فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 55 از دعای 45 ( دعا برای همۀ پدران و مادران و اهل دین اسلام )

اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَهْلِ دِينِنَا جَمِيعاً مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ .
بار خدايا از گناهان ما و پدران و مادران ما و اهل دين ما و آن كسانى كه پيش از اين گذشته‌اند و آنان كه از اين ذريه در آينده خواهند آمد در روز قيامت درگذر و پرده‌ى عفو و مغفرت بر جرايم اعمال آنها دركش.

آمرزش براى آباء و اجداد و مؤمنان‌

مرتبه بندگان صالح به اعتبار مرتبه عبوديّت و بندگى، نزد خداوند متعال متفاوت است؛ زيرا هر بنده‌اى از بندگان درستكار به اعتبار مقام يا اسمى كه در او غلبه ظهورى دارد مرتبه ويژه‌اى پيدا مى‌كند. ما در نماز بعد از سلام بر نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه و آله) منزلت آنان را با خطاب مخصوص‌ «السَّلامُ علينا و على عِبادِ اللّهِ الصَّالِحينَ» بيان مى‌كنيم. اگر چه در خطاب عباد، به ويژگى و صلاحيّت آنان اشاره دارد و خود را هم در شمار آنان مى‌داند ولكن مقصود مقامى است كه در كائنات و عرش الهى به آنان اختصاص داده‌اند، به ويژه كسانى كه در مراتب ايمان و اسلام و تقوا حقوق دينى برترى دارند.

بسيارى از نياكان و پيشگامان حقيقى و حقوقى كه در عصرهاى پيشين مى‌زيسته‌اند؛ و به گردن همه نسل‌هاى جديد حق حيات و سرافرازى دارند؛ و در طلب مغفرت و عفو اهل استحقاق هستند. محبّت و پيوند رشته‌هاى دوستى بين دو نسل گذشته و آينده در تحكيم مبانى اعتقادى و اخلاقى مؤثّر است.

امير المؤمنين (عليه السلام) در حكمت‌هاى خويش مى‌فرمايد:

مَوَدَّةُ الْآباءِ قَرابَةٌ بَيْنَ الْابْناءِ وَ الْقَرَابَةُ الَى الْمَوَدَّةِ احْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ الَى الْقَرابَةِ.«1»

دوستى پدران، خويشاوندى بين فرزندان است، و خويشاوندى به دوستى محتاج‌تر از دوستى به خويشاوندى است.

و نيز مى‌فرمايد:

أَبْلَغُ الْعِظاتِ النَّظَرُ إِلَى مَصارِعِ الْأَمْواتِ وَ الْاعْتِبارُ بِمَصائِرِ الْآباءِ وَ الْأُمَّهاتِ.«2»

رساترين پندها نگاه كردن به آرامگاه مردگان و عبرت گرفتن از سرنوشت پدران و مادران است.

در روايت آمده است:

امام موسى بن جعفر (عليه السلام) به مرد زشت‌رويى از اهالى عراق برخورد كرد و به او سلام كرد و در كنارش نشست و مدّتى طولانى با وى گفتگو كرد. و سپس فرمود: اگر برايت مشكلى يا حاجتى پيش آيد حاضرم آن را برآورده سازم.

شخص ديگرى گفت: يابن رسول اللّه (صلى الله عليه و آله)! نزد اين مرد مى‌نشينى و سپس از نيازهايش مى‌پرسى، در صورتى كه او به شما نيازمندتر است، حضرت فرمود:

او بنده‌اى از بندگان خداست و به حكم كتاب خدا با ما برادر است و در سرزمين خدا به سر مى‌برد. ما و او را، از بهترين پدران يعنى آدم (عليه السلام) و برترين اديان يعنى اسلام به هم پيوند داده است وشايد روزى زمانه ما را در كارى نيازمند او كند و آنگاه ما را ببيند كه ديروز بر او بزرگى فروختيم و امروز در برابرش فروتنى مى‌كنيم ...«3»

