طبيعت جهان مادّى فنا و نابودى است، محكمترين بناها و حكومت ها و قوى ترين انسان ها بدون اتصال به منبع وحى فرسوده و خاموش مى گردند.
اگر موجودات را به گونه اى بتوان با ذات پاك خداوند پيوند داد و راه آنان را به سوى هدايت حق، باز كرد، رنگ جاودانگى به خود مى گيرند. پيامبران و امامان عليهم السلام و دانشمندان راستين و مجاهدان در راه حق، در تاريخ ابدى هستند. شهيدان و نيكان و اعمال صالح در افكار مردم، جاودانه مى مانند؛ زيرا كه همگى رنگ الهى دارند.
خداوند حكيم در اين زمينه مى فرمايد:
صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عبِدُونَ» «1»
[به يهود و نصارى بگوييد:] رنگ خدا را [كه اسلام است، انتخاب كنيد] و چه كسى رنگش نيكوتر از رنگ خداست؟ و ما فقط پرستش كنندگان اوييم.
چه رنگى بهتر از رنگ خدايى كه او را عبادت و بندگى مى كنيم و رنگ و بوى مذهبى به خود مى دهيم، بهترين رنگ آن است كه صفا و بقا داشته باشد و چشم اولياى خدا را به خود جلب كند، همرنگ با فطرت و منطق بودن. مشترى آن خدا و بهاى آن بهشت باشد. همه رنگ ها پاك مى شود، ولى آنچه ابدى است رنگ اخلاص و ايمان الهى است.
براى جاودانگى رنگ ها و فطرت هاى توحيدى بايد راه نور را به دل بازگذاشت.
«شخصى در ديوار خانه اش سوراخى ايجاد مى كرد؛ امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا اين كار را مى كنى؟ او جواب داد: تا دود اجاق منزل بيرون رود. امام عليه السلام فرمود:
مى توانى اين منظور را داشته باشى كه روزنه اى براى ورود روشنايى نور قرار دهى تا اوقات نماز را بشناسى. يعنى اگر بناست در ديوار روزنه اى ايجاد شود، چرا تنها براى بيرون كردن دود باشد، براى ورود نور نباشد. «2» اگر رنگ خدايى نباشد، رنگ هاى ديگر انسان را گيج و سرگردان مى كند. همرنگ شدن با جماعت هاى گمراه، بيشتر انسان را گمراه مى كند و خود مايه رسوايى و خوارى قيامت است.
پيمان شكنى از صفات رذيله برخى انسان هاى سست عنصر است؛ زيرا سبب سوء استفاده از مقدسات و بدعاقبتى است. گاهى يك گناه، زمينه ساز گناهان ديگرى مى شود و بازداشتن ديگران از راه خدا، گناه نابخشودنى است. خداوند به چنين افرادى توصيه مى فرمايد:
وَلَا تَشْتَرُواْ بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا إِنَّمَا عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» «3»
و پيمان خدا را به بهايى اندك نفروشيد؛ زيرا آنچه نزد خداست، براى شما بهتر است، اگر بدانيد [كه ارزش وفاى به پيمان خدا قابل مقايسه با همه دنيا نيست.]
همه سرمايه هاى جاودانى آدمى خدادادى هستند و از همه سرمايه هاى مادى بشرى مفيدتر و ماندگارترند. به همين دليل قرآن به ما هشدار مى دهد كه سرمايه هاى وجود خود را از فناپذيرى نجات بخشيد؛ و در صندوق پس اندازى ذخيره كنيد و گذشت شب و روز آن را به فنا و نيستى سوق نمى دهد و در حافظه طبيعت ثبت شده و آثار آن ها، در دنيا و آخرت نمايان مى گردد.
مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» «4»
آنچه [از ثروت و مال ] نزد شماست، فانى مى شود و آنچه [از پاداش و ثواب ] نزد خداست، باقى مى ماند، و قطعاً آنان كه [براى دينشان ] شكيبايى ورزيدند، پاداششان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مى داده اند، مى دهيم.
از دست دادن الطاف الهى براى به دست آوردن كاميابى اندك، ساده نگرى محض است. هيچ مشترى بهتر از خدا نيست، چون جنس معمولى يا كم ارزشى را هم به قيمت گران مى خرد. بنابراين دل كندن از مادّيات و پيوسته با خدا بودن و پايبندى به تعهّدات دينى و وفاى به عهد؛ نياز به صبر و مخالفت با هواى نفس دارد.
اگر كسى حيات طيّبه بخواهد بايد در پى روحى پرفتوح و دلى آرام باشد، مؤمن به نور خدا مى بيند و مشمول دعاى رحمت فرشتگان و تأييدات غيبى پروردگار مى گردد.
قلب انسان در ماه رمضان كه شهر الطَّهُور و ماه پاكيزگى و صفا و سازندگى جان و روح است، با برپايى عبادت هاى شبانه و سحرگاهى، صيقل مى يابد و اگر به سان زغال سنگ هم باشد، تبديل به الماس شفاف و باارزش مى گردد.
