آیه شریفه «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب» حكایت از آن دارد كه با یاد خدا دل ها آرامش می گیرد. دل پایگاه نفس آدمی است و آنگاه كه دل آرام گیرد، نفس انسان نیز اطمینان می یابد. پس برای داشتن دلی آرام و قلبی مطمئن باید به ذكر باری تعالی پرداخت. ذكر اكبر خدا نیز نماز است و قرآن می فرماید: »و لذكر اللّه اكبر«
نتیجه آن كه چون گویندگان ذكر الهی كه دل هایی آرام و نفوسی مطمئن دارند، گرد هم آیند و خانواده ای را شكل بخشند، آن خانواده از آرامش برخوردار است و در خانه آرام، صفا و صمیمیت موج می زند و مالامال از نور خداست.
در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست
هر جا كه صفا هست در آن نور خدا هست
نماز خواندن و انجام عبادت، برای نمازگزار آرامش روانی پدید می آورد و دل مؤمن را امنیت می بخشد، آن هایی كه توفیق بیشتری در برگزاری نماز داشته اند، به آرامش بیشتری نیز دست یافته اند. یعنی آن ها كه علاوه بر انجام فرایض مبادرت به خواندن نوافل نیز نموده اند، در بررسی های موردی آرامش بیشتری را گزارش كرده اند و همین باعث شده تا دیگران را نیز به انجام نوافل توصیه كنند. سخن چنین كسانی این است كه:
برخیز كه عاشقان به شب راز كنند
گرد در و بام دوست پرواز كنند
هر در كه بود فراز بر خود بندند
الا در دوست را كه شب باز كنند
آنان حلاوت عبادت خالص در شب و رازگویی با خداوند عالمیان را دریافته اند، چرا كه شب فرصتی مناسب تر برای عبادت بی ریاست. قرآن می فرماید: «انّ ناشئه اللّیل هی اشدّ وطأً و اقوم قیلا» پس فقط صاحبان خلوص و عاشقان عبادت خدا، شیرینی راز و نیاز با او را درمییابند و می توان گفت:
شرح این واقعه را مرغ سحر داند و بس تو چه دانی كه شب سوختگان چون گذرد
پس برگزاری نماز به طور مداوم و محافظت بر آن، رمز دست یافتن به آرامش روانی است. اینك به اختصار برخی از نقش هایی كه نماز در آرامش روانی دارد، مرور می كنیم:
1ـ عدم احساس گناه و یا كاهش آن
آدمی آنگاه كه به سجاده می نشیند تا با خدا راز گوید، باید هوشیار باشد. چرا كه قرآن می فرماید «لا تقربوا الصّلاه و انتم سكاری» آنگاه كه مست هستید، نزدیك نماز نشوید. پس لازمه مقبولیت و پذیرش نماز، دور بودن از ناهشیاری و مستی است.
نماز آدمی را از فحشا و منكرات باز می دارد. «انّ الصّلاه تنهی عن الفحشاء و المنكر» شرب خمر، مستی، غفلت و دیگر گناهان و آلودگی ها در پرتو نماز محو و نابود می شوند. با حذف گناهان فضای روح و روان انسان پاك و مصفّا می شود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست می آید. نماز شستشوگر روان از گناه است و قلبی كه در آن تاریكی گناه نباشد از آرامش و اطمینان و صفا لبریز می شود. چنان كه پیامبر فرموده انسانی كه نمازهای پنجگانه را به جای می آورد، مانند آن است كه در رودی پنج بار شنا كرده و از آلودگی ها به در آمده است. پس نماز مانع ابتلا به آلودگی و گناهان است و نیز به سبكی بار گناه آدمی می انجامد. زیرا قرآن می فرماید: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» به درستی نیكی ها، بدی ها و گناهان را می زدایند و از بین می برند و نماز یكی از برترین حسنات است.
پس اگر احساس گناه را عامل ایجاد اضطراب و نا امنی بدانیم و گناه نكردن و یا انجام عملی را كه گناه و احساس گناه را تخفیف بدهد وسیله ایجاد مانع انجام گناه می گردد و اگر فردی گناهی را مرتكب شده انجام نماز كه یكی از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفیف می دهد و آدمی در اثر عدم انجام گناه و یا داشتن احساس تخفیف گناه آرامش پیدا می كند، می توان نتیجه گرفت كه به این دلیل نماز عامل مهمی در جهت دست یافتن به آرامش روانی است و چون این امر در خانه رخ دهد، و یكایك اعضای خانواده نمازگزار باشند، همگی با هم آرامش روانی را در خانه به ارمغان می آورند و در پناه آن با موفقیت زندگی می كنند. زیرا احساس گناه در همه آنان كاهش می یابد.
