فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

قلب در آئينه روايات و معارف الهيه‏

شرافت و برترى انسان كه به وسيله آن فوق همه موجودات قرار مى گيرد بى ترديد از بركت استعداد او نسبت به معرفت و شناخت حضرت حق است، شناختى كه جمال و كمال و افتخارش در دنيا و توشه و ذخيره اش در آخرت است.

انسان با قلبش براى شناخت حق و معرفت به حضرت او مستعد و آماده مى شود نه به عضوى از اعضايش، عالم و آگاه به حق و عامل براى خدا قلب است نه ديگر نواحى وجود انسان.

كوشاى به سوى حق و نزديك شونده به حضرت دوست و كشف كننده آنچه نزد خدا و در حريم اوست قلب است.

اعضا و جوارح پيروان و خادمان و فرمانبردان قلب هستند و جايگاهشان جايگاه ابزار و آلات است كه قلب آنها را به كار مى گيرد.

موقف قلب نسبت به اعضا و جوارح موقف مالك نسبت به برده و ارباب نسبت به رعيت و صنعت گر نسبت به ابزار است.

قلب هرگاه از غير حق خالى و سالم باشد مقبول خداست، و چون غرق در امور غير حق باشد محجوب از حضرت محبوب است، آنچه از عبد خواسته اند در حقيقت از قلب خواسته شده، و مخاطب به تكاليف و مسئوليت ها قلب است، پاداش و كيفر مربوط به اوست، قلب است كه چون از رذايل تزكيه شود آماده قرار گرفتن در مقام قرب مى شود، و چون به زشتى ها آلوده گردد، و در چاه عيب و نقص افتد، گرفتار محروميت از رحمت حق شود.

در حقيقت مطيع خدا اوست و اوست كه انوار عبادات را بر ديگر اعضا و جوارح مى تاباند و پخش مى كند، و بى ترديد عصيان گر واقعى بر خدا اوست كه آثار زشتى ها را بر اعضا و جوارح جارى مى كند.

خوبى ها از افق وجود انسان به نورانيت او آشكار مى گردد، و زشتى ها از شومى تاريكى او بر انسان ظاهر مى شود، زيرا از كوزه همان برون تراود كه در اوست.

قلب است كه هرگاه انسان به حقيقت آن آگاه گردد و او و شئونش را بشناسد خود را شناخته، و چون خود را بشناسد خدا شناخته است، و اگر نسبت به آن جاهل باشد قطعاً به غير آن جاهل تر است و يقيناً انسان بدون شناخت قلب نه خود را شناخته و نه خدا را و نه غير خدا را.

متأسفانه اكثر مردم به قلب و شئون قلب خود ناآگاهند، و بين آنان و قلبشان حايل و حاجب قرار دارد و نشانه قرار داشتن حايل اين است كه به مشاهده حقيقى قلب و مراقبت از او و درك صفاتش، و كيفيت زير و رو شدنش در دست قدرت خدا و اين كه چرا گاهى ميل به اسفل سافلين و زمانى رغبت به اعلا عليين دارد موفق نمى شوند.

آرى كسى كه قلبش را نشناسد و به شئون و صفات آن عارف نشود تا به مراقبت و رعايت او برخيزد، و حقايقى كه از خزائن ملكوت بر او ظاهر مى شود و مى درخشد رصد كند از كسانى است كه به بيمارى خود فراموشى كه از بدترين بيمارى ها است دچار آمده چنان كه حضرت حق مى فرمايد:

وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ:

و مانند كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند پس خدا هم آنان را دچار خود فراموشى كرد، اينان همان بيرون رفتگان از مدار انسانيت اند.

از حضرت صادق (ع) روايت شده:

«ان للقلب اذنين فاذا هم العبد بذنب قال له روح الايمان: لا تفعل و قال له الشيطان: افعل و اذا كان على بطنها نزع منه روح الايمان:»

براى قلب دو گوش است، زمانى كه انسان آهنگ گناه كند روح ايمان به او مى گويد انجام نده و شيطان به او مى گويد به گناه برخيز چون با گناه درآميزد روح ايمان از او كنده مى شود.

از رسول خدا روايت شده:

«فى الانسان مضغة اذا هى سلمت و صحت سلم بها سائر الجسد، فاذا سقمت سقم لها سائر الجسد و فسد و هى القلب:»

در انسان پاره گوشتى است چون سالم و صحيح باشد ديگر اعضاء جسد در پرتو سلامت او سالم است، و هنگامى كه بيمار باشد به خاطر او ديگر اعضاء بدن بيمار و فاسد است و آن پاره گوشت قلب است.

ونيز از آن حضرت نقل شده:

«اذا طاب قلب المرء طاب جسده، و اذا خبث القلب خبث الجسد:»

هنگامى كه قلب انسان پاك و پاكيزه باشد جسم و بدنش پاك است، و چون قلب آلوده باشد جسد هم آلوده خواهد بود.

