توانايى بر اين دارى خدايا
مرا از بار سنگين بلايا
رهايى داده از بندم ز محنت
گناهانم ببخشايى ز رحمت
چو تو كردى گرفتارم ز محنت
رهايى نيست بر من زين مذلت
اگر سيل بلا را راغبى تو
سرازيرى شود از جانب تو
كسى نتوان كه راهش را كند سد
و آن را بازدارد نگذرد حد
درى گر تو ببندى نيست ديگر
كسى تا برگشايد قفل از در
اگر تا در ابد رشته كشانى
گره را باز نتواند كسانى
تو آسايش ببخشى هست چون گنج
نباشد در جهان از بهر ما رنج
تو پشتيبان ما باشى به دوران
نباشد بهر ما خفت و خذلان
تو باشى يار ما در كل دنيا
ز سر گيرند بر ما دشمنيها
ندارد دل هراس از اين عدوها
كه باشد خالق ما يار ماها
تو رو بر سوى ما كن اى خداوند
با عراض از دو گيتى كى ز ما بند
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.