پيشگامان در نيكى‌ها و پيشينيان در اعمال صالح نبايد فراموش شوند؛ زيرا مقام معنوى آنان بالاتر از كاميابى مادّى آنهاست، به ويژه سبقت آنان در ايمان و جهاد و انفاق در راه خدا، براى تقرّب به پروردگار بوده است. و خداوند متعال هم در تجليل از آنان فرموده است:

﴿وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَٰئِكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ﴾«4»

و پيشى گيرندگان [به اعمال نيك‌] كه پيشى گيرندگان [به رحمت و آمرزش‌] اند،* اينان مقربان‌اند،* در بهشت‌هاى پر نعمت‌اند.

منظور از قرب در آيه، قرب منزلتى است نه مكانى؛ و تقرّب به خداوند با ادّعا حاصل نمى‌شود؛ روش و دليل دارد.

يهوديان مى‌گفتند: ما مقربان درگاه خدا هستيم ولى خداوند در پاسخ آنان مقرّبان را كسانى مى‌داند كه در كمالات و ارزش‌هاى دينى پيش قدم باشند. آنانى كه در شرايط سخت و گرفتارى براى تعالى اسلام ايستادگى مى‌نمودند و همه تلخى‌ها را به جان مى‌خريدند تا نور حق بر دل‌هاى مردم تابيده شود.

و خداوند هم در برابر حق‌شناسى و قدردانى از آنان، بالاتر از غفران و بهشت؛ درجه و مدال افتخار مقرّبان و رضايت خويش را به آنان عطا فرموده است:

﴿وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾«5»

پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار و كسانى كه به نيكى و درستى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود است و آنان هم از خدا راضى هستند؛ براى ايشان بهشت‌هايى آماده كرده كه از زيرِ [درختانِ‌] آن نهرها جارى است، در آنجا براى ابد جاودانه‌اند؛ اين است كاميابى بزرگ.

از مصاديق بارز «سابقون» مى‌توان به موارد ذيل اشاره كرد:

انبيا و اولياى الهى به ويژه رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) و امير المؤمنين (عليه السلام) و فاطمه زهرا عليها السلام و اهل بيت وانصار و مهاجرين و تابعين و مؤمنان و شهيدان و پدران و مادران صالحى كه براى هدايت و ديانت بسيار كوشا و جانفشانى كردند و جان عزيزشان را در راه هدف الهى به حق سپردند.

و همه مسلمانان و نسل‌هاى بعد در قرون اخير، مديون پايدارى و همّت بلند آن بزرگواران هستند؛ زيرا آنان راه شناخت خدا و سعادت و راهيابى به بهشت را به ما نشان دادند.

ابن عباس مى‌گويد: از تفسير كلام خدا كه فرمود: ﴿وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَٰئِكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ‌﴾ از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پرسيدم، فرمود: جبرئيل به من گفته است:

اينان على و شيعيان اويند، آنانند كه به بهشت پيشى گيرند به خاطر كرامتى كه خداوند به آنان نموده و مقرّبان درگاه خداوند مى‌باشند.«6»

مكتب كامل و شايسته: مكتبى است كه براى پيروان و نسل آينده خود نيز طرح كمال و رشد داشته باشد و دعاى خير و استغفار براى گذشتگان، وظيفه آيندگان باشد. سابقه در ايمان ارزش محسوب مى‌شود و برادرى واقعى در پرتو ايمان است و رحمت و رأفت حق پشتوانه قبول دعاهاست. همانطور كه خداوند درباره مسلمان صدر اسلام مى‌فرمايد:

﴿وَ الَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَ لَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾«7»

و نيز كسانى كه بعد از آنان [انصار و مهاجرين‌] آمدند در حالى كه مى‌گويند: پروردگارا! ما و برادرانمان را كه به ايمان بر ما پيشى گرفتند بيامرز، و در دل‌هايمان نسبت به مؤمنان، خيانت و كينه قرار مده.پروردگارا! به حقيقت تو رؤوف و مهربانى.