اميرالمؤمنين (ع) به فرزندش فرمود: پسرم

«ان من البلاء الفاقة و اشد من ذلك مرض البدن و اشد من ذلك مرض القلب، و ان من النعم سعة المال و افضل من ذلك صحة البدن و افضل من ذلك تقوى القلوب:» «1»

از مصائب رنج ها فقر و تهيدستى است و بدتر از آن بيمارى بدن و سخت تر از آن بيمارى قلب است، و از نعمت ها گشايش و سعه مالى است و بهتر از آن سلامت بدن و برتر از آن تقواى قلب است.

از حضرت باقر (ع) نقل شده است:

«القلوب ثلاثه: قلب منكوس لا يعثر على شيئ من الخير و هو قلب الكافر، و قلب فيه نكتة سوداء فالخير و الشر فيه يعتلجان فما كان منه اقوى غلب عليه و قلب مفتوح فيه مصباح يزهر فلا يطفأ نوره الى يوم القيامة و هو قلب المؤمن:»

قلب ها سه نوع است: قلبى است واژگون كه بر چيزى از خير پى نمى برد و آن قلب كافر است، و قلبى است كه در آن نقطه سياهى وجود دارد كه خير و شر در آن در تلاطم اند، پس هر كدام از خير و شر نيرومندتر گردد بر ديگرى چيره مى شود، و قلبى گشاده است كه در آن چراغى درخشنده است و نورش تا قيامت خاموش نمى گردد و آن قلب مؤمن است.

حضرت صادق (ع) از پدرانش از پيامبر روايت مى كند:

«من علامات الشقاء جمود العين و قسوة القلب و شده الحرص فى طلب الرزق و الاصرار على الذنب:»

از نشانه هاى بدبختى چشم بى اشك و سنگدلى، و حرص شديد در طلب رزق و پافشارى برگناه است.

و نيز آن حضرت به اميرالمؤمنين فرمود:

«يا على اربع خصال من الشقاء: جمود العين و قساوة القلب و بعد الامل و حب البقاء:»

چهار خصلت از تيره بختى است: چشم بى اشك، و سنگدلى، و آروزهاى غير قابل دسترسى، و عشق به ماندن در دنيا است.

از اميرمؤمنان (ع) روايت شده:

شگفت ترين چيزى كه در انسان است قلب اوست و براى قلب موادى از حكمت و اضدادى خلاف حكمت است، اگر اميد و دلگرمى نسبت به دنيا براى آن پيش آيد طمع او را به خوارى مى نشاند، و اگر طمع او را به جنب و جوش وا دارد حرص او را به هلاكت دچار مى كند، و اگر نااميدى و يأس بر او چيره شود غصه و اسف او را مى كشد، و اگر خشم و غضب به او برسد غيظ سنگين بر او حمله ور گردد، و اگر خود را به خوشى و رفاه خوشبخت ببيند تحمل سختى و بلا را فراموش مى كند، و اگر ترس و بيم به او برسد، پرهيز و حذر او را گرفتار مى كند و اگر امنيت به او فراخى و وسعت ندهد غفلت او را مى ربايد، و اگر نعمت بر او تازه شود رشك و حميت او را مى گيرد و اگر مصيبتى به او برسد بى تابى او را رسوا مى كند، و اگر ثروتى جمع كند ثروتمندى او را به طغيان آرد، و اگر تهيدستى او را بگزد بلا او را سرگرم مشغول سازد، و اگر گرسنگى او را بى تاب كند ناتوانى او را از پاى اندازد، و اگر پرخورى كند سيرى بيش از اندازه وى را افسرده نمايد، هر كوتاهى براى او زيان آور، و هر زياده روى براى او مفسده انگيز است. «1»

حضرت صادق (ع) به مردى فرمود: فلانى بدان و آگاه باش كه جايگاه قلب نسبت به بدن جايگاه امام و پيشوا نسبت به مردم است كه اطاعت از امام بر مردم واجب است، آيا نمى بينى همه اعضاء سپاهى براى قلب هستند و ترجمان وضع او، و ادا كننده خواسته هاى او.

