منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد دو
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
با توجه اين كه اكثر دولت ها و بخشى از ملت ها به ويژه ملت ايران از تشكيل دولت غاصب اسرائيل به دست انگليس اين كفتار خونخوار استعمارگر و آمريكا اين شيطان بزرگ آگاه اند و مى دانند كه سرزمين فلسطين و ديار قدس از قديمى ترين روزگار ارتباطى با يهود نداشته، و برخى از اينان صدها سال پيش از ميلاد جهت تجارت و زندگى آرام مهاجر به آن مكان بودند و هيچ حقى به آن سرزمين ندارند و براى آگاهى بيشتر مى توانند به كتاب هاى سرگذشت فلسطين كارنامه سياه نوشته اكرم زعتير ترجمه هاشمى رفسنجانى، فلسطين والضمير الانسانى، تاريخ الاسرائيلين، اليهود فى تاريخ الحضارات الاولى، تاريخ القدس و صدها مجله و مقاله در اين زمنيه مراجعه كنند من لازم نميدانم شرح و تفصيل اين واقعه اسف انگيز و جنايت بى نظير، و خيانت بى بديل را كه با شركت يهوديت و نصرانيت و كفر كمونيست و عواملشان در دولت هاى عربى كه نوكران جيره خوار آن گُرگان خونخوارند به وقوع پيوست در اين سطور بياورم، تنها به ذكر پروتكل هاى يهود، جامعه اى كه فعلًا به صورت حزبى خطرناك تحت عنوان صهيونيسم زير پوشش آئين يهوديت درآمده اند بسنده مى كنم حزبى كه به همه امور اقتصادى وسياسى جهان نفوذ كرده اند و قدرت تخريبى هر كدام از صهيونيسم ها در زندگى ملت ها و تسلط بر دولت هاى ضعيف و جيره خوار از هزاران بمب خطرناك تر است!! تا يهود عصر حاضر و خطر آنان شناخته نشود.
من از خوانندگان عزيز جداً مى خواهم اين پروتكل ها را كه نقشه و طرح زندگى آنان نسبت به خود و ديگران است به دقت مطالعه كنند تا ببينند امروز همه جهان و به ويژه ملت هاى مستضعف گرفتار چه بلاى خطرناك و خانمان سوزى است، و چه وظيفه سنگينى بر عهده بيداران و انديشمندان و فرهيختگان، و رهبران آزاد و آزادى خواه، و علماى اسلام و ملت هاى اسلامى و افرادى از يهود كه تا حدى مؤمن به فرهنگ موسى هستند مى باشد آن يهوديانى كه از اين كه گروهى كافر بنام يهودى و صهيونيسم يهوديان جداى از اين امور را بدنام كرده اند به شدت رنج مى برند و نيز چه وظيفه سنگينى بر عهده مومنان واقعى به دين مسيح خصوصاً كشيش ها و كاردينال هاى آزاد انديش است كه همه جهان و جهانيان را از اين خطر بالفعل نجات دهند و زمين و فرزندان مظلوم اسير شده اش را از دست اين اربابان جنايت و خيانت نجات دهند.
مؤلف عالم و دانشمند كتاب با ارزش دنيا بازيچه يهود كه از مراجع بيدار و دورانديش است متن پروتكل ها را نقل كرده و من اين متن را از آن مصدر براى شما روايت مى كنم: يكى از حيرت انگيزترين، عجيب ترين، و خطرناك ترين كتاب هاى سياسى كه تا كنون انتشار يافته كتاب پروتكل هاى حكماى يهود مى باشد.
شما هنگامى كه اين كتاب را مطالعه كنيد حتماً متوجه خواهيد شد كه همين يهودى كه عده اى بى خبر آنان را مردمى سالم و بى آزار و مظلوم فرض مى كنند چه تشكيلات خطرناك و زيان بخشى را اداره مى كنند. اين كتاب مجموعهاى است از سخنرانى هاى يك شخصيت برجسته يهودى كه براى چند تن از ثروتمندان و افراد با نفوذ يهودى ايراد كرده است.
پنجه هاى خونين يهود از پشت صفحات كتاب به خوبى پيداست و صدق گفتار «اوسكارليفى» يهودى كه مى گويد:
پادشاهان، اخلال گران، فتنه انگيزان و جلادان جهان ما هستيم «1» به وضوح از اين كتاب معلوم مى گردد.