خودسازى فردى و اجتماعى بدون استمرار از خداوند ممكن نمى‌شود، بلكه بايد به سراغ ريشه گناهانى همچون حسادت و كينه رفت و با دعاى خير و طلب آمرزش، كينه‌ها را از دل دور كنيم، تا همدلى و محبّت در دل‌هاى همه انسان‌ها موج بزند.

از جمله حقوقى كه سيد ساجدان و زينت عابدان امام سجّاد (عليه السلام) درباره بزرگان مى‌فرمايد:

وَ حَقُّ الْكَبِيرِ تَوْقِيرُهُ لِسِنِّهِ وَ إِجْلالُهُ لِتَقَدُّمِهِ فِى الْاسْلامِ قَبْلَكَ وَ تَرْكُ مُقابَلَتِهِ عِنْدَ الْخِصامِ وَ لاتَسْبِقْهُ إِلى‌ طَرِيقٍ وَ لاتَتَقَدَّمْهُ وَ لاتَسْتَجْهِلْهُ وَ إنْ جَهِلَ عَلَيْكَ احْتَمَلْتَهُ وَ اكْرَمْتَهُ لِحَقِّ الْإسْلامِ وَ حُرْمَتِهِ.«8»

حق بزرگتر اين است كه او را به خاطر سنّش احترام كرده و به خاطر سبقت او بر تو، در اسلام او را بزرگ شمارى و در مقام ستيزه جويى او؛ رويارويى با او نكنى و در هيچ راهى بر او سبقت نجويى و او را به نادانى نگيرى و اگر او اقدام به جهالت با تو كرد، او را تحمّل نمايى و به خاطر حقّ بزرگى در اسلام و احترام آن، او را عزيز و گرامى دارى.

سپس حضرت در ادامه حقوق اهل دين و شريعت را كه در پناه قرآن و رسالت پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) هستند برمى‌شمرد و مى‌فرمايد:

وَ حَقُّ أَهْلِ مِلَّتِكَ إِضْمارُ السَّلامَةِ لَهُمْ وَ الرَّحْمَةُ لَهُمْ وَ الرِّفْقُ بِمُسِيئِهِمْ وَ تَأَلُّفُهُمْ وَ اسْتِصلاحُهُم وَ شُكْرُ مُحْسِنِهِمْ وَ كَفُّ الْأَذى عَنْهُمْ وَ تُحِبُّ لَهُمْ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهُ لَهُمْ ما تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ وَ أَنْ تَكُونَ شُيُوخُهُمْ بِمَنْزِلَةِ أَبيكَ وَ شَبابُهُمْ بِمَنْزِلَةِ إِخْوَتِكَ وَ عَجائِزُهُمْ بِمَنْزِلَةِ أُمِّكَ وَ الصِّغارُ بِمَنْزِلَةِ أَوْلادِكَ.«9»

و حق همكيشان تو اين است كه در نهان خانه دل، خواستار سلامت آنان بوده و نسبت به آنان دلسوز باشى و با بدانشان مدارا كرده، و با آنان انس و الفت برقرار كرده و خواستار اصلاحشان باشى، و نيكوكارشان را سپاسگزار بوده و دست آزار خويش از آنان باز دارى و براى آنان دوست بدارى آن‌چه براى خود دوست مى‌دارى؛ و برايشان ناپسند شمارى آنچه براى خود نمى‌پسندى و بايد كه پيرمردان آنان برايت به منزله پدر و جوانانشان به منزله برادر و پيرزنان آنان به جاى مادرت و كوچكان به مانند فرزندانت باشند.

همه در جامعه اسلامى داراى حقوق فردى و اجتماعى هستند و اسلام در ميان آنها پيوند همكيشى ايجاد كرده است و در دل ارتباط و محبّت و دوستى به خاطر خدا مى‌كنند و هيچ هدفى آنان را از تلاش و سير به سوى خدا باز نمى‌دارد.

از فرازهاى دعاى حضرت چنين برداشت مى‌شود؛ توجّه و عنايت به گذشتگان از پدر و مادران و بزرگان دينى، انسان را از دايره ذهن كوچك و شخصيّت محدود بيرون كشيده و او را به گذشته و آينده‌اش پيوند مى‌زند. تجربه نياكان و خاطرات زندگى آنان، ره توشه آيندگان مى‌شود.

