداختند.

اولياى الهى در برابر آن همه مرارت و رنج‌ها كه به آنان مى‌رسد، مى‌گويند: ما زيبايى فقط مى‌بينيم. آنان كه چنين مى‌گويند: باطن هر چيز را مى‌نگرند چون تلخى ظاهرى كه مردم از آن رنج مى‌برند براى اولياى خداوند از ديد زيبانگرى، شيرينى و شيدايى است.

حضرت امام حسين (عليه السلام) وقتى از مكه به طرف كربلا مى‌رود، جلوى اسبش را مى‌گيرند و به او مى‌گويند كه: نرو، مى‌پرسد چرا؟ مى‌گويند: سفرت بوى خون مى‌دهد. يعنى جانت در خطر است، البته پيش خودشان فكر كردند امام را بترسانيم كه شايد نرود. به محض اين كه مرگ را مطرح كردند، حضرت ارزيابى باطنى و الهى كرد و فرمود:

اشتياقم به مرگ از اشتياق يعقوب به ديدن يوسف شديدتر است.«11»

اين برنامه؛ سيره پروردگار عالم است امّا كسى كه بر اساس ديد سطحى ارزيابى مى‌كند، مى‌گويد: خداوند مرا پست و كوچك كرد. گاهى كه كمى از اموالش يا تعداد فرزندانش آسيب مى‌بيند ناله و فريادش بلند مى‌شود كه: گويا خدا ما را فراموش كرده يا چرا تنها مرا امتحان مى‌كند و ...

اگر در سيره انبيا و معصومان (عليهم السلام) چنين طرز فكرى باشد، پس دنياى آنان با دنياى مردم چه فرق مى‌كند؟! روح بلند در كالبد بزرگ جاى مى‌گيرد و هر چه مقام معنوى برتر باشد، افق ديدگاه نسبت به لقاى دوست گسترده‌تر مى‌شود.

آنگاه كه امام حسين (عليه السلام) فرمود: شوقم به مرگ از اشتياق يعقوب به يوسف افزونتر است؛ بنابراين كلام او اوج نشاط روحى و افق بلند نگاه عرشى را مى‌فهماند، آن جايى كه يك مرتبه همه باطن را مى‌بيند و با حال مخلصانه بر لبان مباركش زمزمه مى‌كند:

صَبْراً عَلى‌ قَضائِكَ يا رَبِّ لا الهَ سِواكَ يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ مالى‌ رَبٌّ سِواكُ وَ لامَعْبُودَ غَيْرُكَ، صَبْرًا عَلى‌ حُكْمِكَ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ ...«12»

صبر بر تقديراتت پروردگار، اى كه هيچ معبود حقى جز تو نيست، اى فريادرس فريادخواهان، هيچ صاحب اختيار و معبودى جز تو ندارم. صبر بر داورى‌ات اى دادرس بى‌پناهان.

سپس در نهايت اشتياق به سوى پروردگارش مى‌شتابد.

______________________________

(1)- بقره (2): 25.

(2)- توبه (9): 72.

(3)- بيّنه (98): 7- 8.

(4)- يونس (10): 27.

(5)- نساء (4): 145.

(6)- بحار الأنوار: 75/ 280، باب 24، حديث 1؛ تحف العقول: 302.

(7)- نهج البلاغه: خطبه 184.

(8)- بحار الأنوار: 3/ 14، باب 1، حديث 35؛ مصباح الشريعة: 191.

(9)- بحار الأنوار: 42/ 225، باب 127، حديث 35؛ روضة الواعظين: 1/ 135.

(10)- نهج البلاغه: حكمت 432.

(11)- بحار الأنوار: 44/ 366، باب 37؛ كشف الغمة: 2/ 29.

(12)- موسوعه كلمات الامام الحسين (عليه السلام): 510؛ مقتل الحسين (عليه السلام)، مقرم: 357.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^