اينك چند پروتكل را به آگاهى خوانندگان برسانم تا اين افعى هاى پرنفوذ را كه يگانه شعار آنان كلامى است كه دى؟؟ اسرائيلى نخست وزير سابق بريتانيا گفته است: مكر و دروغ و خيانت در راه پيروزى گناه نيست. «2»
پروتكل شماره (1)
تز آزادى سياسى را ما وضع كرديم ولى بر ما لازم نيست كه آن را تطبيق كنيم اما اگر ضرورت اقتضا كند آن هنگام تمسك به آزادى سياسى براى جلب مردم بى مانع است.
فرق نمى كند چه كشمكش هاى داخلى دولت را از پاى درآورد، و چه جنگ هاى خارجى آن را به دست دشمن بسپارد در هر دو صورت كشور سقوط كرده به دست ما خواهد افتاد. اخلاق و سياست جمع نمى شوند، بنابراين حاكمى كه خويش را مقيد و پايبند دستورات اخلاقى مى داند در واقع مغز سياسى ندارد و هرگز حكومتش دوام نخواهد آورد.
حقوق ما در پس قدرت مخفى است در حقيقت حق يعنى: آنچه در دست دارى به من بده تا ثابت كنم من پيروزتر از توام.
هدف واسطه را توجيه مى كند و هر چه در راه رسيدن به هدف انجام دهيم خوب است.
ما نبايد خود را به جملات: اين بهتر است، اين اخلاقى است و مانند آن مقيد سازيم.
برخى از مسيحيان را به مواد مخدر اعتياد داده و به شكل كلاسيك جوان هايشان را منحرف ساختيم.
حيا، عفت، ناموس را به وسيله قهرمانان، آموزگاران و آموزش و پرورشمان از مغزها بيرون آورده و ديگران اين چيزها در اجتماع مفهومى ندارد.
دروغ، و سرنيزه و خدعه يگانه شعار ماست.
به عقيده ما زور و عنف و جبر يگانه عامل ايجاد عدالت اجتماعى است.
ما نخستين كسانى بوديم كه جملات آزادى، مساوات، اخوت را در ذهن مردم انداختيم مردم بيچاره هم آنها را طوطى وار تكرار كرند درصورتى كه هيچ يك از آنها تا بحال تحقق نيافته است و در نتيجه هم آزادى فردى را از دست داده و هم از حقوق اجتماعى خويش محروم شدند.
با آن كه اين كلمات مانند كرم سعادت مسيحيان را آهسته آهسته نابود مى كرد در عين حال آنان پرچم ما را برفراز كشورهاى خويش نصب كرده و دولت هاى خود را يكى پس از ديگرى در اختيار ما گذاشتند.
پروتكل شماره (2)
از ميان مردم افرادى كوتاه فكر و بى رأى را انتخاب خواهيم كرد تا هر چه به آنان دستور دهيم بدون چون و چرا اجرا نمايند.
خيال نكنيد كه اين تصريحات پوچ و بى اساس است به خاطر داشته باشيد كه ما بوديم كه زمينه را براى داروين و ماركس و نيچه آماده ساختيم و به اصطلاح به آنان سرو سامان داديم. روزنامه يكى از بهترين و مهم ترين وسيله نشر افكار ما است روزنامه نگارى يكى از منابع سرشار فرهنگ است ولى چون دولت ها نتوانستند از آن به طور شايسته اى استفاده كنند سرانجام به دست ما افتاد و به وسيله آن توانستيم افكار خود را در اذهان مردم بگنجانيم و صدها كرور طلا و نقره هزينه نمائيم.
پروتكل شماره (3)
زمامدارى مملكت را هدف احزاب سياسى قرار داده و به وسيله آن ميدان هائى براى زد و خورد به وجود آورديم در نتيجه اضطراب و ناامنى همه را بيچاره كرده و فقر و بدبختى بر تمام كشورها حكم فرما شد.
با جمله حقوق كارگر فقرا و بينوايان را دچار بحران كرديم، زيرا فشار زندگى آنها را از رسيدن به اين حقوق ساختگى باز داشته در نتيجه هم از حقوق روزانه خود محروم شده و هم در اثر اعتماد بر كابينه هاى كارگران و تظاهرات بى مورد فقيرتر و بيچاره تر گشتند.