شب زنده دارى از صفات با صفاى بزرگان دين است. اگر اين ويژگى با روزه روز همسان گردد و اعضاى بدن هم همكارى كنند، نهادينه شدن طهارت در دل و جان قطعى است؛ زيرا اين گونه روزه دارى در اعماق وجود انسان ريشه مى دواند و هر جا زنگارى رسوب يافته باشد؛ مى زدايد.
روزه و هر عبادتى دو چهره ظاهر و باطن دارد، چهره ظاهر آن عبارت از ايجاد پيكره عبادت و دعا به شكل صحيح با تمام اجزا و شرايط و احتياط است. ولى چهره باطن و ملكوت عمل، مربوط به اندام هاى ظاهرى نيست، بلكه عمل قلبى و باطنى بوده كه برپايى عمل به انگيزه رضاى خداوند و تقرّب به اوست.
دام هاى شيطانى را كه ابليس ملعون بر سر راه انسان ها گسترانيده در زمينه كشاندن مستمرّ انسان به وادى بى بندوبارى است. از اين رو آنگاه كه انسان با زحمت و رنج بسيار از كيدهاى او رهايى مى يابد؛ دام ديگرى را در مسير او قرار مى دهد و چه بسا گمان مى كند از نيرنگ هاى شيطانى رسته است.
بنابراين بايد چهره باطنى اعمال را نيز از دام ابليس رهانيده و عمل را خالصانه به درگاه خداوند تقديم بداريم، تا چهره ملكوتى انسان بيمه دستگاه حق گردد.
امام على عليه السلام درمان حقيقى شخصيت آدمى را، روزه جان مى داند و مى فرمايد:
دَوَاءُ النَّفْسِ الصَّوْمُ عَنِ الْهَوَى وَ الْحِمْيَةُ عَنْ لَذَّاتِ الدُّنْيا. «5»
داروى نفس، خويشتن دارى از هوس؛ و پرهيز كردن از لذّت هاى دنيا است.
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در باب اهتمام به عبادت و نقش آن در حيات انسان مى فرمايد:
أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبادَةَ فَعانَقَها وَ أَحَبَّها بِقَلْبِهِ وَ باشَرَها بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَها، فَهُوَ لايُبالِى عَلَى ما أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيا عَلى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْرٍ. «6»
برترين مردم كسى است كه عاشق عبادت شود، پس دست در گردن آن آويزد و از صميم دل دوستش بدارد و با پيكر خود با آن درآميزد و خويشتن را وقف آن گرداند، پس چنين شخصى را باكى نباشد كه دنيايش به سختى گذرد يا به آسانى.
[ «12» اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَى وَقْتِ فَنَائِهِ مِنْ مَلَكٍ قَرَّبْتَهُ أَوْ نَبِىٍّ أَرْسَلْتَهُ أَوْ عَبْدٍ صَالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَهِّلْنَا فِيهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِيَاءَكَ مِنْ كَرَامَتِكَ وَ أَوْجِبْ لَنَا فِيهِ مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَةِ فِى طَاعَتِكَ وَ اجْعَلْنَا فِي نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِيعَ الْأَعْلَى بِرَحْمَتِكَ ]
خدايا! به حق اين ماه و به حق كسى كه از آغاز تا پايانش تو را بندگى كرده، از فرشته اى كه او را مقرّب خود كردى، يا پيامبرى كه براى هدايت مردم فرستادى، يا بنده شايسته اى كه به كرامت خود اختصاص دادى، از تو مى خواهم كه بر محمد و آلش درود فرستى، و ما را در اين ماه شايسته كرامتى كه به اوليايت وعده دادى گردان، و آنچه براى اهل كوشش در بندگيت قرار دادى براى ما قرار ده، و ما را در زمره كسانى كه به رحمتت، شايستگى رسيدن به برترين مرتبه را يافتند، درآر.
[ «13» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِى تَوْحِيدِكَ وَ الْتَّقْصِيرَ فِي تَمْجِيدِكَ وَ الشَّكَّ فِي دِينِكَ وَ الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ وَ الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِكَ وَ الانْخِدَاعَ لِعَدُوِّكَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ]
خدايا! بر محمد و آلش درود فرست و ما را از انحراف در توحيدت، و كوتاهى در ستايشت، و ترديد در دينت، و كورى از راهت، و بى احترامى به حرمتت، و گول خوردن از دشمنت، شيطان رانده شده، بر كنار كن.
---------------------------------------------------------------------
(1)- بقره (2): 138.
(2)- تفسير موضوعى قرآن كريم، (معاد در قرآن)، جوادى آملى: 5/ 132؛ تفسير نور: 214- 215، ذيل آيه 138 سوره بقره.
(3)- نحل (16): 95.
(4)- نحل (16): 96.
(5)- غرر الحكم: 235، حديث 4718.
(6)- الكافى: 2/ 83، حديث 3؛ بحار الأنوار: 67/ 253، باب 55، حديث 10.
برگرفته از کتاب تفسير و شرح صحيفه سجاديه نوشتہ استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان