اهل معرفت، و صاحبدلان پاك طينت، و روش ضميران با بصيرت با تكيه بر آيات قرآن مجيد و روايات براى عدد چهل خصوصيت و ويژگى قائلند، و مى گويند: امورى معنوى و حالاتى الهى را مى توان پس از چهل شبانه روز خلوص يا پس از چهل شبانه روز خلوت با حق، يا پس از گفتن ذكرى به چهل بار و .... به دست آورد.
فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً:
پس براى موسى ميعادگاه پروردگارش به چهل شب پايان يافت.
حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ ....
تا زمانى كه انسان به رشد و نيرومندى جسمى و باطنى رسد و به مرحله چهل سالگى قدم بگذارد و بگويد: پروردگارا به من الهام كن تا نعمتت را كه بر من عطا كردى شكرگزارى كنم ...
در منابع حديث قدسى روايت شده كه حضرت حق فرموده:
«خمرت طينة آدم بيدى اربعين صباحاً:»
طينت و گل آدم را در چهل روز به دست قدرت و كرامتم سرشتم.
و از حضرت مولى الموحدين على (ع) روايت شده:
«فخلق الله آدم (ع) و بقى اربعين سنة مصوراً .... ثم نفخ فيه الروح:»
خدا آدم را به وجود آورد و چهل سال به صورت پيكر و جسم محض باقى ماند، سپس در آن روح دميد.
از حضرت صادق (ع) روايت شده:
«ان آدم هبط على الصفا و حواء على المروة فمكث آدم اربعين صباحاً ساجداً يبكى على خطيئة و فراقه للجنة:»
آدم بر صفا و حواء بر مروه فرود آمدند، و آدم چهل روز در حال سجده بر خطايش و به خاطر فراق بهشت گريه كرد.
از پيامبر بزرگوار اسلام به سندهاى گوناگون در كتاب هاى معتبر روايت شده:
«من اخلص لله اربعين يوما فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه:»
كسى كه چهل روز براى خدا خالصانه زندگى كند و از هر گناه ظاهرى و باطنى پاك بماند و همه لحظاتش به بندگى خدا بگذرد، از قلبش بر زبانش چشمه هاى حكمت جارى شود.
در روايت مهمى از رسول خدا روايت شده:
«من حفظ على امتى اربعين حديثاً ينتفعون بها بعثه الله يوم القيامة فقيها عالما:»
كسى كه به خاطر هدايت امت من چهل حديث حفظ كند (كه با بيان آن چه از طريق ابلاغ چه از جهت اجرا و عمل) امت من از آن بهره مند شوند خداوند او را در قيامت دينشناس و آگاه برانگيزد.
زمان بندى ميقات موسى به چهل شب شايد به خاطر اين است كه چهل روز عزلت كامل، و چهل شب عبادت و تهجد و راز و نياز با بى نياز آئينه باطن را به اوج صيقل يافتن مى رساند و ظرف با عظمت قلب را آماده دريافت وحى مى نمايد و سفر «من الحق الى الخلق» را تمام و كامل مى كند، و گيرنده وحى را براى هدايت بندگان به درجه ايثار و فداكارى در راه خدا و براى خدا ميرساند، و او را براى تحمل انواع شدايد در راه ابلاغ فرهنگ الهى آماده مى سازد، آرى بيدارى شب، و مناجات در آن، و ناليدن عاشقانه و دردمندانه در سحر آن هم به خلوصى كه مركب معنوى رساننده انسان به اوج قرب حق است زمينه افاضه فيوضات الهيه و عنايات ربانيه را به انسان فراهم مى آورد و او را تا مقام دريافت وحى كه از اعظم نعمت هاى الهى به گيرنده آن و به مردم و ملت و امت اوست بالا مى برد، روى اين حساب هنگام شب از بهترين نعمت هاى حق و از بهترين الطاف پروردگار به همه انسان هاست و اين انسان است كه بايد در همه عمر قدر همه شب ها را بداند و ساعات آن را با خواب خوشى بيجا و بخصوص نعوذ بالله با گناه و معصيت نابود نكند و آن را ظرف آتش و عذاب ابدى دوزخ قرار ندهد.
منبع : پایگاه عرفان