فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

سد راه محبّت و مهرورزى

وجود حضرت حق محبّت و عشق بى نهايت است و همه موجودات خانه آفرينش و ذرات عرصه گاه هستى را از خمير مايه محبّت آفريده است و زمينه مهرورزى و هزينه كردن محبّت را براى همه فراهم آورده است .بر اين اساس انسان مى تواند با تحقق شرايط لازم ، محبّت خدا و همه موجودات را به خود جلب نمايد و محبوب همه موجودات شود ، چنان كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام اين حقيقت را در زيارت امين اللّه از محضر حضرت حق درخواست كرده است :« مَحْبُوبَةً فِى أَرْضِكَ وَسَمائِكَ » خدايا ! مرا در ميان همه اهل زمين و همه اهل آسمان هايت محبوب گردان .ولى با يك دنيا تأسف بسيارى از مردم در هر روزگار و زمانى با آلوده نمودن خود به كارهاى ناپسند وكردارهاى ناشايسته و رذايل اخلاقى و در يك كلمه با بى رحمى و بى مهرى به خود و بى مهرى به دين خدا و بى مهرى به ديگران مانع از رسيدن محبّت و رحمت خدا و محبّت و مهر و عشق موجودات به خود شدند .اين خدا نيست كه به انسان مهر نمى ورزد و اين ديگران نيستند كه انسان را از محبّت خود محروم مى سازند ، اين موجودات نيستند كه نمى خواهند به انسان محبّت نمايند بلكه اين خود انسان است كه مانع رسيدن محبّت خدا و غير خدا به خود است .نور ، لازمه وجودى اش تابيدن و هزينه كردن روشنايى است و در اين زمينه از هيچ جا و هيچ كس دريغ نمى ورزد ولى اگر انسان هنگام تابش نور همه درها را ببندد و همه پنجره ها را مسدود كند و همه شيشه هاى در و پنجره را قير اندود سازد و پرده هاى ضخيم را بكشد ، البته فضاى اطاق از نور و منافعش بى بهره مى شود و اين خود انسان است كه با دست خود چنين محروميت و خسارتى را براى خود به بار آورده است واين كاهلى و تنبلى و سستى شخص نيازمند است كه او را از نور محروم نموده است و به قول گذشتگان « گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست ؟ ! » .آرى ؛ نور ، بى دريغ مى تابد ولى هنگامى كه به مانع و سد برخورد كند ، برمى گردد و ماوراى مانع و سدّ ، از منافع آن بى بهره و محروم مى شود .انسان بى رحم در محروميت از مهر خدا و ديگران ، هم چون كسى است كه با اختيار خود وجودش را از تابش خورشيد و منافع آن محروم مى سازد .

حكايت سمره

مردى در مدينه از مردم به نام سَمره خانه اى خريد كه سمره درفروش خانه درخت خرماى وسط حياط آن خانه را از فروش استثنا كرد و آن را براى خود نگاه داشت .سمره هر روز براى ديدن درخت خرمايش به خانه فروخته شده مى آمد و مزاحم مالك خانه مى شد .مالك خانه به رسول خدا صلي الله عليه و آله شكايت برد ، رسول خدا صلي الله عليه و آله سمره را خواست و به او فرمود : اين درخت را به مالك خانه بفروش ، سمره از فروش امتناع كرد ، حضرت فرمود : من به خاطر فروش اين خانه درختانى را در بهشت براى تو ضمانت مى كنم ، سمره باز هم از فروش درخت امتناع نمود و رسول خدا صلي الله عليه و آله نهايتاً براى آزاد شدن مالك خانه قاعده معروف « لا ضرر ولا ضرار فى الاسلام » را فرمود يعنى هيچ حكم ضررى در اسلام وجود ندارد .سمره سنگ دل و بى محبّت مى خواست از مزاحمت نسبت به ديگران دست برندارد ولى پيامبر صلي الله عليه و آله با بيان آن قاعده كه به مالك اجازه مى داد درخت را از ريشه درآورد و به كوچه بيندازد تا سمره درختش را هر كجا كه مى خواهد انتقال دهد ، شر او را از سر صاحب خانه دور كرد1 .سمره بى مهر و محبّت نسبت به برترين و بهترين مخلوق آفرينش ، حضرت ختمى مرتبت صلي الله عليه و آله بى ادبى روا داشت و از اطاعت آن حضرت روى گردانيد .سمره بى مهر و محبّت ، خود را با اختيار خود از درختان بهشتى محروم كرد و در برابر مهر و رحمت خداى عزيز با دست خود به صورت مانع و سدى رخ نمود .

