اما راجع به نتايج اين حركت : اولا خود يزيد نتوانست آب خوشى از گلويش فرو برود.
حادثه مدينه دنبال حادثه حادثه كربلا بود. عبدالله بن زبير وسيله تبليغاتى خوبى يافت و قضيه مكه واقع شد بعدها ((يا لثارات الحسين )) ستارى بود كه در تمام مدت شصت ساله بعدى بنى اميه همواره حكومت اموى را مى لرزانيد لهذا بعضى ها مثل مارتين آلمانى سياست حسينى را از اول متوجه همين هدف ها مى دانند.
عقاد راجع به حركت دادن نساء و اطفاب مى گويد: ...انما يبدو الخطاء فى هذه الحركه حين تنظر اليها من زاويه واحده ضيقه المجال قريبه المرمى ، و هى زاويه العمل الفردى الذى يراض باساليب المعيشه اليومنه و يدور على النفع العاجل للقائمين به والدا عين اليه ...
مى گويد مسلم قادر بود خيلى كارها از قبيل كارهاى ابن زياد بكند، مال هايى بگيرد و ببخشد و بكشد، ولى بر خلاف اصولى بود كه پيروى مى كرد. مسلم در حالى كه آماده كشته شدن بود وصيت كرد هفتصد درهم قرض دارم ، زره و شمشيرم را بفروشيد و ادا كنيد! (مسلم در فكر صاف كردن مال مردم هم در دوره چند روزه حكومت خودش نيافتاد با اينكه فرمان حضرت به منزله اجازه سهم امام هم بود!)
منبع : تبیان