فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

درخواست نابجا و اثر شوم آن و برانگيخته شدن پس از مردن‏

بنى اسرائيل پس از فراغت وضع از گوساله پرستان و جريمه سنگين آنان مأموريت يافتند كه آيات تورات و احكام آن كتاب آسمانى را به اجرا بگذارند، ولى نمايندگان و سردمداران و نخبگان آنان كه بنا بر آيات سوره ى مباركه اعراف هفتاد نفر بودند بر اساس مكتب حس گرائى كه آثارش از آميزش با مصريان در آنان مانده بود و بر پايه جهل و عناد و از همه بدتر ترديد و شك در نبوت موسى در كمال بى ادبى و بى شرمى به موسى گفتند: اى موسى ما تورات را به عنوان وحى و كتاب آسمانى براى تو نمى پذيريم و به خاطر تو به آن ايمان نمى آوريم مگر اينكه خدا را آشكارا با چشم سر ببينيم!

آن بى خبران خدا را موجودى فيزيكى و شبيه به مخلوق و محدود به جهات و حدود فرض كردند، و در اين مسئله از خيال و گمان و ظن و وهم پيروى نمودند، و توجه نكردند كه آفريننده موجودات و به وجود آورنده مخلوقات در هر چيزى فوق موجودات و شبيه به چيزى نيست، و آن كه مشابهت با مخلوقى دارد خود مخلوق است، و به گمان اين كه حضرت او داراى جسم است و قابل مشاهده براى باور كردن تورات و نبوت موسى تقاضا كردند كه خدا را آشكارا با چشم سر ببينند و در اين ديدار به آنان بگويد كه تورات نازل شده من است تا با تحقق اين ديدار مؤمن واقعى شوند!!

و شايد هم ملحدان و منكران روزگار ما كه مى گويند: موجود حقيقتى است كه آن را با چشم ببينيم و با دست لمس كنيم و با شامه ببوئيم و با ذائقه بچشم و با گوش صدايش را بشنويم، و در آزمايشگاه و زير تيغ جراحى آن را لمس كنيم و گرنه آنچه با چشم ديده نمى شود، و با دست لمس نمى گردد، و با شامه بويش حس نمى شود و با ذائقه چشيده ن مى گردد و با گوش صدايش درك نميشود و در لابراتوار و آزمايشگاه و زير تيغ جراحى نمى آيد پس وجود خارجى ندارد تابعان بنى اسرائيل حس گرا و لجوج و معاند زمان موسى و روزگاران پس از او باشند، و بعيد هم نيست كه همين طور باشد زيرا الحاد و انكار در اين قرون نزديك به سردمدارى يهود و به ويژه صهيونيسم از آنان در دنيا رواج پيدا كرد.

اين بى خبران ملحد و منكران لج باز توجه ندارند كه نديدن با اين چشم محدود كه ملاك و ميزان مطلقى بر اثبات و نفى هر چيزى نيست دليل بر نبود موجود غير قابل رؤيت با چشم نيست، و اين سخن و ادعا از حكمت و منطق و عقل و برهان هيچ بهره اى ندارد و جز مطلبى چوب انداز و بدون ريشه كه با هزاران دليل به چاه بطلان در افتاده چيزى نيست.

اين درخواست نابجا يعنى رؤيت حق با چشم و پافشارى بر آن مانند گوساله پرستى اقتضاى كيفر سنگينى كرد، آنان با چشم خود صاعقه مرگبار و لرزاننده زمين و زمان و آتش زا را ديدند كه غرش كنان به سوى آنان حمله آورد و پيش از آن كه بتوانند از آن عذاب ناگهانى بگريزند و مأمنى پيدا كنند آنان را گرفت و به كام مرگ فرو برد.

موسى (ع) كه با يك دنيا شگفتى با اين حادثه روبرو شد غرق در اندوه و تأسف گشت و از اين كه مبادا در نابودى آنان مورد تهمت بنى اسرائيل قرار گيرد و جان خود و اهلش به دست آن نابكاران به معرض نابودى و هلاكت آيد از حضرت حق درخواست زنده شدن آن مردگان كيفر ديده را كرد و خداى مهربان هم دعاى آن بنده خالص و عبدمخلص را اجابت فرمود و با اراده و قدرتش جان از دست رفته آنان را به اجسادشان بازگرداند به اميد اين كه پس از اين زنده شدن به شكر همه نعمت هائى كه به آنان داده شده بود اقدام كنند.

