انسان موجودي است مدني الطبع و چند بُعدي. فطرتش او را به طيفگرايي ميكشاند و او را از بُعد درون گرايي به برون گرايي گسيل ميدارد. هجرت آدم از جنّت و سكونت در ارض، و يا به قول مادّيون، هبوط او از غار به دشت و سير مراحل كوچ به روستا، شهرك، شهر و دست يابي به تمدّن و تشكيل انجمن، شورا و مجمع نظريه جمع گرايي را تأييد ميكنند. گر چه «نماز» ارتباط انسان با خداوند منّان است، عامل پيوند همبستگي انسانها بايكديگر نيز ميباشد. در طول تاريخ يك قانون و يك سنّت حاكم بوده است و آن اينكه: روابط اجتماعي آدمهاي يك مجموعه كه بر اساس ماديّات و جذب منافع، علي الظاهر استوار بوده است دوامي نيافته و چند صباح بعد، شيرازه ارتباط از هم گسيخته است.
ليكن ارتباطات جمعي كه بر پايه خدا و خدا محوري استوار بوده و مفاهيم:
1 ـ واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا (آيه 103 سوره آل عمران)
2 ـ يا ايهاالذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلكم تفلحون (آيه 200 سوره آل عمران)
را جزو دستور كار جمع خود قرار داده است، علاوه بر ايجاد حس اعتماد بين مجموعه، پايداري را در پي داشته است.
مظهر اعلاي اين ارتباط جمعي را در مسجدالحرام و مسجدالنبي (ص) كه از اقوام و ملل با زبانهاي متفاوت گرد ميآيند مشاهده ميكنيم.
راهكارهاي اجرايي ارتباط جمعي در پرتو نماز
عوامل ذيل و راز و رمزهاي نماز به عنوان راهكارهاي اجرايي در تحقق ارتباط جمعي مرتبط با نماز قلمداد شده است:
1) نقل است پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ بعد از اتمام نماز، رو به مأمومين مينشست تا بعد از ارتباط با خدا، ارتباط عاطفي با مخلوق هم پيدا شود و اگر مأمومي ديده نميشد، سراغ او را ميگرفتند، در صورتي كه بيمار يا گرفتار بود، مشكل او را مرتفع ميساختند.
2) سفارش شده است دست خالي به مسجد نرويد، زيرا نيازمنداني كه به مسجد مراجعه ميكنند نوميد از خانه خدا بيرون نروند، پرداخت زكوه مال به فقرا، به همراه اقامه نماز، جمع بين حُسنهاست. عملكرد حضرت علي ـ عليه السّلام ـ كه در حال ركوع، انگشترش را به سائل داد، تأييدي بر ايجاد عاطفي بين مصلّي و مستمند ميباشد.[1]
3) در سوره شوري آيه 28 در بيان صفات مؤمنين آمده است: «والذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلوه و امرهم شوري بينهم و مما رزقناهم ينفقون» مشورت، پس از امر برپايي نماز اشاره شده است و قطعاً مشورت و شورا وابسته به يك مجموعه است و تسهيل روابط جمعي را در پي خواهد داشت. در دوران قيام ملّت عليه طاغوت، در سالهاي 57 و 1356 مشورت, در مسجد صورت ميگرفت.
4) انسان به غير از برادر تني، به برادر ديني هم نياز دارد و بر اساس آيه 11 سوره توبه، مشركين، اگر توبه كنند و نماز برپاي دارند و زكوه را پرداخت كنند در جايگاه برادر ديني قرار خواهند گرفت. يكي از پلهاي ارتباطي براي وصول به سيستم برادر ديني، نماز است.
5) ارزش انسان اين گونه توصيف شده است: انسان مخلوقي است كه به همراه خلق به سوي خالق همسو با طبيعت خلقت، حركت ميكند و نماز اين توصيف را معني ميبخشد.