امروزه كه مسأله بزهكاری و بویژه بزهكاری های نوجوانان در سراسر جهان، ذهن اندیشه وران را به خود معطوف نموده است، اگر بتوانیم فرهنگ خواندن نماز را گسترش دهیم می توانیم مانع بروز بزهكاری ها شده و یا آن ها را به میزان قابل توجهی كاهش دهیم. تجارب نگارنده در كانون اصلاح و تربیت تهران نیز حاكی از آن است كه در میان بزهكارانی كه در كانون حضور می یافتند، نوجوانان نمازگزار كمتر بودند. پس با توجه دادن نوجوانان و دیگر اعضای خانواده به نماز، تحقق بخشیدن به خانواده ای بسامان را زمینه سازی نماییم. چرا كه با عدم ارتكاب جرم توسط اعضای خانواده، آرامش بر آن حكمفرما می شود. و دیگر كسی نگران ارتكاب جرم توسط دیگری نیست و از عاقبت بد دیگری نمی هراسد. زیرا كه نماز آنان را از فرجام بد مصون داشته است.
2ـ وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی
خواندن نماز موجب دست یافتن به وحدت شخصیت می شود. شخصیت برخوردار از توحید به گونه ای است كه جنبه های گوناگون آن با یكدیگر در تضاد نیستند. یعنی فرد آنچه كه در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نیز بر اساس باورهای خویش عمل می كند و چون اینگونه رفتار می كند، خود نیز در خویشتن تضاد نمی یابد و در نهایت به یكپارچگی (خویشتن) دست می یابد به نحوی كه جنبه ای از شخصیت فرد، جنبه دیگر شخصیت او را تأیید می كند و انسان به هنگام برخورد با او احساس می كند كه با فردی هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال باید پرسید نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصیت آدمی فراهم می آورد؟
انسان مؤمن به هنگام نماز سخن از خدای واحد و یگانه به میان می آورد، او را اللّه خطاب می كند و رب عالمیان می نامد. (آیه قل هو اللّه احد به نحو بارزی حكایت از وحدت باری دارد.) و همین باور داشتن به خدای یگانه، پیام آور وحدتی درونی برای آدمی است. آنچه كه باعث تشتت و تفرقه می شود، ایمان داشتن به ربّ های گوناگون است. قرآن می فرماید:
ارباب متفرقّون خیر ام اللّه الواحد القهّار آیا داشتن رب های متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی كه قهار است؟ قرآن وجود خدایی جز خدای یگانه را نفی می كند و می فرماید: «لو كان فیهما الهه الاّ اللّه لفسدتاً» و بر فرض محال اگر چنین می شد فساد درون آدمی را نیز به علت تعدد الهه در بر می گرفت و آنان كه اكنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت درونی بی بهره و در شخصیت خود دارای تضاد هستند.
اعضای خانواده نیز اگر همه با یكدیگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت درونی دست یابند، در بیرون نیز با یكدیگر همگونی و هماهنگی خواهند داشت و این موجبات آرامش روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. زیرا نه با یكدیگر تضادی دارند و نه والدین با فرزندان خویش اختلافی جدی خواهند داشت.
سؤال این است كه چه كسانی بیشتر فرزندان را در موقعیت مضاعف قرار می دهند. آن ها كه در درون خویش تضادی دارند و یا آن ها كه با دیگری دارای تضاد هستند. نماز، تضادهای درونی فرد را كاهش می دهد. زیرا كه به شخصیت فرد وحدت و یكپارچگی می بخشد و دیگر آن كه افراد وحدت یافته در سایه نماز را با یكدیگر منسجم و متحد می سازد. لذا بین آن ها تفرقه و تضادی جدی و عمیق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده دیده نمی شود. در اثر نبود تعارض و یا از بین رفتن آن، كمتر شاهد بروز اضطراب در محیط خانه خواهیم بود. بدین ترتیب امنیت بیرونی در محیط خانواده حاصل امنیت درونی اعضای آن است كه در پرتو انوار الهی ظهور و بروز پیدا می كند. پس نماز می تواند وحدت و امنیت درونی و بیرونی را فراهم آورد و محیط خانواده را متحد و یكپارچه سازد تا همگی به راحتی بتوانند به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لا تفرقوا». بدین ترتیب ملاحظه می شود افرادی كه به وحدت درونی دست یافته اند در وحدت بخشیدن به محیط بیرونی (كه یكی از مصداق های آن خانواده است) توفیق بیشتری دارند و وحدت در خانواده یكی از رموز آرامش آن است.
3ـ افزایش اعتماد به نفس
نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم می آورد. زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می گوید، از او استعانت می جوید. «ایّاك نعبد و ایّاك نستعین» توان بیشتری را در خود احساس می كند كه ناشی از اتكای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتكایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد می گردد. او در این حال خود را بسان قطره ای می داند كه با دریا پیوند خورده است.
قطره دریاست اگر با دریاست ور نه او قطره و دریا دریاست
بدین ترتیب درمی یابیم كه آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار می گیرد و مفهوم خود در نزد او تعالی می یابد و این همه موجب افزایش اعتماد به نفس در فرد می گردد. از سویی خواندن نماز باعث افزایش موفقیت های او در زندگی می شود. زیرا نماز، نقش مددرسانی دارد چنان كه قرآن می فرماید: استعینوا بالصّبر و الصّلاه از نماز و روزه كمك بجویید. انسان برخوردار از امدادهای ناشی از اقامه نماز، فردی موفق تر است و موفقیت های روز افزون، اعتماد به نفس و افزایش آن را در پی دارد و نماز گزاران پیوسته امیدوار به امدادهای الهی هستند.
منبع : اندیشه قم