دو گوش، دو چشم، بينى، دهان، دو دست، دو پا و عضو شهوت، قلب هرگاه آهنگ نظر كند انسان دو چشم خود را مى گشايد، و هرگاه قصد شنيدن نمايد دو گوش براى شنيدن تحريك مى شود و راه هاى شنيدن باز مى گردد، و چون آهنگ بو كشيدن كند با بينى استشمام مى كند و چون اراده سخن گفتن نمايد با زبان سخن مى گويد، و چون نيت حركت كند دو پا به حركت مى آيد، و هنگامى كه قصد شهوت نمايد عضو شهوت به حركت مى آيد، همه اعضا و جوارح از جانب قلب كار مى كنند، اينگونه شايسته است كه از پيشوا اطاعت شود زيرا فرمان ويژه اوست. «1»

از حضرت سجاد (ع) روايت شده:

براى انسان چهار چشم است: دو چشم است كه به وسيله آنها كار دين و دنيايش را نظر مى كند و دو چشم است كه امور آخرتش را به وسيله آن دو ملاحظه مى نمايد، هرگاه خدا خيرى براى بنده اش بخواهد دو چشم قلبش را مى گشايد پس به آن دو چشم غيب و آخرت را مى نگرد، و اگر غير آن را بخواهد دو چشم قلب را وا مى گذارد.

حضرت صادق (ع) مى فرمايد پدرم همواره مى فرمود:

«ما شيئ افسد للقلب من الخطيئة ان القلب ليواقع الخطيئة فما تزال به حتى تغلب عليه فيصير اسفله اعلاه و اعلاه اسفله:»

چيزى براى قلب فاسد كننده تر از گناه نيست، بى ترديد قلب به گناه مى افتد و همواره به آن ادامه مى دهد تا جائى كه پستش برتر، و برترش پست مى شود.

از حضرت موسى بن جعفر (ع) به روايت على بن جعفر نقل شده:

«اوحى الله عزوجل الى موسى (ع) يا موسى لا تفرح بكثرة المال و لاتدع ذكرى على كل حال فان كثرة المال تنسئ الذنوب و ان ترك ذكرى يقسى القلوب:»

خدا به موسى وحى فرمود: اى موسى به فراوانى ثروت شادمان نباش، و يادم را در هيچ حالى ترك نكن، زيرا فراوانى ثروت گناهان را از ياد مى برد، و ترك يادم دلها را گرفتار قساوت مى كند.

از اميرمؤمنان روايت شده:

«ما جفت الدموع الالقسوة القلب، و ما قست القلوب الالكثرة الذنوب.»

چشم ها از اشك خشك نشد مگر به خاطر سنگدلى و قلب ها سياه و سخت نشد مگر بخاطر گناهان.

در كتاب فقه الرضا روايت شده:

«ان الله فى عباده آنية و هو القلب، فاحبها اليه اصفاها و اصلبها و ارقها، اصلبها فى دين الله و اصفاها من الذنوب و ارقها على الاخوان:» «2»

براى خدا در بندگانش ظرفى است و آن قلب است، محبوب ترين قلب نزد خدا صاف ترين و سخت ترين و نرمترين آنها است، سخت ترينش در دين، و صاف تر و پاك ترينش در گناهان و نرم ترينش نسبت به برادران.

از رسول خدا روايت شده در مناجاتى كه حضرت داود با خدا داشت گفت:

«الهى لكل ملك خزانة فاين خزانتك؟ قال جل جلاله: لى خزانة اعظم من العرش و اوسع من الكرسى و اطيب من الجنة و ازين من الملكوت، ارضها المعرفة، و سماءها الايمان، وشمسها الشوق، و قمرها المحبة، و نجومها الخواصر، و سحابها العقل، ومطرها الرحمة، واثمارها الطاعة، وثمرها الحكمة، ولها اربعة ابواب: العلم والحلم والصبر والرضا الا وهى القلب:» «3»

خدايا براى هر پادشاهى خزانه اى است، خزانه تو كجاست؟ خداى بزرگ فرمود: براى من خزانه اى است بزرگ تر از عرش، وسيع تر از كرسى، پاكيزه تر از بهشت، و زيباتر از ملكوت، زمينش معرفت، آسمانش ايمان، خورشيدش شوق، ماهش محبت، ستارگانش مطالب استوار در ذهن، ابرش عقل، بارانش رحمت، ميوه هايش طاعت، محصولش حكمت است، براى آن چهار در است: علم، بردبارى، صبر و رضا است بدانيد كه آن خزانه قلب است.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ایمان به غیب
علت گرفتاری ما چیست؟
متوقف و متحرک
علی تنهاست بر مومن، امیر اول و آخر
رسیدن به مقام انسانیت
حرف مردم را زود باور نکن
علت‏هاى اعراض از حق‏
حضرت ام البنین سلام الله علیها
تهجّد و عبادت نيمه شب‏
بذل خالصانه جان در راه خدا

بیشترین بازدید این مجموعه

جهاد اکبر
ایمان به غیب
معانى مختلف اسارت‏
روايات ابتلا و امتحان‏
بذل خالصانه جان در راه خدا
متوقف و متحرک
مقام معنوی حضرت زهرا(س)
بدهکار نباشید
قرآن مجید در بیان امیرالمؤمنین(ع)
علت گرفتاری ما چیست؟

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^