انسان سنگدل

جوانى مؤمن به اينجانب مراجعه كرده ، گفت :

پدر همسرم چند سال است با مادر خود در حالى كه در يك خانه زندگى مى كنند قهر و جدايى دارد و ما قدرت آشتى دادن او را با مادرش نداريم ، اگر امكان دارد ساعتى نزد او آييد شايد با شنيدن آيات قرآن و روايات از زبان شما با مادرش آشتى كند ، من به خاطر خدا به خانه آن مرد تندخو و لجباز رفتم و آنچه در زمينه تبليغ آيات و روايات نسبت به حق مادر هنر داشتم به كار گرفتم ، نهايتاً آن مرد جسور پس از دو سه ساعت سخن گفتن من ، به من گفت : اگر من به اين آيات و روايات توجه نكنم و خواسته حق را به كار نگيرم چه خواهد شد ؟ گفتم عاق مادر مى شوى و در قيامت دچار عذاب خواهى گشت ، گفت : من مى خواهم به عذاب دچار شوم و عاق مادر گردم ، شما بيش از اين در بيان مسائل اسلامى خود را خسته مكن !راستى شگفت آور است رحمت و مهر خداوندى و عشق و محبّت ديگران چون خورشيد مى خواهد به عرصه حيات انسان بتابد و انسان با سنگدلى و جسارت ، خود را از آن ممنوع و محروم مى سازد ! !فريادِ الهىِ صدو بيست و چهار هزار پيامبر و هزاران وصى و دوازده امام و هزاران عالم ربّانى در فضاى هستى و زندگى به گوش مى رسد كه همه يك دل و يك زبان مى گويند : انسان ! بيا دست در دست ما بگذار تاتو را به درياى بى نهايت مهر خدايى برسانيم و تو را به گونه اى رشد دهيم كه محبوب همه اهل زمين و اهل آسمان ها شوى ،« مَحْبُوبَةً فِى أَرْضِكَ وَسَمائِكَ » 2 .خدايا ! مرا در ميان همه اهل زمين و همه اهل آسمان هايت محبوب گردان .

بر گرفته از کتاب فرهنگ مهرورزی استاد حسین انصاریان

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تربت امام حسین علیه السلام دوای هر درد و امان از ...
اخرین وصیت امام سجادو امام حسین
گلی از بستان امامت
جلوه‌های حقوق بشر در رساله حقوق امام سجاد(ع)
احساسات برين حسينى
اصول ماندگاري وجاودانگي انديشه امام حسين( علیه ...
يزيد كافر و جنايتكار
پودر و خمير شدن ريگ ها و نقش ائمّه اطهار عليهم ...
اسلام آوردن طبيب يهودى
لب باز‌کن که زخم مکرّر رسیده‌ است از محسن حسن ...

بیشترین بازدید این مجموعه

نگاهی به زندگانی مرحوم آیت الله سید احمد ...
تبديل مهرورزى به رضوان الهى
آثار اطاعت ازشيطان
وداع با ماه مبارک رمضان
احسان به والدین بعد از اطاعت خدا
گلشن اخلاق/ بازخوانی چند مفهوم اخلاقی از زندگانی ...
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
روزه درمانی در کلام امام علی (ع)
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^