دورنمایی از سهولت از منظر اسلام
مهمترین وظیفه انسانها در مدت زندگی و حیات خود در این دنیا، توجه به دستورات الهی و عملکردن به فرامین دین مبین اسلام است؛ سفارشهایی که در عین حفظ رسالت مهم هدایتگری، از ویژگی سهولت و آسانی نیز برخوردار هستند. در واقع یکی از راههای نهادینه شدن دین در میان جوامع، سهولت در دین و هدایتگری میباشد که در آیات و روایات اسلامی بدان اهتمام فراوان شده است. ویژگی و خصیصهای که در دین مبین اسلام کاملاً مشهود و مبرهن است. چنانکه خداوند متعال در مورد حقیقت دین میفرماید:
(إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ)([1])؛ «مسلّماً دین نزد خدا فقط اسلام است.»
همچنین دربارۀ پیروی از دین مبین اسلام میفرماید:
(وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ)([2])؛ «و هرکه جز اسلام دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است.»
بنابراین همۀ انسانها میبایست پیرو دین مبین اسلام باشند و به فرامین و دستورات آن پایبند بوده و به آن عمل کنند. ذات و حقیقت دین اسلام، دینی آسان و بدون مشقّت است؛ زیرا که مروّج و مبلّغ اصلی آن، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند:
«إنَّ اللَّهَ بَعَثَ عَیسَی بنَ مَرْیمَ سلام الله علیها بِالرُّهْبانِیةِ وَبُعِثْتُ بِالحَنیفیةِ السَّمْحَةِ([3])؛ خداوند عیسی علیه السلام فرزند مریم3 را بر دین زهد و عبادت فرستاد و من بر آیینی آسان و بدون سختی فرستاده شدهام.»
این حقیقت روشنی است که عبادات و برنامههای دین مبین اسلام، نظیر ریاضتکشیهای بوداییان و هندوها نیست که بهصورت انفرادی در گوشهای میخزند و به شکنجه جسمی خود میپردازند، تا با آزار بدن و جسم خود ـ آن هم از هر راه نامعقول و غیرمشروع ـ روح خود را قوام بخشند. برای مثال برخی از پیروان عرفانهای کاذب در هند، با اینکه از خوردن مواد متعفّن و مشمئزکننده ناراحت میشوند، اما برای مخالفت با خواهشهای نفس و بدن خویش، همان مواد منزجرکننده را میخورند تا روحشان تقویت گردد و بتوانند کارهایی به زعم خویش خاص و خارقالعاده و صدالبته بیفایده انجام دهند.
گذشته از آنکه برنامههای عبادی اسلام بسیار معقول و منطقی و حسابشده هستند، در اجرا و صحنه عمل هم بسیار سهل و آسان بوده و در عین حال به ابعاد گوناگون فردی، اجتماعی، معنوی و اخلاقی زندگی دنیوی نیز توجه دارند.
باید دانست سهولتِ در دین به معنای دوری جستن از مشقّت و رنج در تکالیف دینی است. البته باید توجه داشت که تمرکز بر سهولت دین، نباید انسان را به سهلانگاری و بیتفاوتی دچار کند. متأسفانه در بین عموم مردم شاهدیم که برخی افراد با زیادهروی در سهولت و آسانگیری به سهلانگاری، بیرغبتی و بیتفاوتی مبتلا میشوند.
در یک جمعبندی میتوان گفت که سهولت در دین اسلام هم شامل دستورات دین است؛ همچنان که تکالیف و برنامههای دینی اسلام آسان است. گاهی نیز به سهولت در روابط و اعمال و رفتار افراد سفارش شده است؛ بهطور مثال سهولت در روابط اجتماعی و انجام رفتاری سهلگیرانه نسبت به دیگران از آن جمله است. در این مورد اخیر، برخی به افراطیگری روی آورده و نسبت به امور دینی خویش سهلانگار و بیتفاوت میشوند.
ضرورت پایبندی به دین و فرامین الهی
پیش از ورود به بحث اصلی، لازم است تا نکاتی را درباره ضرورت دینداری و پایبندی و التزام به دین، بیان کنیم و سپس موضوع سهولت در دین اسلام را مورد بررسی قرار دهیم. سفارش، اصرار و تأکید قرآن بر اهتمام به تقوا([4]) بدیندلیل است که انسان بر حفظ دین و پاسداشت ارزشهای الهی همت گمارد و با التزام به دستورات دینی، خود را لحظهای از یاد خدا غافل نداند.