مردم در زير لواى ما ايان و اشراف را كه در واقع به نفع آنان بود از بين برده و خود را در ذهن استعمارگران و ثروتمندان نوظهور (كه زالو صفت خونشان را مى مكند) انداختند.
ما پيوسته مى كوشيم تا خود را مخلص و مدافع كارگران قلمداد كنيم، ما به اين وسيله آنان را تحت خرقه كشيده و داخل در اشتراكيت و كمونيزم كنيم.
از مبادى كمونيزم دفاع خواهيم كرد تا مردم گمان كنند كه ما مخلص آنان هستيم و اين همان روشى است كه حزب ماسونى در پيش گرفته است.
ملت يهودى براى آن كه دوستان خود را به شكل قهرمان نشان دهد آنان را از قهرمانان درجه اول معرفى مى كند.
تا توانستيم بساط فقر و بيچاره گرى را وسيع ساختيم تا مردم هم چنان برده و ذليل اراده ما باشند.
از راه تقويت حس حسد و كينه توزى، عواطف و احساسات مردم را به بند كشيديم.
ملت هاى غير يهودى بدون كمك هاى فكرى ما نمى توانند كارى انجام دهند، حتى در كوچك ترين مسائل زندگى خود به مان نياز دارند. انقلاب فرانسه كه آن را انقلاب كبير ميناميم به دست ما انجام گرفت و اعلاميه حقوق بشر از متراوشات مغزهاى يهودى است اسرا اين اعلاميه براى ما خيلى روشن و واضح است زيرا ما آن را نظام داده و به وسيله آن و چماق كردنش مردم را بدبخت و بيچاره كرديم.
پروتكل شماره 4
جامعه زمانى سعادتمند خواهد بود كه متدين و به رهبرى روحانيت گام بردارد، ولى هر چه مردم از دين دور شده و به اصطلاح متمدنتر شوند به سود ما خواهد بود، به اين سبب ما بايد ايمان به خدا را از اذهان مردم بيرون كرده و آنان را به سوى ماديت سوق دهيم.
براى آن كه ملتهاى غير يهودى متوجه سياست پشت پرده ما نشوند بايد آنان را به كارهاى صنعتى و تجارتى سرگرم كنيم تا به دشمن مشترك خود پى نبرند.
نتيجه اين عمل اين است كه ثروت ملتهاى غير يهودى كه هم چنان در بانكها عاطل مانده است به وسيله معاملات ربوى به خزانههاى ما تحويل ميگردد.
پروتكل شماره (5)
بذر دشمنى، كينهتوزى و حسد را در هر خانه اى كاشته و در اين زمينه از تعصبات مذهبى، قبيله اى و غيره استفاده مى كنيم. در مملكتى كه ما زندگى مى كنيم هيچ موقع از طرف همسايگان عليه آن مملكت اعلان جنگ نخواهد شد، زيرا سياست ما طورى است كه هر دولتى صلاح خود را كناره گيرى از ستيزه با ما مى داند.
خدا ما را نابغه هاى جهان خلق كرده است تا از عهده حكومت بر دنيا بخوبى برآئيم.
علم اقتصاد حقيقت شگرفى را كشف كرد و آن اين كه قيمت ثروت بيش از تخت و تاج است.
اهميت بى سلاح بودن ملّت بيش از روانه كردن او به جنگ است، و بهتر از همه آن است كه در عوض خمود كردن عواطف و احساسات مردم، از آنان در رسيدن به مقاصد خود استفاده كنيم.
براى آن كه اجتماع را مجبور سازيم از سياست ما پيروى كند بايد آنقدر در قوانين دولتى تغيير و تبديل ايجاد كنيم تا هميشه جامعه متحير و سرگردان بوده و نتواند خطا را از صواب تميز دهد و در نتيجه از هر رأى مجهولى پيروى خواهد كرد.
بايد عقايد و آراء متضادى را در اجتماع ايجاد كنيم تا كسى نتواند حق را از باطل تميز دهد و خلاصه دريچه فهم به روى مردم بسته شود. «3»
پروتكل شماره (6)
جنگ هائى كه برپا خواهيم نياز به ثروت سرشارى دارد، اين چنين پول هنگفت را به وسيله احتكارهاى بزرگ تأمين خواهيم كرد، تا هم دولت ها را زمين گير و بيچاره نموده و هم پول مصرف جنگ به دست برسد.
