فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 3 از دعای 5 ( خزائن رحمت الهی )

وَ يَا مَنْ لَا تَفْنَى خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ لَنَا نَصِيباً فِي رَحْمَتِكَ .
و اى آن كه گنجينه‌هاى رحمتت فناپذير نيست، درود بر محمد و خاندان وى، و ما را از رحمت خويش بهره‌اى كرم فرماى،

1- رحمت بى‌نهايت در بى‌نهايت‌

مسأله بسيار مهم و باعظمت رحمت حضرت ربّ العزّه- جلّ جلاله- در نزديك به سيصد و چند آيه قرآن مجيد اين سند حقايق و منبع واقعيت‌ها، مطرح است.

رحمت رحمانيّه شامل تمام موجودات هستى، و رحمت رحيميّه شامل مكلّفينى است كه آراسته به ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه‌اند و در تمام شؤون حيات در عرصه گاه تقوا و پرهيز از گناه به سر مى‌برند.


رحمت خداوند در قرآن مجيد

رحمت جناب حق فناناپذير و نسبت به تمام مُلك وملكوت فراگير است:

رحمت واسعه خداوند

﴿فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ﴾«1»

بگو: پروردگارمان صاحب رحمتى گسترده است.

﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ﴾«2»

و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است، پس به زودى آن را براى كسانى كه [از شرك، كفر، بت‌پرستى و ارتداد] مى‌پرهيزند و زكات مى‌پردازند و به آياتم ايمان مى‌آورند، مقرّر و لازم مى‌دارم.


رحمت الهى و نجات از قهر و عذاب‌

رحمت حضرت اوست كه انسان شايسته رحمت را از قهر و عذاب مى‌رهاند و از چنگال سخط و غضب او كه متوجه عاصيان و فتنه گران و ظالمان است نجات مى‌دهد:

﴿قَالَ سَآوِي إِلَى‌ جَبَلٍ يَعْصِمُني مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَن رَحِمَ﴾«3»

گفت: به زودى به كوهى كه مرا از [اين‌] آب نگه دارد، پناه مى‌برم. نوح گفت: امروز در برابر عذاب خدا هيچ نگه دارنده‌اى نيست مگر كسى كه [خدا بر او] رحم‌كند.


رحمت الهى در برابر نفس اماره‌

رحمت حضرت اوست كه به هنگام حملات خطرناك نفس امّاره و تمام مفاسد فردى و خانوادگى و اجتماعى از انسان دستگيرى كرده و باب نجات را به روى آدمى مفتوح و وى را از زيان‌ها و ضررها و خسارت‌هاى آن گرگ درنده حفظ مى‌كند:

﴿إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي﴾«4»

زيرا نفس طغيان گر، بسيار به بدى فرمان مى‌دهد مگر زمانى كه پروردگارم رحم كند.


رحمت الهى، فريادرس روز قيامت‌

رحمت حضرت اوست كه در عرصه گاه عجيب و غريب محشر، به فرياد اهل‌ دل و عاشقان واله و مؤمنان ثابت قدم و بيداران راه و بينايان آگاه و دارندگان اخلاق و عمل صالح مى‌رسد:

﴿يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلىً عَن مَوْلىً شَيْئاً وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ* إِلَّا مَن رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾«5»

همان روزى كه هيچ دوستى چيزى از عذاب را از دوستش دفع نمى‌كند، و چون [آلوده به شرك و كفرند] يارى نمى‌شوند؛* مگر كسى كه خدا او را مورد رحمت قرار داده است؛ زيرا او تواناى شكست‌ناپذير و مهربان است.


رحمت الهى، مانع فروافتادن انسان در سيّئات‌

رحمت حضرت اوست كه مانع فرو افتادن انسان در سيّئات است، كه اگر عنايت و لطف او نباشد ذرّه‌اى خوبى از انسان صادر نمى‌شود:

﴿وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾«6»

و آنان را از عقوبت‌ها نگه دار، و هر كه را در آن روز از عقوبت‌ها نگه دارى بى‌ترديد او را مورد رحمت قرار داده‌اى؛ و اين همان كاميابى بزرگ است.

چرا نه در پى عزم ديار خود باشم‌

چرا نه خاك سر كوى يار خود باشم‌

غم غريبى و غربت چو بر نمى‌تابم‌

به شهر خود روم و شهريار خود باشم‌

ز محرمان سراپرده وصال شوم‌

ز بندگان خداوند گار خود باشم‌

بود كه لطف ازل رهنمون شودحافظ

وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم‌

(حافظ شيرازى)

رحمت الهى براى رفع خسران‌

خسارت مسأله‌اى است كه به طور مكرّر در قرآن مجيد به آن اشاره شده.

