فارسی
سه شنبه 02 مرداد 1403 - الثلاثاء 15 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

غزل آتش ازسید ضیاء الدین شفیعی

خونی چکید و حنجره ی خاک جان گرفت

بغضی شکست و دامن هفت آسمان گرفت

 

آبی که دستبوس عطش بود شعله زد

آتش، سراغ خیمه ی رنگین کمان گرفت

 

ابری برای گریه نیامد ولی زسنگ

خون، غنچه غنچه خاک تو را در میان گرفت

 

" اسبی ز سمت علقمه آمد" دگر بس است

تیری امام آینه ها را نشان گرفت

 

مانده است در حکایت این سوگ، شعر من

چندان که جسم سوخت و آتش به جان گرفت

 

از آخرین شراره چنین می رسد به گوش:

باید تقاص عافیت از کوفیان گرفت 


منبع : سید ضیاء الدین شفیعی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دارد دوباره حال و هوا فرق می کند از مهدی صفی یار
خوشه ی پروین از حسنا محمد زاده
بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها ازسید محمد حسینی
مرقد منور قمر بنی ‏هاشم‏ از جلال الدین همائی ...
دلم به ياد اسيران كربلا خون شد
شراره از غلامرضا سازگار
ای بسته بر زیارت قدّ تو قامت آب از خسرو احتشامی
باز می جوشد جنون در باور اندیشه ها از زهرا فیض
تاریخ منظوم عاشورا
باید آهی ...از سید اکبر میر جعفری

بیشترین بازدید این مجموعه

دلم به ياد اسيران كربلا خون شد
قمر منیر بنی ‏هاشم‏ از صامت بروجردی
مرقد منور قمر بنی ‏هاشم‏ از جلال الدین همائی ...
سنگین تـــــر از همیشه غمــی روی سینه ام ازسید ...
در این دیار هوای نفس کشیدن نیست از محسن عرب خالقی
ای بسته بر زیارت قدّ تو قامت آب از خسرو احتشامی
اشک امان نمی‌دهد گریه بغض سنگ را از کاظم رستمی
امشب سری به گوشه ی ویرانه می زنی ؟ از خلیل عمرانی
خوشه ی پروین از حسنا محمد زاده
باید آهی ...از سید اکبر میر جعفری

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^