در اين شرايط دست به يارى من زدى و با نيروى خويش پشتم را استوار ساختى و تيغ وى را كند گردانيدى و با آنهمه ياران فراوان تنهايش نهادى و مرا بر او چيره ساختى و آن تير كه به آهنگ هلاكت من (بر كمان نهاده) بود به سوى خويش بر گردانيدى و بىآنكه خشمش را فرو خورد و كينهاش را فرو نشاند او را باز گردانيدى. از تير خشم سر انگشتان خود به دندان گزيد و روى به گريز نهاد بىآنكه يارانش توانسته باشند وعدهى يارى خود را بجاى آرند.