ورود به دین اسلام، آسان و دیندار شدن هم به راحتی صورت میگیرد، چه این که با گفتن ذکر شهادتین داخل در اسلام شده؛ و در زمرۀ مسلمین قرار میگیرند، ولی حفظ دین و دینداری در همه زمانها و اعصار بسیار سخت بوده است. در این میان، تبلیغات مسموم و ضد دین توسط دشمنان دین حق ـ اسلام ـ همیشه باعث گمراه شدن افراد ضعیفالنفس و ضعیفالایمان شده است؛ همچنان که امروزه فرزندان برخی از افراد دیندار و متدین، برای تحصیل به خارج از کشور سفر میکنند، اما برخی از آنها پس از چند سال سکونت در آنجا، به دلیل قرارگرفتن در معرض امواج مسموم و شبهات مطرح شده و نیز همنشینی با کفار، با اعتقادی بربادرفته و سست و افکاری آلوده به جامعه اسلامی بازمیگردند.
در اینجا به دو نمونه از افرادی اشاره خواهیمکرد که در حفظ دین، به رخوت و سستی دچار و بدینخاطر از عاقبت به خیری محروم شدهاند.
حکایتی از ابوالفتوح رازی
نمونۀ اول حکایتی از جمالالدین حسین بن علی بن محمّد([5])، مشهور به ابوالفتوح رازی، از مفسران و علمای بزرگ شیعه در سدۀ ششم هجری قمری است. ایشان از عبداللّه بن احمد مؤذن روایتی به این شرح نقل میکند که بعد از طواف کعبه، مردی را دیدم که دستهایش را به پرده کعبه آویخته بود و میگفت: خدایا از تو میخواهم که مرا موحّد و مسلمان از این دنیا به سرای آخرت ببری!
تمام دعای او در کنار خانه خدا همین یک جمله بود. هنگامی که دعا و مناجاتش تمام شد، نزد او رفتم و پرسیدم: چرا دعای دیگری را از خداوند طلب نمیکنی؟ مرد جواب داد: اگر تو داستان من را میدانستی، مرا از دعای دیگر معذور میداشتی. گفتم: مگر چه اتفاقی افتاده است که اینگونه دعا میکنی؟! مرد گفت: من دو برادر داشتم و برادر بزرگترم حدود چهل سال مؤذن مسجد جامع شهر بود. او لحظات واپسین مرگش گفت: برایم قرآنی بیاورید. ما هم گمانکردیم وی میخواهد به قرآن متوسّل شده و طلب شفاعت کند، اما برادرم در کمال ناباوری رو به اطرافیان خود گفت: من این قرآن و صاحبش را به هیچوجه قبول ندارم و اینگونه منکر حقّانیت قرآن شد و با کفر و شرک به خداوند متعال از دنیا رفت. به این خاطر من نگران عاقبت خود هستم و همواره این دعا را در خلوت خود با خدا زمزمه میکنم.([6])
مبلّغ خودباخته
نمونۀ دیگر از افراد متدیّن و دینداری که بهواسطۀ دسیسههای شیطان و نفس امّاره، خودباخته شده و نتوانست دین خود را حفظ کند، فردی است که با او در یکی از مسافرتهای تبلیغی به انگلستان آشنا شدم. سالها پیش، جلسهای دینی در یکی از شهرهای انگلیس برپاکردیم. بانی جلسه برای آشنایی من با فضای حاکم بر شهر و فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی صورت گرفته توضیحاتی داد و گفت: چند سال قبل، مُبلّغ و خطیب کاردانی به این شهر آمد؛ آدم باسوادی بود و نسبت به برگزاری امور فرهنگی و مراسمهای مذهبی فعالیتهای بسیار خوبی داشت، اما با گذشت دو یا سه سال از سکونت در این شهر، آرام آرام از مظاهر دینی فاصله گرفت و لباس روحانیت را کنار گذاشت و تابع پوشش و فرهنگ مرسوم غرب شد؛ حتی خانواده ایشان هم پس از مدتی از حجاب و عفاف خویش دست برداشته و تحت تأثیر فرهنگ این جامعه قرارگرفتند. سپس متولّی و بانی جلسات گفت به احتمال زیاد، ایشان امروز در مجلس و منبر شما حاضر شود، لطفاً این بنده خدا را به هر صورت ممکن از منجلاب گمراهی نجات دهید!!