خسارت كه محصول فروافتادن در گناه و عدم توبه است، اگر گريبانگير انسان شود رهايى از آن مشكل و چنانكه انسان با آلوده بودن به آن به جهان ديگر رود براى هميشه به عذاب اليم دچار خواهد شد. تنها راه رهايى از خسارت، اتّصال به رحمت رحيميّه حضرت محبوب است كه آنهم به توسط توبه و ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه به دست مى‌آيد:

﴿قَالا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِن لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾«7»

گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم ورزيديم، و اگر ما را نيامرزى و به ما رحم نكنى مسلماً از زيانكاران خواهيم بود.

اين آيه شريفه از ايمان و توبه و عمل صالح و اخلاق حسنه خبر مى‌دهد:

رَبَّنا: ايمان، ظَلَمْنا أنْفُسَنا: توبه، تواضع و خضوع در برابر حق، عمل و اخلاق. كه هر چهار حقيقت، علت جذب رحمت رحيميّه به سوى انسان است.

من همان دم كه وضو ساختم از چشمه عشق‌

چهار تكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست‌

(حافظ شيرازى)

رحمت الهى در اقامه واجبات‌

رحمت رحيميّه حضرت محبوب شامل كسانى است كه در مقام امر به معروف و نهى از منكر و بپا داشتن نماز و پرداخت زكات و اطاعت از خدا و پيامبر در همه‌ شؤون باشند:

﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَولِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾«8»

مردان و زنان با ايمان دوست و يار يكديگرند؛ همواره به كارهاى نيك و شايسته فرمان مى‌دهند و از كارهاى زشت و ناپسند بازمى‌دارند، و نماز را برپا مى‌كنند، و زكات مى‌پردازند، و از خدا و پيامبرش اطاعت مى‌نمايند؛ يقيناً خدا آنان را مورد رحمت قرار مى‌دهد؛ زيرا خدا تواناى شكست‌ناپذير و حكيم است.


رسيدن به رحمت حق در پيروى از قرآن‌

پيروى از آيات قرآن مجيد و آراسته شدن به حقايق اين كتاب در جهت عقيده و عمل و اخلاق، و حفظ اين واقعيّت‌ها با قدرت تقوا و پرهيز از گناه و معصيت، علّت رسيدن به رحمت حضرت حقّ است:

﴿وَهذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾«9»

و اين [قرآن‌] كتابى پرفايده است كه ما آن را نازل كرديم پس آن را پيروى كنيد و [از مخالفت با آن‌] بپرهيزيد تا مشمول رحمت شويد.


رحمت الهى در استماع قرآن‌

شنيدن قرآن با گوش جان و فرو بستن زبان فضولى به اين معنا كه در برابر قانون‌ خدا قانون نياوردن، باعث رحمت الهى است:

﴿وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾«10»

و هنگامى كه قرآن خوانده شود، به آن گوش فرا دهيد و سكوت كنيد تا مشمول رحمت شويد.


رحمت الهى و اصلاح بين برادران دينى‌

اصلاح بين برادران دينى و حلّ اختلافات مردم و مراعات تقوا، علت رسيدن رحمت حق به آدمى است:

﴿فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾«11»

جز اين نيست كه همه مؤمنان با هم برادرند؛ بنابراين [در همه نزاع ها و اختلافات‌] ميان برادرانتان صلح و آشتى برقرار كنيد، و از خدا پروا نماييد كه مورد رحمت قرار گيريد.


رحمت الهى در صبر

آنان كه از آزمايش‌هاى الهى و ابتلائات دنيايى سرفراز بيرون آيند و براى حفظ دين و ايمان و اخلاق خويش در برابر حوادث صبر ورزند، به رحمت حضرت محبوب خواهند رسيد:

﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ* الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ* أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾«12»

و بى‌ترديد شما را به چيزى اندك از ترس و گرسنگى و كاهش بخشى از اموال و كسان و محصولات [نباتى يا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند] آزمايش مى‌كنيم. و صبركنندگان را بشارت ده.* همان كسانى كه چون بلا و آسيبى به آنان رسد گويند: ما مملوك خداييم و يقيناً به سوى او بازمى‌گرديم.* آنانند كه درودها و رحمتى از سوى پروردگارشان بر آنان است و آنانند كه هدايت يافته‌اند.


