مسئلت من مسئلت بندهى حقير و ذليل و بدبخت و فقير و ترسان و پناهندهايست كه بر اين درگاه به خاك افتاده و از خداوند خويش اميد رحمت دارد. نه همچون گردنكشان از ابراز عجز و ناتوانى عار دارم و نه همچون عبادتكاران مغرور به عبادت خويش تكيه مىگذارم و خاطرم به اميد شفاعت ديگران آسوده است.