خانم جوان هنرپیشه زمانی که پیغمبر(ص) مکه بود جلسه شبانه عیش و نوش جوانها را اداره می کرد. حجابی هم که اصلا در کار نبود. حالا پیغمبر(ص) به مدینه هجرت کرده و اسلام هم تا مکه رفته است. این خانم به نام سارا، مدینه آمد. پیغمبر(ص) هم که او را مکه ندیده بود ولی می دانست که چه کاره است فرمود شما صحبتی دارید؟! گفت من سارا هستم، همان خانمی که مجالس عیش و نوش جوانها را اداره می کرد.
فرمود آمدی اسلام بیاوری گفت نه! من اصلا این دین را قبول ندارم! فرمود پس برای چه آمدی؟! گفت بعد از بعثت و هجرت تو این مجالس مکه بهم خورد؛ هیچ کس دیگر من را دعوت نکرد و پول ما تمام شد و هیچ کس هم به ما کمک نمی کند، به مکه آمدم تا شما به من کمک کنی. پیامبر(ص) رو به مردم مکه کرد و فرمود ای مکه¬ایها که قوم و خویش من هستید هر کدام کمک لباسی و پولی و جنسی{اجناس خوراکی و پوشیدنی} می توانید به این خانم بکنید. با دست پر برگرداند او را مکه، این نیکی است این احسان است. احسنوا به همه...!