در آيات و روايات ما به انسان هشدار داده شده كه از امورى در امان نيست و بايد نگرش و تدبيرى اساسى انديشيد.
انسان نبايد به اندك عنايت و فيضى كه به او مىرسد دل خوش و فريفته گردد و در بستر عافيت و امنيت از ظرف بلا و ابتلايى كه حق تعالى بر مقتضاى حكمت در جهت رشد و شكوفايى براى او فراهم مىكند؛ غفلت ورزد.
بلكه بايد در بستر عافيت، پيش از افتادن در گرفتارى براى در امان بودن خود از انحرافات و لغزشهاى احتمالى و درماندگى و واماندگى آن ايام، دست دعا به درگاه الهى بردارد و عاجزانه از حق بخواهد در هنگامى كه در گردابهاى شرارت گرفتار مىشود؛ توجه به غير نكند و در چنگال شرك و خودبينى اسير نگردد.
اهل حكمت و انديشه مىگويند:
بايد پيش از وقوع حوادث به پيشگيرى آن پرداخت، دعا و صبر دو كليد اصلى براى كفايت از شر امور است.
خداوند به پيامبرش كه در امواج استهزا و تكذيب مشركان و كافران گرفتار شده است خطاب مىفرمايد:
پس صبر كن صبرى نيكو [صبرى كه در كنارش جزع و ناخشنودى نباشد.]
«حضرت حق فرموده كه اى پيامبر! در برابر آزار آنان نيكو شكيبا باش. «صبر جميل» يعنى تحمل بسيار قابل توجه و آن استقامتى است كه تداوم داشته باشد، يأس و نوميدى به آن راه نيابد و بىتابى و شكوه و ناله همراه آن نباشد كه در غير اين صورت جميل نيست
كسى از حضرت باقر (عليه السلام) پرسيد: مقصود از صبر جميل چيست؟
حضرت فرمود: اين صبرى است كه در آن نزد مردم گله و شكايت نمىشود.
به طور كلى ايستادگى در حوادث يكى از ويژگىهاى مؤمن است و چون در برابر طوفان حادثه و آزمايشها قرار مىگيرد اين صبر است كه او را مىسازد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
سرشت مؤمن بر اين است كه در برابر سختىها و مشكلات صبر كند.
حتى اهل بيت عصمت و طهارت شادى درون را نتيجه ايستادگى در برابر مشكلات مىدانند كه به دنبال آن آسايش و امنيت مىآيد.
امام صادق (عليه السلام) مىفرمايد:
شادى سه خصلت است: وفادارى، رعايت حقوق و ايستادگى در برابر سختىهاى زمانه.
چاره چيست؟ اين جا سخن از ارزش صبر است كه به انسان مقام و برترى مىدهد.
اين فرمايش اميرمؤمنان على (عليه السلام) است كه ما را آگاه مىسازد:
بلكه كمال انسان در داشتن چنين شايستگى است كه او را به درجات بالاتر مىرساند:
و نيز حضرت على (عليه السلام) فرمود:
و اين سيره معصومان همچنان ادامه دارد و تجلى آن در مؤمنان و شيعيان ديده مىشود كه دعاى امام سجاد (عليه السلام) در حق آنان است.
خداوند در دو آيه وظيفه مهم رهبران و مبلغان را، روشن بينى در برابر شيوههاى شيطنت شيطان مىداند و مىفرمايد:
و اگر [وسوسهاى از سوى] شيطان، تو را [به خشم بر مردم و تركِ مهربانى و ملاطفت] تحريك كند، به خدا پناه جوى؛ زيرا خدا شنوا و داناست.* مسلماً كسانى كه [نسبت به گناهان، معاصى و آلودگىهاى ظاهرى وباطنى] تقوا ورزيدهاند، هرگاه وسوسههايى از سوى شيطان به آنان رسد [خدا و قيامت را] ياد كنند، پس بىدرنگ بينا شوند [و از دام وسوسههايش نجات يابند.]
شيطان بر سر راه پرهيزگاران، همواره با وسوسههاى شيطانى در شكل مقام، مال، شهوت، و امثال اينها خودنمايى مىكند و شيطان و شيطان صفتان مىكوشند آنها را از طريق اين وسوسهها از مسيرشان منحرف سازند و از هدفشان بازدارند.
قرآن دستور مىدهد كه اگر وسوسههاى شيطانى متوجه تو شد به خدا پناه ببر و خود را به او بسپار و از لطفش مدد بخواه، زيرا او سخن تو را مىشنود و از اسرار درونت آگاه و از وسوسههاى شياطين با خبر است.
