كتاب خدا قلب را كه اختيار ساختنش با حقايق الهيه، و پرداخت و تصفيه كردنش با انوار ملكوتيه به دست خود انسان است، و تخريبش با اعمال ناشايست، و اخلاق ناپسند، و تاريك نمودنش با خواسته هاى بى جا و آمال و آرزوهاى غير منطقى و شهوات حرام بر عهده ى خود آدمى است. از هر جهت مورد توجه و بحث قرار داده، و در اين زمينه آيات عجيبى كه فوق العاده قابل دقت است ارائه نموده، و همگان را به انديشه و تفكر در آن آيات دعوت نموده است.
تفكر و انديشه كه عبادتى بس بزرگ، بلكه از افضل عبادات است از حقايقى است كه مورد توجه فرهنگ الهى است، و همه مردم به آن ترغيب و تشويق شده اند تا از اين طريق به واقعيات دست يابند، و به سفر معنوى موفق شوند، و به درك امور و مسائلى كه در زندگى دنيا و آخرتشان كاربرد دارد نايل گردند.
تعطيل تفكر و انديشه از اعظم گناهان و اكبر كبائر و موجب تيره بختى و شقاوت، و بسته شدن درهاى فيوضات الهى در دنيا و آخرت به روى انسان است.
برترين منبعى كه حاوى پربهاترين حقايق هستى، و واقعيات زندگى و مواعظ و حكمت ها، و پندها و عبرت ها، و بيانگر حقوق و مسئوليت ها و روشن گر حلال و حرام و لطائف اخلاقى است قرآن مجيد است، كه انديشه در محتويات آن، و تفكر در آياتش آدمى را از نقطه ذلّت به اوج عزت و از پستى شقاوت به قله سعادت، و از حيوانيت به انسانيت، و از ظلمت به نور و از باطل به حق، و از نادانى به علم و بصيرت، و از نادرستى به درستى ميرساند.
انديشه در قرآن و تفكر در آيات آن در صورتى ميسر است كه درهاى دل، و ابواب قلب به روى حقايق باز باشد، و اين مايه ى كمال آلوده به لجن گناه و بسته در پرده ى معصيت، و فرو رفته در ظلمات فسق و فجور نباشد و از هر طرف قفل هاى خطرناك معاصى و رذائل، و حالات شيطانى، و صفات ابليسى بر درهاى آن آويخته نشده باشد.
اگر درهاى قلب كه منافذ ورود فيوضات و الهامات، و حقايق ملكوتيه است با چنان قفل هائى بسته باشد در حقيقت طريق تفكر و انديشه كه عاملى به سوى رشد كمالات است به روى انسان مسدود مى باشد، و آدمى از همه خيرات و حسنات و فيوضات دنيائى و آخرتى حضرت رب العزه محروم خواهد بود.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها:
آيا در قرآن انديشه نمى كنند؟ نه! چون فرو رفته در غفلت اند انديشه نخواهند كرد بلكه عدم انديشه آنان به خاطر اين است كه بر دلهايشان قفل هائى است، كه درهاى اين صندوق الهى و معنوى را بسته نگاه داشته و از ورود فيوضات و الهامات و انوار حقايق محروم نموده است.
عقل و فطرت و وجدان و پاكان جهان، و اهل فهم و بصيرت انسان را به پذيرش و قبول آيات و احكام و خواسته ها و فرمان هاى الهى كه سراسر علم و حكمت و نور و زمينه ساز سعادت ابدى انسان است دعوت مى كنند، سرسختى نسبت به اين دعوت و عصيان و لجاجت در برابر اين درخواست، و گفتار بى منطق و بى پايه و ياوه در برابر هدايتگران كمال بى انصافى و ناجوانمردى و نشانه بسته بودن درهاى قلب به وسيله قفل هاى غفلت و جهل و نسيان و بى توجهى است.
طبع قلب كه از اصطلاحات قرآن مجيد است به معناى مهر خوردن بر قلب و كور شدن چشم باطنى است، از عذاب هاى دنيائى خداست كه نهايتا سبب عذاب آخرت است و اين عذاب دنيائى زمانى بر انسان نازل مى شود كه انسان در برابر معجزات، و آيات خدا، و نبوت پيامبران و امامت امامان بايستد و از قبول حقايقى كه موجب رشد و كرامت اوست عصيان بورزد، و نسبت به حق و فرمان هاى او سركشى كند، و از آراسته شدن به ايمان سر باز زند، و به سعادت و خوشبختى خود با اختيار خودش پشت پا بزند، در اين صورت است كه صاحب قلب مهر خورده از فهم حقايق و قبول واقعيات و تسليم در برابر حق محروم مى شود، و قدم در مسير هلاكت ابدى مى گذارد و بى بهره از الطاف و احسان و رحمت خدا مى گردد.
منبع : پایگاه عرفان