ز ضعف نفس خود دارم شكايت
كه نتواند با صلاحش درايت
و تا بر آن شتاب آرد ز كم بود
كه ذات اقدست را كرده خشنود
و دريابد تو را و قدرت تو
نماند بر فرو از رحمت تو
كز آنچه وعده كردى از حسانت
بشارت را به صالح بندگانت
و تا من زان بشارت بهرهمندى
نلغزد جان من در ناپسندى
كه تا غلطد به اعماق شقاوت
از اين رو سوى تو آرم شكايت
ز اندوه زياد و غصههايم
دهد آزار جانم شد بلايم
به جانم اين وساوس كرده ريشه
به تهديد از خطر دارد هميشه
الهى با همه رسوايى خويش
نشانش در ضميرم هست چون نيش
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.