براساس آنچه گفته شد، باید به این باور برسیم که حفظ دین و پایبندی به آن، از ضروریات حیات معنوی انسان است و همۀ کسانی که پیرو دین و مذهبی میشوند، میبایست انتخاب ایشان توأم با شناخت کامل و جامع باشد. از اینرو دین مبین اسلام، تقلید در اصول دین را جایز نمیداند؛ بدینمعنا که مسلمانان فقط در فروعات دین میتوانند به فردی اعلم مراجعه و از او تقلید نمایند.
مراقبه از نفس برای حفظ دین مبین اسلام لازم است. به همین خاطر انسان باید در لحظهلحظۀ زندگی خود مراقب اعمال و رفتار خود باشد و همواره از خداوند طلب مساعدت و یاری نماید تا وی را از پرتگاهها و لغزشگاههای احتمالی نجات دهد. بنابراین شایسته است هر مسلمانی با حفظ و پایبندی به سرمایه عظیم دین و اعتقادات اسلامی، مانع از فروافتادن خود در ورطۀ گناهان شود.
اسلام، دین سهولت
برخی مردمان بر این اعتقادند که دین و پایبندی به آن، امری سخت و مشقّتزاست؛ زیرا از منظر ایشان دین شامل مجموعه تکالیفی دستوپاگیر و دشوار است که راحتی و آسایش انسان را دستخوش اموری ناخوشایند و طاقتفرسا قرار میدهد؛ اینگونه است که ایشان از دینپذیری سر باز زده و از پذیرش حق خودداری میکنند. خداوند متعال در پاسخ به این ادعای نادرست خطاب به رسول خاتم صلی الله علیه و آله میفرماید:
(وَنُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَى)([7])؛ «تو را بر [عمل و ابلاغِ] آسانترین راه [که شریعتِ سَمحه و سَهله است] توفیق میدهیم.»
خداوند در این آیۀ شریفه به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اعلام فرموده است که تکالیف و برنامههای الهی، آسان و قابل تحمّل هستند؛ بهطوری که شریعت اسلام، شریعت سمحه([8]) و سهله([9]) تلقی میشود و تکالیف طاقتفرسا و کمرشکنی در آن وجود ندارد. در حقیقت خداوند با نزول این آیه اعلام میکند که دین و شریعت هرگز برای سنگاندازی و کارشکنی و سختی در امور زندگی مردم نازل نشده و بارِ این آیین الهی بر دوش احدی از مردم عالم سنگینی نخواهدکرد. این اتمام حجّتی نسبت به آن دسته از مردم است که به بهانۀ مشقّت و سختی تکالیف دینی از پذیرش شریعت و دین، گریزان هستند و با دلایل پوچ و واهی از پذیرش دین الهی خودداری میکنند. چنانکه در مصحف شریف میخوانیم:
(وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ)([10])؛ «و در این دین بر شما فشار و تنگی قرار نداد.»
از اینرو خداوند تبارک و تعالی علاوه بر اینکه در مقام تشریع احکام، حکمی سخت و مشقّتزا وضع نکرده است، حتی درصورت پیشآمدن عذری برای مکلّف، آن حکم را از عهدۀ او برمیدارد. بدینمعنا که در شرایط خاص و اضطراری، تکالیف سهل دین نیز از انسان برداشته میشود. بهطور مثال وضو گرفتن برای انجام برخی عبادات مانند نماز و طواف، واجب است. با اینکه این عمل سهل و آسان است، اما خداوند حکیم تیمم را نیز برای بندگان خود قرار داده است، تا اگر وضو گرفتن و استفاده از آب به هر دلیلی برای انسان ضرر داشته و یا تهیّه آن سخت باشد، از وجوب آن جلوگیری کند. این امر خود گویای این نکتۀ مهم میباشد که خداوند برای انجام تکالیف و احکام دین، درصورت بروز مشقّت و سختی، راهی آسانتر و راحتتر قرار داده است.
اگر کسی در وضو یا غسل دچار وسواس و حساسیت نادرستی شده، بهصورتی که با هر مرتبه شستن، اطمینانخاطر به صحت و درستی آن عمل پیدا نکرده و با وسواس مجدداً همان عمل را تکرار میکند؛ بنا بر دیدگاه اسلام، چنین شخصی هرگز نباید براساس شک خود عمل کند، بلکه باید مطابق اشخاص دیگر عمل خود را انجام داده و به اتمام رساند. چراکه نیازی به انجام دوبارۀ آن عمل نیست؛ خواه برای شخص مزبور یقین به صحت آن عمل حاصل شده باشد و یا نشده باشد.