وسوسههاى شيطانى همچون طواف كنندهاى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مىكنند تا راهى براى نفوذ بيابند. اگر انسان در اين هنگام به ياد خدا و عواقب شوم گناه بيفتد آنها را از خود دور ساخته و رهايى مىيابد وگرنه سرانجام در برابر اين وسوسهها تسليم مىگردد.
وسوسههاى شيطانى پرده بر ديد باطنى انسان مىافكند آن چنان كه راه را از چاه و دوست را از دشمن و نيك را از بد نمىشناسند ولى ياد خدا به انسان بينايى و روشنايى مىبخشد و قدرت شناخت واقعيتها را به او مىبخشد.
در روايات اسلامى، به اثر عميق ذكر خدا در كنار زدن وسوسههاى شيطانى اشاره شده است. حتى افراد بسيار با ايمان و دانشمند و با شخصيت هميشه در مقابل وسوسههاى شيطانى احساس خطر مىكردند و از طريق مراقبت، با نفس مىجنگيدند.
حضرت على (عليه السلام) در خطبهاى براى اين موقعيت درخواست كمك مىنمايد:
خدا را سپاس مىگويم، و از او در موجبات طرد و بازداشتن شيطان، و محفوظ ماندن از دچار شدن در دامها و فريبهايش يارى مىخواهم.
در جاى ديگر در مقام گريز از شيطان مىفرمايد:
بندگان خدا، از دشمن خدا حذر كنيد، مباد آن كه شما را به درد خود مبتلا كند، و با ندايش شما را به حركت آورد، و با ارتش سواره و پيادهاش بر شما بتازد.به جان خودم سوگند كه تيرى سهمناك عليه شما به كمان گذاشته و كمان را با شدت هر چه تمامتر كشيده، و از مكانى نزديك به شما تير انداخته.
در مواعظ امام صادق (عليه السلام) به عبداللّه بن جندب آمده است كه:
اى پسر جندب! شيطان دامهايى براى صيد دارد خود را از گرفتار شدن به دامها و ريسمانهاى او نگه داريد. عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! دامهاى شيطان چيست؟ فرمود: دامهاى شيطان جلوگيرى كردن از نيكى به برادران است و اما ريسمانهاى او خوابيدن از انجام نمازهاى واجب است.
بدان كه خدا پرستش نشده به اندازه قدم برداشتن براى نيكى به برادران و زيارت و ديدار آنها. واى بر كسانى كه در نمازها سهل انگارى مىكنند و آنهايى كه در خلوت به خواب مىروند و در ضعفها و سستىها خدا و آياتش را به مسخره مىگيرند.
و امّا زندگى با سلطان ستمگر با آن تخت و تاج آلوده به غرور و غضب و تجملات دنيايى، انسان را از هستى حقيقىاش نابود مىكند.
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) بسيار در اين باره هشدار مىدهند:
آرى، حاكم ستمگر با زندگى نكبت خود گروهى از انسانها را تباه مىكند و با روان كردن مال حرام در زندگى مردم، آنها را به گمراهى مىكشاند.
حضرت على (عليه السلام) هم اين نكته را به فرزندش، امام حسن (عليه السلام) يادآورى مىكند كه:
از سلطان دورى كن تا از نيرنگهاى شيطان ايمن مانى.
چه زيبا سخنى آن حضرت در نهج البلاغه فرمود:
همدم سلطان مانند كسى است كه بر شير سوار باشد مردم به حال او حسرت مىخورند در حالى كه خودش مىداند در چه وضعيت خطرناكى قرار دارد.
______________________________
(2)- تفسير نمونه: 25/ 17، ذيل آيه 5 سوره معارج.
(3)- بحار الأنوار: 68/ 83، باب 62، حديث 22؛ الكافى: 2/ 93، حديث 23.
(4)- بحار الأنوار: 68/ 97، باب 62، ذيل حديث 63؛ مشكاة الأنوار: 23.
(5)- بحار الأنوار: 75/ 237، باب 23، ذيل حديث 107؛ تحف العقول: 322.
(6)- غرر الحكم: 281، حديث 6255.
(7)- بحار الأنوار: 1/ 210، باب 6، حديث 3؛ الخصال: 1/ 124، حديث 120.
(10)- نهج البلاغه: خطبه 234، خطبه قاصعه.
(11)- بحار الأنوار: 75/ 280، باب 24، حديث 1؛ تحف العقول: 301.
(12)- بحار الأنوار: 10/ 368، باب 20، حديث 7.
(13)- بحار الأنوار: 74/ 217، باب 8، حديث 1؛ مستدرك الوسائل: 12/ 308، باب 35، حديث 14163.