مردى از مسلمين مدينه به شخصى مقروض شد و نتوانست قرض خود را ادا كند، از طرفى طلبكار اصرار داشت كه او قرضش را بپردازد.
آن مرد براى چاره جويى به حضور امام حسين عليه السلام آمد، هنوز سخنى نگفته بود، امام حسين (ع) دريافت كه او براى حاجتى آمده است (براى اين كه آبروى او حفظ شود) به او فرمود: ((آبروى خود را از سوال روياروى نگهدار، نياز خود را در نامه اى بنويس ، كه به خواست خدا آن چه تو را شاد كند به تو خواهم داد.))
او در نامه اى نوشت : ((اى اباعبدالله ! فلان كس پانصد دينار از من طلب دارد و اصرار دارد كه طلبش را بگيرد، لطفا با او صحبت كن كه تا وقتى كه پولدار شوم ، به من مهلت دهد.))
امام حسين (ع) پس از خواندن نامه او به منزل خود رفت و كيسه اى محتوى هزار دينار آورد و به او داد و فرمود:
((با پانصد دينار اين پول ، بدهكارى خود را بپرداز و پانصد دينار ديگر، به زندگى خود سر و سامان بده و جز در نزد سه نفر به هيچ كس حاجت خود را مگو:
1 - دين دار، كه دين نگهبان او است ، 2 - جوانمرد كه به خاطر جوانمردى حيا مى كند، 3 - صاحب اصالت خانوادگى كه مى داند تو به خاطر نيازت دوست ندارى آبروى خود را از دست بدهى . او شخصيت تو را حفظ مى كند و حاجتت را روا مى سازد.
منبع : تبیان