دین و احکام اسلام برای پویایی و سعادت انسان برنامههای ویژه و کاملی دارد و خداوند برای نیل به این مقصود، راه را هموار و آسان نموده است، تا بدینوسیله انجام امور دین برای انسان سهل گردد. چنانکه پیشتر نیز اشارهکردیم، با یک لیوان آب هم میتوان صورت و دو دست را شست و سر و دو پا را مسح نموده و وضو گرفت. بهراستی این تکالیف چه سختی و صعوبتی دارد؟! یا اگر در ماه مبارک رمضان بهجای سه وعده غذا در طی روز ـ که عمدتاً برای انسان عادت شده است ـ به دو وعده اکتفا شود، بهراستی روزه چه سختی و مشکلی دارد؟!
چندی پیش یکی از دوستانم را در مشهد مقدس ملاقاتکردم، سپس جویای حال جسمی پدرش شدم و از او پرسیدم: پدر شما در حال حاضر چند سال دارد؟ ایشان گفت: پدرم نود سال دارد و الحمدلله حال جسمی او خیلی خوب است. او ادامه داد و گفت: رمضان امسال مصادف با فصل تابستان بود و هوای مشهد از سالهای پیش بسیار گرمتر شده بود؛ باوجود شدت گرمای هوا و کهولت سن، ایشان تمام ماه مبارک رمضان را روزه گرفت. روزهداری این مرد کهنسال و متدیّن حاکی از این نکته است که روزه گرفتن برای انسان آنچنان سخت و طاقتفرسا نیست و حتی پیرمردی نودساله هم میتواند آن را بهجا آورد. بنابراین باید گفت که خداوند حکیم در وضع احکام و شریعت به مصلحت و شرایط تمامی بندگان خویش اشراف داشته و نسبت به همۀ امور عالَم هستی عالِم است.
دیدن و شنیدن این امور، هر انسانِ حقجو و منصفی را به فکر وامیدارد که چرا عدهای بدون هیچ عذری روزه نمیگیرند و از خواندن نماز گریزان هستند؟! در حقیقت افراد کهنسالی که با وجود ضعف و ناتوانی جسمی تکالیف الهی را انجام میدهند، حجّتهای خداوند برای آن گروه از انسانهایی هستند که از روی تنبلی و به بهانههای مختلف، شانه از زیر بار تکالیف الهی خالی میکنند و با دلایل واهی، سختی و مشقّتآور بودن تکالیف دینی را مانع خود در اجرای حدود الهی قلمداد میکنند.
حالآنکه خداوند حکیم، احکام و تکالیف سخت و طاقتفرسا و ناممکن را در شریعت اسلام قرار نداده؛ بلکه مبنای دین را بر آیین و شریعت سهله و سمحه قرار داده است، تا بدینسبب مردم به انجام تکالیف آسان دین روی آورند. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که از خداوند حکیم بعید است که به انجام تکلیفی دستور دهد که انسانها قادر بر انجام آن نباشند. در همین راستا امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«بهراستی خداوند تبارک و تعالی به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله شرایع نوح، ابراهیم، موسی و عیسی: را داد که [عبارت است از] توحید، اخلاص، ترک بتپرستی [همراه] با فطرت حنیف مسلمانی آسان و هیچ رهبانیت و خانه بهدوشی در آن وجود ندارد؛ امور پاکیزه در آن شرایع را حلال و پلیدیها را حرامکرد؛ تکلیفهای سنگین و زنجیرهایی را که به گردن آنان بود، برداشت و سپس در ضمن دستورهای اسلام، نماز، زکات، روزه و حج مقرر ساخت و وضو را به آن افزود و با فاتحةالکتاب و آیات آخر سورۀ مبارکۀ بقره و سورههای مفصل،([11]) او را برتری داد... و زمین را برایش سجدهگاه و پاککننده قرار داد.»([12])
بهروشنی میتوان دریافت که آیین اسلام منادی خیر و سعادت بشر در دنیا و آخرت است و برای هموار نمودن این راه و به سرانجام رسانیدن انسانها تمامی شرایط و امکانات را فراهم آورده است، تا راه سعادت و کمال را با سهولت، آسایش و امنیت بپیمایند.
تأکید اسلام بر سهولت
اسلام دینی آسان و عمل به تمامی احکام و تکالیف آن برای انسانها ممکن و قابل تحقق است. به همین دلیل است که در قیامت عذر هیچ انسان دینگریزی مبنی بر سخت بودن دین، مورد قبول درگاه الهی قرار نمیگیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و دیگر معصومین:، بارها در فرمایشات خود به سهل و آسان بودن دین مبین اسلام اشارهکرده و بر سهولت این دین تأکیدکردهاند.