بايد اشراف ملت هاى غير يهودى نابود شده و بدين سبب خطرى از جانب آنان متوجه ما نخواهد شد، ولى از اين نظر كه هنوز ملت ها مالك اراضى خود هستند مصالح ما در خطر خواهد بود. فعلًا كارهاى درجه اول را در دست گرفتيم تا ديگران محتاج ما بوده و براى يك لقمه نان در برابر ما به سجده درآيند.
پروتكل شماره 7
تقويت ارتش و پليس براى تحقق اين نقشه ها ضرورى و لازم است.
در اروپا و آسيا بايد جنگ، فتنه و آشوب بپا كرد و اين كار در حقيقت دو فايده دارد: يكى از بين رفتن آنان و ديگرى تسلط ما.
پيروزى در كارهائى نصيب ما مى گردد كه مخفيانه انجام گرفته باشد، هرگز لازم نيست كه يك فرد ديپلومات و سياسى مطابق گفتارش عمل نمايد.
براى آن كه به هدف نهائى خود برسيم لازم است كه اولا افكار خود را به وسيله روزنامه ها به تمام مردم تزريق كنيم تا اگر دولت بخواهد با ما مبارزه كند آن را با عصاى «مخالفت با افكار عمومى» تأديب كنيم.
پروتكل شماره (8)
رژيم ما، آن چيزى است كه از طرف نويسندگان، قانون شناسان اهل اداره و خلاصه محصلين عالى مقام تهيه شده، اين اشخاص تمام جزئيات زندگى اجتماعى را دانسته و تمام حرف هاى ديپلوماسى و سياسى را به ما ياد مى دهند و به اين ترتيب از تمام ريزه كارى هاى زندگى آگاه مى شويم.
پروتكل شماره (9)
هنگامى كه دولت ما تشكيل شد، جزئيات مربوط به زندگى يعنى آزادى، مساوات، اخوت را تكذيب كرده فقط هم اين كلمات را روى افكار خود قبول نموده، تمام آنها را حق آزادى و وظيفه مساوات و فكر برادرى مى گذاريم يعنى شاخه هاى كار را به دست خود مى گيريم و بدين وسيله گاو را از شاخ هايش گرفته و تمام نيروهاى مخالفين را سركوب خواهيم كرد.
من مى توانم با كمال جرأت اعلام كنم كه واضعين قانون و اجرا كننده قانون و خلاصه فرشته سعادت و بدبختى ما هستيم.
سر منشأ هر ارهاب و نگرانى ما هستيم.
براى اجراء تصويب نامه هاى خويش از كمونيست ها، سوسياليست ها، و امپرياليست ها استفاده مى كنيم
بدين نحو كه تا ممكن باشد آنان را تقويت مى نمائيم، زيرا بالاخره هر حزبى به سهم خود ديوارى از بناهاى عظيم قديم را خراب كرده و به اصطلاح سر نخى به ما خواهد داد.
فقط يك چيز ممكن است از شوكت و قدرت ما بكاهد و آن همكارى دولت و ملت است، ولى ما احتياطات لازمه را در اين زمينه كرده ايم، مثلًا ميان ملت و دولت جدائى وسيعى انداخته و ملت را از دستگاه حاكمه خود مرعوب و خائف نموده، در اين حال چگونه ممكن است ملت تحت نفوذ ما نباشد.
و بلاخره آموزش و پرورش ما توانست به وسيله نشر افكار و آراء باطله نسل جوان را فاسد و متعفن سازد.
چون پايتخت هاى كشورهاى ديگران توسعه پيدا كند مجبور مى شوند خط زيرزمينى بكشند و اين به نفع ماست زيرا از همان نقب ها و تونل هاى زير زمينى اعمال تخريبى ما شروع خواهد شد.
پروتكل شماره (10)
مردم هميشه از دريچه زرق و برق به سياست مى نگرند، مگر ممكن است آنان حقيقت مطلب را درك كنند در صورتى كه وكلا و كارگردانان آنان غرق در شهوات و عشرت هستند.