رحمت الهى در اخلاق حسنه‌

نرم خويى با مردم، خوشرفتارى با همنوعان و به كارگيرى اخلاق حسنه و صفات حميده، علامت اتصال انسان به رحمت حضرت ربّ العزّه است:

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى‌ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾«13»

[اى پيامبر!] پس به مهر و رحمتى از سوى خدا با آنان نرم خوى شدى، و اگر درشت خوى و سخت دل بودى از پيرامونت پراكنده مى‌شدند؛ بنابراين از آنان گذشت كن، و براى آنان آمرزش بخواه، و در كارها با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن؛ زيرا خدا توكل كنندگان را دوست دارد.


خلاصه مطلب در باب رحمت الهى‌

من اگر بخواهم تمام موارد رحمت را از قرآن مجيد ذكر كنم سخن به درازا خواهد كشيد، فكر مى‌كنم آيات ذكر شده به عنوان نمونه كافى باشد. اين آيات مى‌گويد:

الف: حضرت محبوب رحمت را بر خود فرض فرموده.

ب: رحمت او رحمت واسعه يعنى بى‌نهايت در بى‌نهايت است.

ج: شامل كسانى است كه واجد شرايط و داراى شايستگى باشند.

آيات قرآن مجيد در مسأله رحمت رحيميّه جز اين سه حقيقت را دنبال نمى‌كند.

عزيزان بكوشيد كه براى به دست آوردن رحمت حضرت دوست، واجد شرايط شويد كه هر كس به درياى رحمت واسعه حق متّصل شود، خير دنيا و آخرت خود را به نحو كامل تأمين كرده است.

فيض آن عارف عالى قدر و بلبل شوريده گلستان محبّت مى‌فرمايد:

اى كاش كه اين سينه درى داشته باشد

تا يار ز دردم خبرى داشته باشد

تا كى گذرد عمر كسى در غم هجران‌

فرخنده شبى كان سحرى داشته باشد

شد عمر گرانمايه ما صرف محبّت‌

اى كاش كه آخر ثمرى داشته باشد

سوزيم به يك آه زمين را و زمان را

گر دود دل ما شررى داشته باشد

برداشته‌ام شب همه شب دست تضرّع‌

اى كاش دعاها اثرى داشته باشد

(فيض كاشانى)

رحمت خداوند در روايات‌

طمع ابليس به رحمت خدا

امام صادق (عليه السلام) در اين باره فرمود:

إذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ نَشَرَ اللّهُ تَبارَك وَتَعالى‌ رَحْمَتَهُ حَتّى‌ يَطْمَعَ إبْليسُ فى رَحْمَتِهِ.«14»

به هنگامى كه خداوند تبارك و تعالى در روز قيامت رحمتش را بگستراند، گستردگى رحمت به صورتى است كه ابليس در رحمت رحيميّه حضرت او به طمع افتد.


تبديل سيئات به حسنات‌

امام رضا (عليه السلام) از پدرانش، از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) روايت مى‌فرمايد:

إذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ تَجَلَّى اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِعَبْدِهِ الْمُؤمِنِ فَيُوقِفُهُ عَلى‌ ذُنُوبِهِ ذَنْباً ذَنْباً، ثُمَّ يَغْفِرُ اللّهُ لَهُ، لا يُطْلِعُ اللّهُ عَلى‌ ذلِك مَلَكاً مُقَرَّباً وَلا نَبِيّاً مُرْسَلًا، وَيَسْتُرُ عَلَيْهِ ما يَكْرَهُ أنْ يَقِفَ عَلَيْهِ أحَدٌ، ثُمَّ يَقُولُ لِسَيِّئاتِهِ: كُونى حَسَناتٍ.«15»

به هنگام قيامت، حضرت محبوب بر قلب عبد مؤمن تجلّى مى‌كند و او را به تك تك گناهانش آگاه ساخته، سپس به لطف و مغفرتش به نحوى كه ملك مقرّب و نبىّ مرسل از آن آگاه نشود عبد را مورد نوازش قرار داده از گناهانش مى‌گذرد، و آنچه را كه بنده‌اش از آن كراهت دارد بر وى مى‌پوشاند، آنگاه به تمام سيّئاتش خطاب مى‌رسد: تبديل به حسنات شويد.


