الهی ، به کویت رو نهاده ام ، دل در گرو تو داده ام ، به خاک ذلت افتاده ام ، عنایتی که بقیه عمر به بندگی خیزم ، شکر و سپاس به پیشگاهت بیزم ، ای مولای کریم ، ای رب رحیم ، این فقیر رب عظیم ، این خجالت زدۀ پست ترا رمیم ، این مستحق نار حمیم ، این هیزم جحیم ، نگوید که بنده ام ، خجلت زده و شرمنده ام ، طالبی جوینده ام ، به سویت پوینده ام ، عبدی دل غمینم ، از صف مستغفرینم ، با گناه قرینم ، احسانت را رهینم ، مسکین ، تائب و نادمم ، آواره و بیچاره ام ، ره به جایی نبرم از این در نروم جز منتت نخرم ، از غیر تو دم نزنم ، فارغ کن از خویشتنم ، در آتش فراق ببین سوختنم ، چاک است از هجران تو پیرهنم ، جز توبه و انابه نیست سخنم ، بر عمری که صرف تو نشد خجلت زده ام .
بر گرفته از کتاب مونس جان استاد حسین انصاریان