هنگامى كه اعلام انقلاب كرديم به مردم اينطور خواهيم گفت: شما در منتهاى ناراحتى و بدبختى زندگى مى كرديد ما اين را خوب درك كرده مى خواهيم علت اين بدبختى را رفع كنيم، ما مى خواهيم آسايش و رفاهيت عمومى ايجاد كنيم گرچه شما ما را متهم مى دانيد ولى آيا ممكن است قبل از آن كه دولت ما را مشاهده كنيد حكم قاطعى در بدى ما بدهيد؟
براى اين كه رأى اكثريت را به دست آوريم بايد به همه حق رأى بدهيم زيرا تفرقه و تمييز ميان طبقات مانع از تحصيل آن مى گردد.
لازم نيست تمام دستگاه حاكمه را فاسد كنيم، تنها فاسد كردن يك جزء كافى است كه دولت را به دست ما بيندازد.
هر گاه سوزن آزادى را در جسم مملكت فرو بريم در واقع او را چون بيمار وبا زده نموده و سبب هلاكش را فراهم كرده ايم.
دستور و قانون جز مدرسه فتنه و فساد چيز ديگرى نيست و به عبارت ساده تر يگانه عامل ايجاد ضعف و انحلال ملت ها همانا دستور است. خطابه چون روزنامه پادشاهان، ملوك و حاكمان را ضعيف و زائد در اجتماع كرده لذا اكثر آنان معزول و بركنار شدند بدين وسيله زمينه براى رژيمى ديگر آماده مى شود و به جاى حاكم به منفعت هيئتى به رياست يكى از بردگان جانى و سوء سابقه دار يهود تشكيل مى دهيم.
اختيار يك حاكم جانى براى ما خيلى سودمند است زيرا هميشه از تشهير سوءسابقه خود خائف و آنچه دستورش مى دهيم اجرا خواهد كرد.
به اين سبب به رئيس صلاحيت اعلان حكم و حكومت خواهيم و در صورت اعتراض به مردم چنين خواهيم گفت: چون رئيس كشور رئيس كل ارتش است بايد صلاحيت حمايت دستور را داشته باشد زيرا او نماينده مسئول دستور است.
پس از آن كه هيئت حاكمه «زير پرچم دستور كه در مكتب ما جز مدرسه فتنه و فساد چيز ديگرى نيست» فاسد شد مردم به ستوه آمده فرياد خواهند زد ما را از دست اين روسا نجات دهيد، رئيس و حاكمى براى ما انتخاب كنيد كه اسباب و علل اين اختلافات را از بين برده تعصبات دينى و اخلاقى را نابود كند، رئيس كه بتواند امن و امان را حكم فرما كند.
پروتكل شماره (11)
يكى از نعمت هائى كه به ما عطا شده اين است كه در چهار گوشه جهان پراكنده و متفرق هستيم، گرچه ديگران آن را از اسباب ضعف و بدبختى ما مى دانند ولى همين تفرقه است كه سبب به دست آوردن زمام حكومت جهان شده است.
پروتكل شماره (12)
كلمه آزادى تفسيرهاى متعددى دارد، بهترين وجه آنها اين است كه بگوئيم: آزادى يعنى مواردى كه قانون رخصت مى دهد، اين معنا با هدف هاى ما بهتر سازش دارد زيرا تعيين آن موارد به دست ماست چون قانون را ما جعل مى كنيم.
ديگر هيچ كس نمى تواند به سياست ما كوچك ترين تعرضى بنمايد هر نشريه اى كه در صدد هجوم بر ضد ما برآيد فوراً آن را به بهانه تحريك احساسات عمومى توقيف خواهيم كرد.
البته در نشريات خودمان به نقطه هائى از سياست يهود كه مايليم آنها را تغير دهيم پرخاش خواهيم كرد.
هيچ خبرى پيش از آن كه به اطلاع ما برسد به گوش كسى نخواهيد رسيد يعنى كنترل اخبار جهان به دست ما و تنها خبرهائى به اطلاع همگان مى رسد كه به نفع ما باشد. كتاب هائى با سبكى شيوا و ارزان تأليف كرده و بدين وسيله افكار مسموم خود را به خورد مردم مى دهيم.
به زودى سال سوز كتاب به دست ما خواهد افتاد و از اين راه از نشر افكار مشوش و مخالف يهود جلوگيرى مى كنيم.