از سوى ديگر اين ديد گسترده، پرده از نياز انسان به دعاى ديگران بر مى‌دارد كه در دل خود هر چه را ديگران براى خود مى‌خواهند و زمينه‌هاى سعادت را براى خويش فراهم كرده‌اند براى او نيز بسازند، تا با عبور از او نسل بعد هم بهره‌مند گردد.

از اين رو طلب عفو و مغفرت براى آنان و دعا براى شادى روح آنان، در تداوم نظارت و عنايت آنان در عالم ارواح بر زندگان و توفيق يافتن در راه حق، مؤثّر است.

با درود پيوسته بر مقام رسالت و اهل بيت نبوّت و بزرگوارانى كه ما را با ياد دادن آموزه‌هاى دينى و فراخواندن به رفتار و كردار نيك و نظام تربيتى به حق رهنمون شدند و در انسان انگيزه بيشترى براى تكامل و رسيدن به كمالات معنوى برتر، پديد آوردند.

حضرت على (عليه السلام) در رابطه با فضائل آل محمد (صلى الله عليه و آله) و كرامت اهل بيت (عليهم السلام) چنين مى‌فرمايد:

هُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ. يُخْبِرُكُمْ حِلْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ ظاهِرُهُمْ عَنْ باطِنِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ حِكَمِ مَنْطِقِهِمْ. لايُخالِفُونَ الْحَقَّ وَ لايَخْتَلِفُونَ فِيهِ.

هُمْ دَعائِمُ الْإِسْلامِ وَ وَلائِجُ الْاعْتِصامِ بِهِمْ عادَ الْحَقُّ فى نِصابِهِ وَ انْزاحَ الْباطِلُ عَنْ مُقامِهِ وَ انْقَطَعَ لِسانُهُ عَنْ مَنْبِتِهِ. عَقَلُوا الدّينَ عَقْلَ وِعايَةٍ و رِعايَةٍ، لا عَقْلَ سَماعٍ وَ رِوايَةٍ. فَانَّ رُواةَ الْعِلْمِ كَثيرٌ وَ رُعاتَهُ قَليلٌ.«10»

اينان حيات دانش، و مرگ جهلند. بردبارى آنان از دانششان، و آشكارشان از نهانشان، و سكوتشان از حكمت گفتارشان شما را خبر مى‌دهد. با حق مخالفت نمى‌ورزند و در آن اختلاف نمى‌نمايند. ستون‌هاى اسلام، و پناهگاه مردمند. حق به آنان به جاى اصليش بازگشت، و باطل از جايگاهش دور شد، و زبانش از ريشه قطع گرديد. دين را همراه با فراگيرى و عمل درك كردند، نه فقط از راه شنيدن و روايت كردن؛ زيرا راويان دانش فراونند، و عمل كنندگان به حق اندك.

صبر بر مسائل و مشكلات اجر و مزد بالايى دارد. در همه امور بزرگان حقيقى، بارى را به دوش مى‌گيرند و تا پاى جان بر آن مى‌ايستند، تا نور حق و حقيقت بر هر جا بتابد. البته كسانى كه خدا را به عنوان معبود خود مى‌پذيرند بايد ايستادگى كنند تا بركات و ثمرات آن را ببينند.

قرآن درباره صابران و جويندگان راه مستقيم مى‌فرمايد:

﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾«11»

بى‌ترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت‌] استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند [و مى‌گويند:] مترسيد و اندوهگين نباشيد و شما را به بهشتى كه وعده مى‌دادند، بشارت باد.

آنچه ايمان را بارور مى‌كند و به نتيجه مى‌رساند، مقاومت است وگرنه چه بسيار مؤمنانى كه براى اسلام هم زحمت كشيده‌اند ولى بد عاقبت شدند. استقامت در كنار ايمان ارزشمند و مفيد است. انسان در اثر ايمان و اميدى كه به هدف دارد مقاومت مى‌ورزد و فرشتگان را به خود جلب مى‌كند؛ در نتيجه ترس و اندوه نسبت به گذشته از او برطرف مى‌شود.