حسن ظن به پروردگار

ابن رئاب مى‌گويد:

از حضرت صادق (عليه السلام) شنيدم: عبدى را به صف محشر مى‌آورند در حالى كه در دنيا به خودش ستم كرده، به او خطاب مى‌شود: آيا تو را به طاعتم امر نكردم و از معصيتم نهى ننمودم؟ عرضه مى‌دارد: چرا، ولى من مغلوب شهوت شدم، اگر به عذابم ببرى به گناهم بردى و هيچ ظلمى در حق من نكرده‌اى. امر مى‌شود او را به آتش ببرند. فرياد مى‌زند: من چنين گمانى به تو نداشتم. خطاب مى‌رسد: گمانت به من چه بود؟ عرضه مى‌دارد: بهترين گمان. امر مى‌شود او را به بهشت ببريد. سپس به عبد خطاب مى‌رسد: در اين ساعت، حُسن ظنّت به من برايت سودمند افتاد.«16»


تفسير آيه «إلّامن تاب .. در كلام امام صادق (عليه السلام)‌

سليمان بن خالد گفت:

در محضر حضرت صادق (عليه السلام) اين آيه را قرائت كردم:

﴿إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحاً فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ﴾«17»

مگر آنان كه توبه كنند و ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، كه خدا بدى‌هايشان را به خوبى‌ها تبديل مى‌كند.

حضرت فرمود: اين آيه در حقّ شما شيعيان است، به اين صورت كه مؤمن گناهكار را به قيامت مى‌آورند تا در برابر حضرت حق قرار گيرد، متولّى حساب او در آن روز خداوند مهربان است، حضرت محبوب عبد را به تك تك گناهانش توجه داده و به او مى‌فرمايد:

چنين گناهى را در چنان ساعتى در دنيا انجام دادى. عرضه مى‌دارد مى‌دانم، تا جايى كه به تمام گناهانش مطّلع مى‌شود و در برابر هر كدام به اقرار مى‌آيد، آنگاه‌ خطاب مى‌رسد: اين همه را در دنيا بر تو پوشاندم و امروز هم بر تو مى‌بخشم، سيّئات عبدم را تبديل به حسنات كنيد. آنگاه پرونده‌اش را در معرض ديد اهل محشر قرار مى‌دهند، مردم محشر به فرياد مى‌آيند: سبحان اللّه! براى صاحب اين پرونده يك گناه هم نيست؟ وا ين است اى سليمان بن خالد معنى آيه‌اى كه تلاوت كردى.«18»


رحمت پروردگار در وسعت دادن بر بندگان‌

امام باقر (عليه السلام) از رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) روايت مى‌فرمايد:

يُؤتى‌ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِرَجُلٍ فَيُقالُ: احْتَجَّ، فَيَقُولُ: يا رَبِّ خَلَقْتَنى وَهَدَيْتَنى فَأوْسَعْتَ عَلَىَّ، فَلَمْ ازَلْ اوَسِّعُ عَلى‌ خَلْقِك و ايَسِّرُ عَلَيْهِمْ لِكَىْ تَنْشُرَ عَلَىَّ هذَا الْيَوْمَ رَحْمَتَك وَ تُيَسِّرَهُ فَيَقُولُ الرَّبُّ- جَلِّ ثَناؤُهُ وَتَعالى‌ ذِكْرُهُ-: صَدَقَ عَبْدى، أدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ.«19»

مردى را در عرصه گاه محشر حاضر مى‌كنند، به او خطاب مى‌رسد: آنچه بر من حجّت دارى بازگو كن، عرضه مى‌دارد: پروردگارا! مرا آفريدى و هدايت كردى و به وسعت رزق و روزى سرافرازم نمودى، من هم تا بودم بر بندگانت وسعت دادم و در همه امور به آنان آسان گرفتم تا امروز بال رحمتت را بر من بگسترانى و در چنين گذرگاه و موقف مشكلى بر من آسان بگيرى. از پيشگاه حضرت ربّ العزّه- جلَّ ثناؤه و تعالى ذكره- خطاب مى‌رسد: بنده‌ام صادقانه سخن گفت، او را به بهشت ببريد.