6) مصلّي اگر نماز فُرادي بخواند با زبان خود ميگويد: «اياك نعبد و اياك نستعين» فقط تو را عبادت ميكنيم و فقط از تو كمك ميجوئيم. بيان اين گونه، از اتصال انسان با ديگران حكايت ميكند[2]. و اگر اين گونه نميبود بايد مي گفت: «اياك اعبد و اياك استعين». همين نمازگزار كه به تنهايي نماز ميخواند، به لحاظ ارتباط با همنوعان و خيرخواهي براي همگان، ميگويد «اهدنا الصراط المستقيم» ما را به راه راست هدايت كن. همين بيان بندگان خواهي در سلام آخر نماز مشهود است: السلام علينا و علي عباد الله الصالحين» سلام بر نمازگزاران و بر بندگان نيكوكار خداوند. شهيد مطهري ميفرمايد: « در سوره حمد كه جزء قطعي نماز است ميگوئيم «اياك نعبد و اياك نستعين» خدايا ما تنها تو را ميپرستيم، خدايا ما تنها از تو كمك و استعانت ميجوئيم. يعني ميگوئيم: خدايا من تنها نيستم، من با همه مسلمانهاي ديگر هستم. ضمناً انسان، وابستگي و پيوستگي خودش به جامعه اسلامي را در حال عبادت و بندگي اعلام ميكند. خدايا، من فرد نيستم، تك نيستم، من عضوم، جزئي از كل و عضوي از پيكر هستم. «ما هستيم، نه من». در دنياي اسلام «من» وجود ندارد «ما» وجود دارد. [3]
7) اقامهگر نماز، اعلام صلح و صفا با همه بندگان صالح خدا ميكند. اعلام همزيستي مسالمت آميز با همه افراد شايسته ميكند. در حال نماز ميگويد: من با هيچ بنده شايستهاي سر جنگ ندارم، چون اگر با بنده شايستهاي سر جنگ داشته باشم خود ناشايستهام.
8) در مسأله10402 رساله توضيح المسائل امام (ره) آمده است: مستحب است، كه انسان صبر كند نماز را به جماعت بخواند نماز جماعت، از نماز اوّل وقت فُرادي كه آن را طول بدهند، بهتر ميباشد. اين سه معيار، حكايتگر از عنايت ويژه به ارتباط جمعي و ارتباط انسانها ميباشد، كه جماعت بر تكروي رجحان دارد.
9) براي اتصال قطره به دريا، شارع مقدّس توصيه ميكند، زماني كه جماعت برپا مي شود و نمازگزار نمازش را فُراداي خوانده است، دوباره با جماعت خواند.[4]
10) نمازگزاراني كه به بيماري وسواس مبتلا هستند، مرض، آنها را با دواي جماعت حلّ ميكند و بدين طريق ميفرمايد: كسي كه در نماز وسواس دارد و فقط در صورتي كه نماز را با جماعت بخواند از وسواس راحت ميشود، بايد نماز را با جماعت بخواند. [5]
11) در عيد فطر كه شادماني روزه داران بعد از يك ماه روزه داري فراهم ميشود، شارع مبين توصيه ميكند، نماز عيد را در زمان غيبت امام ـ عليه السّلام ـ به جماعت و به قصد رجاء بخوانند. [6]همين سفارش در عيد قربان نيز به چشم ميخورد تا پيوند نمازگزاران عيد قربان استحكام بيشتري يابد.
12) «يدالله مع الجماعه» بينش فقهي، براي رفع خشكسالي و نزول باران و فرود آمدن رحمت الهي از آسمان، به نماز استسقاء فرمان ميدهد تا دل شكسته مردمان، دفع صد بلا كند. گرچه نمازهاي مستحبي از جماعت استثناء است، ولي در نماز استسقاء، جماعت را توصيه ميكند تا ارتباط دلها را بيشتر با هم پيوند دهد. [7]
13) در بخشنامه فقهي، اصل جماعت است و فُرادي گويي فرع. در صورتي كه نمازگزار به نماز مستحبي اشتغال دارد و از سوي ديگر نماز جماعت برپا شده، در صورتي كه اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت ميرسد، به نماز گزار اجازه داده است نماز را رها كند و برود به دريا بپيوندد و مشغول نماز جماعت شود.
