یعقوب بن شعیب مى گوید : از حضرت صادق (علیه السلام) شنیدم مى فرمود :مَا نَقَلَ اللهُ عَزّ وَجلّ عَبداً مِن ذُلِّ المَعَاصِى الَى عِزِّ التَّقوَى الاّ اغنَاهُ مِن غَیرِ مَال وَاعَزَّهُ مِن غَیرِ عَشِیرَه وَآنَسَهُ مِن غَیرِ بَشَر(1) . خداى عز و جل بنده اى را از ذلّت گناهان به عزت تقوا منتقل نکرد مگر این که او را بدون مال بى نیاز کرد و بدون قوم و قبیله عزت بخشید و بدون یک بشر انس داد .امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : امیرالمومنین (علیه السلام) همواره مى فرمود : براى اهل تقوا نشانه هایى است که به آنها شناخته مى شوند : راستى در سخن ، اداى امانت ، وفاى به پیمان ، کمى عجز و بخل ، صله ى ارحام ، مهرورزى به ناتوانان ، کمى موافقت با زنان ، بذل نیکى ، حسن خلق ، گستردگى بردبارى و پیروى دانش در آنچه که انسان را به خدا نزدیک مى کند ، خوشا به حال اهل تقوا ، و بر آنان باد خوبى عاقبت(2) .مردى به محضر حضرت سجاد (علیه السلام) آمد و گفت : من گرفتار زنانم ، روزى زنا مى کنم و روزى روزه مى گیرم ، آیا روزه ام کفاره ى زنایم مى شود ؟ حضرت به او فرمود : چیزى نزد خدا محبوب تر از این نیست که اطاعت شود و از معصیت او بپرهیزند ، بنابراین نه زنا کن و نه روزه بگیر ، سپس او را نزدیک خود خواند و دستش را گرفت و به او خطاب کرد ، عمل اهل دوزخ را انجام مى دهى و امید به ورود به بهشت را دارى ؟(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ کافى : 2 / 76 ، باب الطاعه و التقوى ، حدیث 8 ; بحار الانوار : 67 / 282 ، باب 56 ، حدیث 1 .
2 ـ خصال : 2 / 483 ، حدیث 56 ; تفسیر عیاشى : 2 / 213 .
3 ـ کافى : 5 / 541 ، باب الزانى ، حدیث 5 ; عده الداعى : 313 ; بحار الانوار : 67 / 286 ، باب 56 .
در وصیت پیامبر به ابوذر است :عَلَیکَ بِتَقوىَ الله فانّهُ راسُ الامرِ کُلّه(1) . بر تو باد به تقوا و خداترسى ، زیرا تقوا راس همه ى کارهاست