در درجه اول از روزنامه هاى رسمى دنيا براى دفاع از حقوق يهود استفاده خواهيم كرد و در درجه دوم روزنامه هاى شبه رسمى را وسيله نشر افكارمان قرار داده و در درجه سوم از روزنامه هاى معارض استفاده مى كنيم زيرا مخالفين را فقط به وسيله روزنامه هاى معارض ميتوان شناخت.
ما از هر مشكل روزنه اى خواهيم داشت: ارستوكرات، جمهورى پرست، انقلابى و حتى آنارشيست.
بدون ترديد تا اين تشكيلات باقى است روزنامه هاى ما هم مانند خداى هند «فنشو» و از احصا خارج خواهند بود و در مقابل دست هائى كه اداره روزنامه به آنها سپرده شده، هم در تغيير جمعيت و هم در حاضر كردن افكار عمومى به سود ما بى اثر نمى باشد، و مردمى كه داراى عصبانيت زياد مى باشند از عقيده و تابعيت خود گذشته و به نفع ما سخن خواهند گفت.
وقتى رژيمى را بنفع خود تغيير مى دهيم روزنامه ها نبايد از آن انتقاد كنند تا مردم به حكومت جديد بدبين نشوند.
پروتكل شماره (13)
براى آن كه مردم را مشغول كرده باشيم، هر روز مشكلات جديدى براى آنها به وجود مى آوريم تا آنان را از مذاكره در مسائل سياسى باز داريم.
هر روزه صفحات جرائد، و مجلات را از مسابقات فوتبال، بسكتبال، كشتى آزاد، ... پر خواهيم كرد و بدين وسيله مغز ملت را منحصر در تفكر در اين مسابقات ميكنيم.
شايد هيچ كس نداند كه در پشت كلمه تقدم و پيشرفت چه دروغها و فريب هائى خوابيده است به طور حتم اين كلمه جز در مواردى كه در پيشروى هاى علمى استعمال مى شود هيچ گونه معنى مفيدى ندارد.
پروتكل شماره (14)
ما عقايد دينى را ريشه كن خواهيم كرد، در تمام كشورهاى بزرگ مطالب مسموم خود را به وسيله نويسندگان عالى مقام آن كشور تزريق مردم مى كنيم.
پروتكل شماره (15)
همه پليس هاى مخفى بين المللى در احزاب ما داخل خواهند شد، براى آن كه لوكوموتيو بزرگ خود را به حركت در آوريم هيأتى متشكل از افراد بى باك، جانى و منبوذ جامعه تأسيس مى كنيم تا به وسيله زور آنها و زر ما كارمان دائر شود.
وكلاء مجلس سنا و تمامى شخصيت هاى بزرگ اجتماع كوركورانه از سياست ما پيروى مى كنند.
چگونگى سيطره ما در يك جمله خلاصه مى شود: تمام ملت هاى جهان كودك و يهود ما در آنهاست.
پروتكل شماره (16)
پيروى از علماى مذهبى را ارتجاع و كهنه پرستى قلمداد خواهيم كرد تا بدين وسيله از يگانه دشمنى كه ممكن است در برابر ما ايستادگى كند آسوده شويم زيرا ديگر مردم پس از تبليغات سوء ما بر ضد آنان دور آنان نخواهند رفت. تا يهود هست علما بدبخت، فقير و بيچاره زندگى خواهند كرد.
پروتكل شماره (17)
هر چند زمانى براى آن كه از شوكت و عظمت رؤساء غير يهودى كاسته باشيم يكى از شخصيت هاى برجسته كشور را به وسيله ترور فردى به قتل مى رسانيم.
پروتكل شماره (18)
قتل سياسى، نبرد در راه آزادى، جنگ براى خوشبختى انسان جملاتى است كه به وسيله آنها مردم را متمرد، سركش و بى باك بار مى آوريم و اكثر فريب ما را خورده اند.
پروتكل شماره (19)
ماليات هاى كمرشكنى بر املاك و عايدات وضع خواهيم كرد تا بودجه دولت زير نظر ما تأمين شود.
بحران هاى اقتصادى را به وسيله از كار انداختن پول ها در كشورهاى غير يهودى به وجود مى آورديم.
رؤساى غير يهودى يا از روى اهمال و يا از روى عمد دولت هاى خويش را مجبور كردند تا آنقدر از ما پول قرض كنند كه از پرداخت آن عاجز بمانند آيا مى دانيد با چه زحمتى اين كارها را انجام داديم؟!!
