خدايا ز كيفر نجاتم بده
ز چنگال آتش براتم بده
پناهم تويى در سر راهها
نگهدار لغزش در چاهها
گر از اين همه راه درماندهام
نجاتم تويى پس كجا ماندهام
بيامرز از جمله كردار من
بياويز اين پرده بر كار من
به رسوايى آميخته نام من
در افتاده اين طشت از بام من
الا اى خداوند روزى رسان
ز احسان ببخشا بر اين ناتوان
الا اى خدايى كه بس پادشاه
به گردن رسنها بر آن بارگاه
به خوارى به خاك تو افتادهاند
سر خود به درگاه بنهادهاند
در استاده در درگهت دل دو نيم
به لرزش درافتاده هر يك ز بيم
سزاوار پروردگارى تويى
كه زيبندهى نام بارى تويى
خداوندگارا ببخشا گناه
كه من خود گنهكارم و عذرخواه
توان كو؟ كه باشد مرا چيرگى
گريزم كجا؟ چيست اين خيرگى
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.