امام صادق علیه السلام ضمن روایت ارزشمندی میفرمایند: همسر عثمان بن مظعون، از کثرت عبادت عثمان ـ بهطوری که زندگی او را دچار مشکل کردهبود ـ به محضر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله شکایتکرد و گفت: ای رسول خدا! عثمان روزها را روزه میگیرد و شبها را به عبادت میایستد و به من و نیازهای زندگی دنیوی توجّهی نمیکند. رسول خدا صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخن با حالت نگرانی بیدرنگ از خانه بیرون آمدند، تا آنکه در مسجد نزد عثمان رسیده و او را در حال نماز یافتند. عثمان چون رسول خدا صلی الله علیه و آله را دید، نماز را به پایان رسانید.
در این هنگام حضرت صلی الله علیه و آله به او فرمودند: ای عثمان! خداوند مرا با رهبانیت ـ ترک ازدواج و دوری از مواهب دنیایی ـ نفرستاده، بلکه مرا با دین معتدل، آسان و راحت فرستاده است.([13])
علاوه بر تأکید معصومین: بر سهولت دین مبین اسلام و دوری آن از رهبانیّت، علما نیز به این اصل مهم در دین اسلام توجه داشتهاند و به آن سفارش و توصیهکردهاند. مرحوم آیةالله محمدحسن نجفی([14])، مشهور به صاحب جواهر، در روزهای آخر زندگی و در بستر مرگ دستور داد تا جلسهای تشکیل شود و همۀ علمای طراز اول نجف اشرف در آن شرکت کنند. بالاخره مجلس مزبور تشکیل شد، ولی شیخ انصاری;([15]) در آن مجلس حضور نداشت. صاحب جواهر; به اطرافیان خود فرمود: شیخ مرتضی انصاری; را نیز حاضر کنید. تا اینکه پس از جستجوی بسیار زیاد، شیخ را در گوشهای از صحن حرم امیرمؤمنان علی علیه السلام یافتند؛ درحالی که ایشان مشغول دعا و مناجات برای شفای صاحب جواهر; بود.
بعد از اتمام دعا و مناجات، شیخ; بر بالین صاحب جواهر; حاضر شد. صاحب جواهر نیز با دیدن شیخ انصاری; بسیار خوشحال شد و دست او را گرفته و بر روی سینه خود نهاد و گفت: «الآنَ طابَ لِی المَوت؛ اکنون مرگ برای من گواراست»؛ سپس به حاضران فرمود: «هذا مَرجِعُکُم مِن بَعدی؛ این مرد مرجع شما پس از من است»؛ بعد رو به شیخ انصاری; نمود و گفت: «قَلِّل مِن اِحتِیاطِک فَإن الشَّرِیعَهَ سَمحَهٌ سَهلَهٌ؛ از احتیاط خود بکاه، پس همانا دین اسلام دینی سهل و آسان است.»
دین مبین اسلام با ایجاد سهولت نسبت به امور بندگان و دوری از تنگنظری و افراط، زمینۀ پذیرش دین خدا را برای انسانها مهیاکرده است. البته این سهلگیری تنها شامل احکام فقهی و عبادی نیست؛ بلکه در تمامی امور فردی و تعاملات اجتماعی به آن سفارش شده است، که این مطلب در طی مباحث آینده بیان خواهد شد.
*****
[1]. آلعمران(3): 19.
[2]. آلعمران(3): 85.
[3]. الامالی«طوسی»: 528، ح 1162؛ مجموعه ورّام: 2 / 54؛ بحارالانوار: 79 / 233، ح 58.
[4]. بقره(2): 278؛ )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ(؛ «ای مؤمنان! خدا را [اطاعت کرده، از محرّماتش] بپرهیزید!»
[5]. جمالالدین حسین بن علی بن محمّد، مشهور به ابوالفتوح رازی از مفسران و علمای بزرگ شیعه در سده ششم هجری قمری بوده و احتمالاً بین سالهای ۴۸۰ تا ۵۲۵ هجری میزیسته است. او اهل ری و با زمخشری معاصر بوده است. ابن شهرآشوب و ابن بابویه نیز از شاگردان او هستند. تفسیر «روض الجنان و روح الجنان» معروف به تفسیر ابوالفتوح اثر این دانشمند فرهیخته شیعی است. ابوالفتوح بنا بر وصیّت خودش، در صحن امامزاده حمزه علیه السلام در جوار حضرت عبدالعظیم علیه السلام به خاک سپرده شد.
