از آنجا كه انسان بدون هدايت حق جز حيوانى بيش نيست «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ» و حضرت حق انسان را در عرض حيوانات نيافريده، بلكه هدف مقدسش از آفرينش انسان رساندش به كمال و رشد، و درجات انسانى و مراتب اخلاقى، و نموّ عقل و روح و تبديل قلبش به عرش الله بوده و تحصيل اين فضائل و كمالات، و مراتب و درجات، جز در سايه هدايت ميسّر نبوده لذا از باب رحمت و لطفش به انسان، و عشق و محبتى كه به اين موجود داشته و او را افضل از همه موجودات خواسته پيامبران را به دنبال يكديگر و در هر عصر و روزگارى كه آمدن پيامبر اقتضاء داشته مبعوث بر رسالت كرد. و به آنان مسئوليت داد كه با همه وجود و حتى تا سر حد شهادت به هدايت انسان براى تحقق حقايق انسانيت بكوشند و در برابر مردم و كبر و لجاجتشان و آزارها و شكنجه آنان صبر و استقامت ورزند تا مشعل هدايت در چراغدان جانشان روشن شود، و در سايه آن راه را از چاه تميز داده، و از رذايل نفسى پيراسته شوند و به حسنات آراسته گردند، و در گردونه اعمال صالح و كردار شايسته قرار گيرند، و با كمك هدايت بر دشمنان بيرونى و درونى چيره شوند، و از بركت نبوت انبياء دنيائى آباد و آخرتى براساس سعادت جاودانى بسازند، و به ارزش هاى انسانى و الهى دست يافته وجود خود را تبديل به منبعى از بركات و خيرات نمايند.
حضرت حق با بعثت پيامبران محبت خاص و ويژه اش را به انسان به اثبات رسانيده، و در اين زمينه از هيچ امتى دريغ نورزيده است.
از زمان موسى تا آمدن ميسح پيامبرى بسيارى را براى هدايت انسان ها و به ويژه يهود كه سخت دچار حس گرائى و گرفتار ماديت و رذائل اخلاقى بودند فرستاد، و پى در پى فرستادن پيامبران براى آنان به خاطر اين بود كه نبوت موسى و كتابش تورات از تحريف و فراموشى در امان بماند، و يهود بتوانند در سايه سلامت دين و آيات تورات از رسيدن به كمالات لازم برخوردار شوند، و در ضمن حجت خدا بر آنان تمام باشد، و روز قيامت نسبت به كفر و حسد و لجاجت و بيدينى و مخالفت با انبيا عذرى براى آنان نباشد.
تورات موسى كه كتاب هدايت و نور بود، مجموعه قوانين و دستورات ثمربخش حق را كه بخش اعظم آن اصول ثابت و هماهنگ با قوانين كلى نظامات هستى است به يهود ارائه ميداد و از آنان ميخواست عملًا نسبت به آن اصول پاى بند باشند، و از سرپيچى از آن كه موجب خزى دنيا و عذاب آخرت است بپرهيزند.
عهد و ميثاقى كه خدا از يهود گرفت، و در آيات گذشته به آن اشاره شده، در رابطه با تورات بوده كه به آن اعتقاد و ايمان يقينى داشته باشند، و از آيات و احكامش پيروى نمايند.
كتاب موسى چون ديگر كتاب هاى آسمانى بدون شك تحقق اراده تشريعى حضرت حق براى بپا كردن ساختمان انسانيت، و به جود آوردن حيات طبيه است.
آنچه سبب ساختن ساختمان انسانيت كه با ارزش ترين و پرمنفعت ترين ساختمان در نظام هستى است، و خورشيد سعادت دنيا و آخرت از افق اين ساختمان طلوع ميكند فروتنى قلبى و تواضع درونى در برابر آيات الهى است، تواضعى كه زمينه عمل و سبب حركت به سوى لقاء و قرب خداست.
در ميان فاصله زمان موسى تا عيسى، هواپرستى يهود و شهوات سركش آنان، و دورى و كنار بودشان از آئين حق سبب شده بود كه اصول و قوانين تورات فراموش شود، و زير پرده هاى ضخيم غرور و كبر يهود مهجور بماند، تا اين كه عيسى بن مريم كه مؤيد به روح القدس بود و از طريق اين نيروى معنوى دانش و بصيرت و آگاهى و هدايت ميگرفت به عنوان تجسم ايمان به تورات و تحقق عملى آيات و احكام خدا براى نجات جهانيان و به ويژه يهود از افكار شيطانى و اعمال زشت و ناروا مبعوث به رسالت شد تا براى صدمين و هزارمين بار محبت حق را به بندگانش به اثبات برساند، و آنان را از چاه ظلمانى ضلالت و گمراهى درآورد و به عرصه نور و هدايت برساند.
حضرت حق براى اين كه مردم و به ويژه يهود نبوت عيسى را بپذيرند، و رسالت او را تصديق كنند، به او براهين و دلايل و بينات عطا كرد كه به خواست خدا در ضمن شرح آيات سوره مباركه آل عمران به آن خواهم پرداخت.
در هر صورت همه پيامبران الهى يك هدف مقدس و مبارك و پاك را دنبال ميكردند و آن اين كه مردم را از انحرافات فكرى و اخلاقى و عملى برهانند و درهاى هشت بهشت را در قيامت به روى آنان باز كنند، و هفت در دوزخ را به رويشان ببندند.
پس از حضرت موسى بن عمران، يوشع، اشموئيل، شمعون، داود، سليمان، شعياء، ارميا، عزيز، حزقيل، الياس، اليسع، يونس، زكريا، يحيى و سپس عيسى به دنبال هم مبعوث به رسالت شدند تا زمينه سعادت دنيا و آخرت همه مردم و به خصوص يهود را فراهم آورند اما ...
منبع : پایگاه عرفان