از ديگر آيات قرآن به ويژه آيات سوره بقره و سوره اعراف استفاده مى شود كه بنى اسرائيل پس از اين حادثه نه اين كه در مقام شكر بر نيامدند بلكه بر كفران خود نسبت به همه نعمت ها افزودند و مستحق داغ ذلت و بيچارگى تا پايان اين جهان و مستحق عذاب آخرت بدون نهايت و مدت شدند.

قرآن مجيد در زمينه رؤيت مى فرمايد:

لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ:

ديده ها كه بسيار بسيار محدود است و جز رنگ و جسم و امور فيزيكى چيزى را نمى بينند او را كه وجودى بى نهايت و غير محدود و غير مشابه با اشياء است در نمى يابند ولى او ديده ها را در مى يابد و او لطيف و آگاه است.

اميرمؤمنان كه موحدى ناب و خالص و آگاهى بى نظير و عارفى بى بديل و پس از پيامبر در رأس همه خدا شناسان جهان است در وصف حضرت الله مى فرمايد:

«الَّذِى لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدُّ مَحْدُوْدٌ، وَ لا نَعْتٌ مَوْجُودٌ، وَ لا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لا اجَلٌ مَمْدُودٌ ..... فَمَنْ وَصَفَ اللّهَ سُبْحانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنّاهُ وَ مَنْ ثَنّاهُ فَقَدْ جَزَّاءهُ، وَ مَنْ جَزَّاهُ فَقَدْ جَهْلَهُ، وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ اءشارَ الَيْهِ. وَ مَنْ اءشارَ الَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ، وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ، وَ مَنْ قالَ فِيمَ؟ فَقَدْ ضَمَّنَهُ، وَ مَنْ قالَ عَلامَ؟ فَقَدْ اءخْلى مِنْهُ. كائِنٌ لا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لا عَنْ عَدَمٍ:»

وجودى است كه اوصافش در چهارچوب حدود نگنجد، و به ظرف وصف درنيايد، و در مدار وقت معين و معدود و مدت محدود قرار نگيرد، پس هر كس خداى منزه و پاك از هر عيب و نقص را با صفتى وصف كند او را با قرينى پيوند داده، و هر كه او را با قرينى پيوند زند دوتايش انگاشته و هر كه دوتايش انگارد داراى اجزايش دانسته، و هر كه او را

داراى اجزاء بداند حقيقت او را نفهميده، و هر كه حقيقت او را نفهميده برايش جهت اشاره پنداشته، و هر كه براى او جهت اشاره پندارد محدودش شمرده، و هر كه محدودش بداند چون معدود به شماره اش آورده، و كسى كه گويد در چيست، حضرتش را در ضمن چيزى آورده، و آن كه گفت برفراز چيست آن را خالى از او تصور كرده، ازلى است و چيزى بر او پيشى نگرفته، و نيستى بر هستى اش مقدم نبوده.

قطعاً موسى كه چون ديگر پيامبران توحيد و خداشناسى از اركان دينش بوده گرچه به اجمال آن را به بنى اسرائيل تعليم داد و تا حدى آنان را در مرز توحيد قرار داد، ولى آن سبك مغزان اين امر محال را درخواست كردند و بر آن پافشارى ورزيدند، و عجيب اين است كه اين درخواست كنندگان هفتاد نفر مؤمن انتخاب شده بودند و از زمره كسانى كه به دنبال گوساله پرستى نرفتند! وقتى اينان اينگونه از آب درآمدند حساب كنيد توده عوام بنى اسرائيل چگونه بودند و جهل و عناد و لجاجت و حس گرائى آنان چه بر سر موسى (ع) آورد، و آن پيامبر بزرگ از آراء و عقايد و خيالات و كردار و اعمال آن ملت عنود و لجوج چه كشيد؟!!


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ایمان به غیب
علت گرفتاری ما چیست؟
متوقف و متحرک
علی تنهاست بر مومن، امیر اول و آخر
رسیدن به مقام انسانیت
حرف مردم را زود باور نکن
علت‏هاى اعراض از حق‏
حضرت ام البنین سلام الله علیها
تهجّد و عبادت نيمه شب‏
بذل خالصانه جان در راه خدا

بیشترین بازدید این مجموعه

جهاد اکبر
ایمان به غیب
معانى مختلف اسارت‏
روايات ابتلا و امتحان‏
بذل خالصانه جان در راه خدا
متوقف و متحرک
مقام معنوی حضرت زهرا(س)
بدهکار نباشید
قرآن مجید در بیان امیرالمؤمنین(ع)
علت گرفتاری ما چیست؟

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^