فارسی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1403 - الاثنين 11 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

پیکری که نیست

شعری از از یوسف رحیمی تقدیم نگاه مخاطبان می گردد.
پیکری که نیست

با سر رسیده ای بگو از پیکری که نیست 

از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست 

شبها که سر به سردی این خاک می نهم 

کو دست مهربان نوازشگری که نیست 

باید برای شستن گلزخمهای تو 

باشد گلاب و زمزمی و کوثری که نیست 

قاری خسته تشت طلا و تنور نه! 

شایسته بود شان تو را منبری که نیست 

آزاد شد شریعه همان عصر واقعه 

یادش به خیر ساقی آب آوری که نیست 

تشخیص چشمهای تو در این شب کبود 

می خواست روشنایی چشم تری که نیست 

دستی کشید عمه به این پلکها و گفت:

حالا شدی شبیه همان مادری که نیست 

دیروز عصر داخل بازار شامیان

معلوم شد حکایت انگشتری که نیست 

حتی صبور قافله بی صبر می شود

با خاطرات خسته ترین دختری که نیست

  • کربلا
  • عاشورا
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    لاله عباسي از بيژن ارژن
    هر که پیمان با هوالموجود بست از اقبال لاهوری
    مشکانه از قادر طراوت پور
    داغ عطش‏ از سید مهدی حسینی قمی
    همواره تجّسم قیام است حسین (ع) از معصومه جمهوری
    نور خدائي از نادر بختياري
    عصر عاشورا کنار خیمه‌های سوخته از محمود اکرامی ...
    باران خنجر فرو ریخت، خون تا فراسو شتک زد از ناصر ...
    وصیت نامه از مریم حقیقت
    در سرش طرح معما می کرد ازاحسان محسنی فر

    بیشترین بازدید این مجموعه

    ماه خندان از علی ‏اکبر خوشدل تهرانی‏
    داغ عطش‏ از سید مهدی حسینی قمی
    در سرش طرح معما می کرد ازاحسان محسنی فر
    لاله عباسي از بيژن ارژن
    عصر عاشورا کنار خیمه‌های سوخته از محمود اکرامی ...
    باران خنجر فرو ریخت، خون تا فراسو شتک زد از ناصر ...
    دشتِ عطش از مهدى خليليان
    نور خدائي از نادر بختياري
    همواره تجّسم قیام است حسین (ع) از معصومه جمهوری
    هر که پیمان با هوالموجود بست از اقبال لاهوری

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^