[6]. تفسیر روض الجنان و روح البیان: 2 / 218.
[7]. أعلی(87): 8.
[8]. لغتنامه دهخدا، واژه سمح: آسان؛ «الحَنِیفیَّة السَّمْحةُ،هی المِلَّةُ التی ما فیها ضِیقٌ و لا شِدَّةٌ»، لسان العرب: 2 / 489؛ کتاب العین: 3 / 248؛ تاج العروس: 4 / 95؛ مجمع البحرین: 2 / 374.
[9]. لغتنامه دهخدا، واژه سهل: نرم از هر چیزی؛ «السَّهْلُ: کل شیء إلی اللین، وذهاب الخشونة»،کتاب العین: 4 / 7؛ النهایة: 2 / 428؛ لسان العرب: 11 / 349؛ تاج العروس: 14 / 362.
[10]. حج(22): 78.
[11]. سورههای کوتاه آخر قرآن را مفصلات گویند. البته در این باره اقوال گوناگونی مطرح شده است: گروهی قائلاند که از سوره محمّد صلی الله علیه و آله تا به آخر قرآن و ابنعباس از سوره «والضحی» تا آخر قرآن را جزء مفصلات برشمردهاند. ذکر مفصلات در این روایت، به جهت اشاره به سهولت در دینداری است.
[12]. الکافی: 2 / 17، ح 1؛ محاسن: 1 / 287، ح 431.
[13]. الکافی: 5 / 494، ح 1؛ «جَاءَتِ إمْرَأَةُ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ إِلَی النَّبِی صلی الله علیه و آله فَقَالَتْ: یا رَسُولَ اللَّهِ! إِنَّ عُثْمَانَ یصُومُ النَّهَارَ وَیقُومُ اللَّیلَ؛ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مُغْضَباً یحْمِلُ نَعْلَیهِ حَتَّی جَاءَ إِلَی عُثْمَانَ فَوَجَدَهُ یصَلِّی فَانْصَرَفَ عُثْمَانُ حِینَ رَأَی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ؛ فَقَالَ صلی الله علیه و آله لَهُ: یا عُثْمَانُ لَمْ یرْسِلْنِی اللَّهُ تَعَالَی بِالرَّهْبَانِیةِ وَلَکنْ بَعَثَنِی بِالْحَنِیفِیةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ.»
[14]. آیةاللّه شیخ محمدحسن نجفی; (1200 ـ 1266 هـ.ق.) معروف به صاحب جواهر، از شخصیتهای برجستۀ علمی و خودساختۀ شیعی است. وی ازجمله نوابغی است که پایهگذار فقه و فقاهت راستین میباشد. تألیف کتاب ارزشمند «جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام» بهترین نشان از کمال فقهی و نبوغ علمی ایشان است. (قصص العلماء: 108).
[15]. مرتضی بن محمدامین انصاری دزفولی; (۱۲۱۴ ـ ۱۲۸۱ هـ.ق.) معروف به شیخ انصاری، از علمای شیعه در قرن سیزدهم قمری است. نسب شیخ مرتضی انصاری به جابربنعبدالله انصاری، از صحابه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله میرسد. پدر شیخ، محمدامین (متوفی ۱۲۴۸ هـ.ق.) از مبلغان اسلام و مادرش (متوفی ۱۲۷۹ هـ.ق.) دختر یکی از علمای عصر خود بوده است. مادر شیخ مرتضی انصاری قبل از تولد وی، شبی امام جعفرصادق علیه السلام را در عالم رؤیا میبیند، که قرآنی طلاکاری شده به او هدیه میکند. معبّرین عطای قرآن را به فرزندی صالح و بلندمرتبه تعبیر کردهاند. شیخ انصاری را خاتمالفقها و المجتهدین لقب دادهاند. ایشان در فقه و اصول ابتکاراتی بیسابقه دارد. دو کتاب معروف او، یعنی رسائل و مکاسب کتاب درسی طلاب میباشد. سرانجام شیخ انصاری در هفده جمادی الثانی سال ۱۲۸۱هـ.ق در نجف وفات یافت و بدن مطهرّش در جوار قبر حضرت مولیالموحدین، امیرمؤمنان علی علیه السلام آرام گرفت.
منبع : کتاب اسلام دین آسان برگرفته از استاد حسین انصاریان