بالاترين هديه آسمانى كه فرشتگان براى مؤمنان مقام مى‌آورند؛ آرامش روحى و روانى است. سپس امنيّت اجتماعى در پى خواهد داشت. اگر مقاومت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) در راه دين و ايستادگى ائمه اطهار (عليهم السلام) به خاطر پاسدارى از كيان دين و استقامت مبارزان و انقلابيون در راه جهاد با دشمنان و كافران نبود؛ تاكنون بويى از شريعت هم به مشام نسل نو نمى‌رسيد و شناختى از اصول دين پيدا نمى‌كردند. اگر در بين جوانان ارتباط و احترام بزرگان بر اساس سيره پسنديده اسلامى باشد، بسيارى از مشكلات آنان برطرف مى‌شود و خداوند متعال عنايت ويژه‌اى به اين آداب دارد.


احترام بزرگان و پيرمردان در روايات‌

پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) درباره احترام به بزرگان و ريش سفيدان مى‌فرمايد:

مَنْ وَقَّرَ ذا شَيْبَةٍ فِى الْإِسْلامِ آمَنَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيامَةِ.«12»

هر كه پير مسلمانى را تكريم و احترام نمايد، خداوند او را از ترس روز قيامت ايمنى دهد.

و نيز فرمود:

مِنْ إِجْلالِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِجْلالُ ذِي الشَّيْبَةِ الْمُسْلِمِ.«13»

از والا شمردن خداى عزيز و بلند مرتبه؛ احترام موى سپيد مسلمان است.

و نيز مى‌فرمايد:

الشَّيْخُ فى‌ أَهْلِهِ كَالنَّبِىُّ فى‌ أُمَّتِهِ.«14»

پيرمرد در خاندانش همچون پيامبر در امّتش است.

در روايت أنس آمده است: پيرمردى به حضور رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شرفياب شد.

كسانى كه در محضر آن حضرت بودند رعايت احترامش را ننمودند. و در جا دادن كندى نشان دادند.

پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) از اين رفتار برخلاف ادب، ناراحت شد و به آنان فرمود:

كسى كه به خردسالان ما ترحّم نكند و پيران ما را تكريم ننمايد، از ما نيست.«15»

يعنى وابستگى و رابطه‌اى بين ما و او ايجاد نشده است، چه رسد به اينكه مورد آمرزش و شفاعت قرار گيرد.

______________________________

(1)- نهج البلاغه: حكمت 308.

(2)- غرر الحكم: 162، حديث 3131.

(3)- بحار الأنوار: 75/ 325، باب 25، ذيل حديث 3؛ تحف العقول: 413.

(4)- واقعه (56): 10- 12.

(5)- توبه (9): 100.

(6)- بحار الأنوار: 35/ 332، باب 12، حديث 1؛ كشف الغمّة: 1/ 306.

(7)- حشر (59): 10.

(8)- بحار الأنوار: 71/ 9، باب 1، حديث 1، باب جوامع الحقوق؛ تحف العقول: 270.

(9)- بحار الأنوار: 71/ 9، باب 1، حديث 1، باب جوامع الحقوق؛ تحف العقول: 270.

(10)- نهج البلاغه: خطبه 239.

(11)- فصّلت (41): 30.

(12)- كافى: 2/ 658، حديث 3؛ بحار الأنوار: 7/ 302، باب 15، حديث 53.

(13)- كافى: 2/ 658، حديث 6؛ بحار الأنوار: 72/ 138، باب 53، حديث 2.

(14)- بحار الأنوار: 72/ 137، باب 52، حديث 4؛ روضة الواعظين: 2/ 476.

(15)- مجموعة ورام: 1/ 34؛ بحار الأنوار: 72/ 137، باب 52، ذيل حديث 4؛ جامع الأخبار: 92.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^