شكيباييت خشم را چاره بود
كه رحمت ز دفتر عذابت زدود
به غير از تضرع چه آيد مرا
وزان رستگارى فزايد مرا
درود تو بر احمد و خاندان
كه هستى شرف يافت از نامشان
تو آنى كه بر مردگان جان دهى
طراوت به هر ملك ويران دهى
ببخشاى بر حال من اى اله
مبادا بمانم اسير و تباه