اين بود جملاتى چند از (پروتكلات) كتابى كه ده ها نفر به جرم ترجمه يا نشر آن به قتل و از زندگى محروم شدند.
عجيب اين كه اكثر اين مسائل و اوضاع در جهان غرب و بخش عمده اى از جهان اسلام جامه عمل پوشيده است.
و عجيب تر آنكه دنيا با يك حركت سريع و كوركورانه به سوى تحقق بخشيدن به تمام اين هدف هاى يهودى پيش مى رود به طورى كه احتمال داده مى شود كه ظلم و تعدى، نگرانى و بدبختى به زودى جهان را به ورطه سقوط بكشاند.
اميد است نويسندگان مقتدر و دلسوز، دانشمندان خيرخواه، مؤمنان و آزادگان بازوى كوشش را بكار انداخته و براى رسوا كردن اين ماده فساد و قطع دست او از غرب و شرق به ويژه براى نابودى سمبل عملى او اسرائيل غاصب جديت بيشترى از خود ابراز دارند، چنان كه بر صاحبان مناصب عاليه و حكومت ها لازم است كه چشم هاى خود را بيشتر باز كنند تا در اين تارهائى كه يهود در هر گوشه و كنارى تنيده اند گرفتار نشوند. «4»
توضيح آيه شريفه چهلم سوره بقره
خطاب قرآن مجيد به يهود تحت عنوان «بنى اسرائيل» احتمالًا براى اين است كه اين قوم دشمن دين و دشمن بشريت به ياد يعقوب آن انسان موحد و خالص و عابد و هدايت گر و پدران با كرامتش اسحاق و ابراهيم افتند، باشد كه اين يادآورى آنان را از خواب غفلت بيدار و راه و روش و فرهنگ آن مشعل هاى هدايت و اسوه هاى فضيلت و كرامت را تحقق دهند و از ستم و نقض پيمان و افساد و فساد دست بردارند و جهان را از شر اعمال و اخلاق خود نجات دهند، يا مُهر خزى دنيا و آخرت، رسوائى و ننگ ابدى و عذاب دائم قيامت را بر پيشانى وجود خود ثبت نمايند.
اين خطاب نشانى روشن و علامتى مهم از رحمت و لطف و محبت حضرت حق به گناهكاران و ستم پيشه گان است تا شايد با توجه به اين حقيقت كه در توبه به روى آنان باز است و مهلت جبران گذشته در اختيار است از ظلم و ستم و جنايت و افساد و فساد دست بردارند و تبديل به انسان هائى شريف و با كرامت و منبع خير و درستكار گردند و دنيائى سرشار از امنيت و آسايش و سلامت به دست آرند و به آخرتى آباد و به تعبير قرآن مجيد به عيش راضيه برسند.
راستى با اين خطاب عاطفى و كلامى كه چون چشمه جوشان از سراسرش محبت و رحمت مى جوشد چه فرصت گران بهايى در اختيار يهود است كه در فرهنگ فكرى و عملى و اخلاقى خود و برخوردشان با مردم تجديد نظر كرده و همانند بعضى از هم نوعانشان كه در عصر موسى و زمان ظهور اسلام و پس از ظهور اسلام به طورى جدى متدين به دين خدا گشته و به مقاماتى بلند از عبادت و انسانيت و كرامت رسيدند به فرهنگ اصيل حق كه از روز بعثت پيامبر اسلام تا ساعت برپا شدن قيامت تجلى در قرآن و فرهنگ اهل بيت دارد روى آورده و خود را از استحقاق ذلت و مسكنت و خوارى دنيا و آخرت برهانند و با ديگر ملت ها هم چون برادر زندگى كرده و از مواهب حق در دنيا و آخرت بهره مند شوند و به همه دشمنى ها و بدبينى ها كه همه جهانيان نسبت به آنان دارند خاتمه دهند.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- صفحه اول پروتوكلات.
(2)- صحفه 59 همان كتاب.
(3)- مسئله مخلوط كردن حق به باطل و مشتبه ساختن حقيقت به سراب و كتمان حق از كارهاى خطرناك قوم يهود است كه قرآن مجيد در سوره بقره آيه 42 نسبت به آن هشدار داده است.
(4)- دنيا بازيچه يهود 139.
منبع : پایگاه عرفان