فارسی
سه شنبه 06 آذر 1403 - الثلاثاء 23 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

کوفه از محمود صفار زاده

پرتلاطم ازهراس خواب و خنجرکوفه بود
خوفناک ازخون ِ آن سردار بی سر کوفه بود
آشنا با پچ پچ بنهفته در پس کوچه ها
وامدار زخم آن عشق مکرر کوفه بود
آسمان سای به تیغ آلوده ی غربت سوار
آنکه درخون تو آن شب شد شناور کوفه بود
ای حضور جاری جان درتب شمشیر و زخم
هم عنان خنده در مرگت سراسر کوفه بود
وقتی از شرم لبت درخاک پنهان می شدم
حمله ور در ناله های آب و اصغر کوفه بود
ازفراسوی فرات و فتنه درفریاد و زخم
می فروش خون هفتاد و دو دلبرکوفه بود
جامه نیلی کن عزا را بیشتر شیون کنیم
زانکه درخورشید زخمت همچوخنجرکوفه بود
یا رهایم کن میان گریه درگردابِ زخم
یا صدا کن شعله ورخونی که سردرکوفه بود


منبع : محمود صفار زاده
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

یاری نماند و کار ازین و از آن گذشت از وحشی بافقی
عزای ابوالفضل از خباز کاشانی‏
نام تو قلم روی اساطیر کشید ازجلیل صفز بیگی
آینه در کربلاست از بیدل دهلوی
دریای ادب‏ سید رضا موید خراسانی
جلوه هاي عاشورا در شعر دفاع مقدس(2)
بزرگ فلسفه قتل شاه دین حسین این است از خوشدل ...
عشق من پائیز آمد مثل پار از احمد عزیزی
احمد نیکو همت‏ وفاداری برادر
مجید مرادی رودپشتی سبزگون‏

بیشترین بازدید این مجموعه

خاک مشکبار
دریای ادب‏ سید رضا موید خراسانی
جلوه هاي عاشورا در شعر دفاع مقدس(2)
نام تو قلم روی اساطیر کشید ازجلیل صفز بیگی
روايت عطش از سودابه مهيجي
عشق من پائیز آمد مثل پار از احمد عزیزی
یاری نماند و کار ازین و از آن گذشت از وحشی بافقی
بزرگ فلسفه قتل شاه دین حسین این است از خوشدل ...
این عطش چیست در آیینه ی رود افتاده ست از محمد حسین ...
آینه در کربلاست از بیدل دهلوی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^