14) فرامين مستحبي، پيرامون اقامه نمازهاي واجب به صورت جماعت، ثواب مضاعف به تعداد اينكه، اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند، هر ركعت از نماز آنان ثواب 150 نماز را دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند، هر ركعت ثواب 600 نماز دارد، و يا حاضر نشدن به جماعت، از روي بي اعتنايي جايز نيست، و يا شايسته نيست كه نمازگزار بدون عذر، نماز جماعت را ترك كند. همه و همه، از نقش كاربردي صلوه بر محور ارتباط جمعي، حكايت ميكند.
راهکارهاي اجرايي انضباط اجتماعي در پرتو نماز
قبل از ارائه راهكارهاي اجرايي انضباط اجتماعي، ضروري مينمايد پيرامون واژه «انضباط» كنكاشي داشته باشيم.
انضباط از باب انفعال در فرهنگهاي لغات به معاني ذيل آمده است:
1ـ سامان گرفتن، خوب نگاه داشته شدن، نظم داشتن.
2ـ سامان پذيري، آراستگي، نظم و ترتيب.
3ـ پيروي كامل از دستورهاي نظامي، «ديسيپ لين در زبان فرانسويDISICPLINE» مقابل بي انضباطي (فرهنگ معين)
4ـ پيوستگي (غياث اللغات)
5ـ نظم و انتظام و ترتيب و درستي، عدم هرج و مرج (ناظم الاطباء)
در اسرار الصلوه ص 491 تأليف حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي، (ترجمه رضا رجب زاده) آمده است:
حكمت اصلي در تشريع نماز جماعت، اتحاد قلوب مؤمنين در امر خداست. و براي اين اتحاد، فوايد بسياري از قوت اسلام و مسلمين و غير آن، ميباشد. گذشته از اين، نماز جماعت در تكميل نفوس، و قوّت آنها، در سير الي الله و جلب فيوضات الهي، بسيار مؤثر است.
مَثَل اجتماع قلوب، مَثَل اتصال آبهاي قليل به يكديگر است كه چون به يكديگر متصّل شوند از صورت آب قليل خارج شده و كُر ميشوند، كه ديگر به اندك نجاستي، طهارتش را از دست نميدهد. مسأله نظم، در زندگي يك اصل است و نظم، عامل پيشرفت و بي نظمي، عامل شكست انسانها در طول حيات بوده است. آدم بينظمي كه،به موقع خود را به ايستگاه راه آهن نرساند لكوموتيو وقطار، از دسترسي او خارج ميشود. داوطلب بي نظمي كه، خود را به جلسه آزمون ورودي دانشگاه به موقع نرساند، از ورود به دانشگاه محروم ميگردد. در سوره ماعون ميخوانيم «فويل للمصلين، الذين هم عن صلاتهم ساهون» واي بر نمازگزاراني كه براي نمازشان بينظمند. نه ارزش براي آن قائلند، نه به اوقاتش اهميّت ميدهند، نه اركان و شرائط و آدابش را رعايت ميكنند و نماز را از وقت فضيلتش به تأخير مياندارد. در اين پيام وحي تهديد به بيانضباطي را مشاهده ميكنيم. [8]
و امّا راهكارهاي اجرايي ذيل، تقويت و انسجام انضباط اجتماعي را موجب ميشود:
1) وقت شناسي براي برپائي نمازهاي يوميه در موعد مقرر و آن هم تأكيد بر احراز دخول وقت، در انسان ايجاد نظم ميكند.
پی نوشت ها:
[1] . 114 نكته درباره نماز, محسن قرائتي, ص 83.
[2] . تفسير نمونه, آيت الله مکارم شيرازي, ج1, ص 44.
[3] . گفتارهاي معنوي, شهيد مطهري, ص 94 ـ 95.
[4] . مسأله 1403 توضيح المسائل حضرت امام خميني (ره).
[5] . مسأله 1405 توضيح المسائل حضرت امام خميني (ره)
[6] . مسأله 1407 توضيح المسائل حضرت امام خميني (ره)
[7] . مسأله 1407 توضيح المسائل حضرت امام خميني (ره)
[8] . تفسير نمونه, همان, ج 27، ص 36.
منبع : پایگاه راسخون