ابى عبيده از حضرت صادق (عليه السلام) روايت مى‌كند:

خداوند مهربان در قيامت بر بنده‌اش منّت مى‌گذارد، به او دستور مى‌دهد به رحمت و عنايتش نزديك شود. آنگاه وى را به تمام نعمت‌هايى كه به او داده، آشنا نموده و مى‌فرمايد:

آيا در فلان روز و فلان روز نسبت به فلان برنامه و فلان مسأله دعا نكردى و من دعايت را اجابت نمودم؟

آيا در فلان روز و فلان روز، از من درخواست ننمودى و من درخواستت را به توعطا كردم؟

آيا در فلان روز از من كمك تقاضا ننمودى و من آن رنج و درد را از تو برداشتم؟

آيا از من ثروت نخواستى من به تو مرحمت كردم؟

آيا از من كارگر نخواستى من به تو عنايت نمودم؟

آيا از من فلان دخترى كه در قبيله‌اش داراى موقعيت و شخصيت بود نخواستى، من وسيله ازدواجش را با تو فراهم آوردم؟

عبد عرضه مى‌دارد: الهى! آنچه خواستم به من لطف كردى، ولى من در ميان خواسته هايم از وجود مقدّس تو بهشت را هم خواستم.

خطاب مى‌رسد: برايت مسلّم باشد كه من اين خواسته‌ات را نيز اجابت مى‌كنم، اين بهشت من، اكنون در اختيار توست، آيا خشنود شدى؟

مؤمن در پاسخ محبوب مى‌گويد: آرى، اى پروردگار من!، تو هم از من خشنود شدى؟

خطاب مى‌رسد: من از اعمالت خشنودم و همچنين بهترين جزا را نيز برايت راضيم كه بهترين مزدى كه نزد من است اين است كه تو را ساكن بهشت گردانم.«20»

تفصيل مسأله رحمت و برخورد حضرت حق با تائبان را، به خواست او، در دعاى سى و يكم «صحيفه سجاديه» كه در باب توبه و بازگشت است خواهيد خواند.

الهى و ربّى و سيّدى و مولاى، ما را در دنيا و آخرت از رحمت رحيميّه محروم و ممنوع مكن و زمينه برخوردارى از عنايت و لطف را براى ما مهيّا ساز، كه ما إلى الأبد محتاج و نيازمند رحمت توايم.

به قول كليم كاشانى:

كى تمنّاى تو از خاطر ناشاد رود

داغ عشق تو گلى نيست كه بر باد رود

نرود حسرت آن چاه زنخدان از دل‌

تشنه را آب محال است كه از ياد رود

در ره عشق جهانسوز چه شاه و چه گدا

حكم سيلاب به ويرانه و آباد رود

اگر آيينه نيابد ز قبولت نظرى‌

زلف جوهر همه از چهره فولاد رود

اشك سودى نكند عاشق دلباخته را

چكند دانه چو دام از كف صيّاد رود

(كليم كاشانى)

______________________________

(1)- انعام (6): 147.

(2)- اعراف (7): 156.

(3)- هود (11): 43.

(4)- يوسف (12): 53.

(5)- دخان (44): 41- 42.

(6)- غافر (40): 9.

(7)- اعراف (7): 23.

(8)- توبه (9): 71.

(9)- انعام (6): 155.

(10)- اعراف (7): 204.

(11)- حجرات (49): 10.

(12)- بقره (2): 155- 157.

(13)- آل عمران (3): 159.

(14)- بحار الأنوار: 7/ 287، باب 14، حديث 1؛ الأمالى، شيخ صدوق: 205، حديث 2.

(15)- بحار الأنوار: 7/ 287، باب 14، حديث 2؛ عيون اخبار الرضا (عليه السلام): 233/، باب 31، حديث 57.

(16)- بحار الأنوار: 7/ 288، باب 14، حديث 4؛ المحاسن: 1/ 25، باب 2، حديث 4.

(17)- فرقان (25): 70.

(18)- بحار الأنوار: 7/ 288، باب 14، حديث 4؛ المحاسن: 1/ 170، باب 36، حديث 136.

(19)- الكافى: 4/ 40، حديث 8؛ وسائل الشيعة: 21/ 545، باب 22، حديث 27822.

(20)- بحار الأنوار: 7/ 289، باب 14، حديث 8؛ تفسير القمى: 2/ 259، ذيل آيه 60 سوره غافر.

اذا كان يوم القيامه نشر الله تبارك و تعالى رحمته حتى يطمع ابليس فى رحمته.
(امام صادق عليه‌السلام فرمود: به هنگامى كه خداوند تبارك و تعالى در روز قيامت رحمتش را بگستراند، گستردگى رحمت به صورتى است كه ابليس در رحمت رحيميه‌ى حضرت او به طمع افتد.)
بحارالانوار، ج 63، ص 236


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - سید احمد فهری - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد تقی خلجی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^