درباره ى سبب نزول اين حقايق از حضرت صادق (ع) روايت شده:
چون حضرت حق آيه
وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ
را نازل كرد، رسول خدا (عليهما السلام) فرمود:
«نعم الخليل ابراهيم ابتلى فصبر و اعطى فشكر و لولا انى اخاف على عترتى لسألت لهم الامامة و مالهم و الدنيا فانهم خلقوا للآخرة و خلقت الدنيا لهم:»
ابراهيم براى خدا نيكو دوستى بود، او را به انواع تكاليف آزمودند، و او صبر و استقامت ورزيد، و نعمتش عطا كردند به شكرگذارى نشست و با اتمام كلمات به مقام والاى امامت رسيد، اگر من بر عترت خود از حسادت حسودان و عناد معاندان نمى ترسيدم از خداوند مقام امامت را براى آنان درخواست مى كردم آنان را با دنيا چه كار كه براى آخرت آفريده شده اند و دنيا از پرتو وجود آنان و به ميمنت آنان به وجود آمده است.
جبرئيل نازل شد و آيه شريفه وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ را بر قلب ملكوتى پيامبر تلاوت كرد.
آن حضرت اميرمؤمنان را طلبيد و اين آيه را بر او خواند و فرمود:
«هذه كلماتك و كلمات ابراهيم هى الشمس و القمر»
يا على موارد امتحان تو در حقايق قرار داده شده در اين آيه است و كلمات ابراهيم كه با آنها امتحان شد شمس و قمر بود.
آرى اين كلمات توست كه دنبال كردن آن، و سرفراز بيرون آمدنت از امتحان نسبت به آنها رساننده توبه مقام امامت و پيشوائى ناس است، و كلمات ابراهيم در ابتداى راه آزمايش نسبت به نفى الوهيت و ربوبيت از شمس و قمر و اثبات توحيد و ربوبيت حق بود كه به آن رتبه امامت يافت.
«و لقد سبقت اجابة الله مسئلتى»
محققاً اجابت خدا بر درخواست من كه امامت را اگر خوف نداشتم براى عترتم مى خواستم پيشى گرفت.
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ يعنى شما اهل بيت را به چيزى از خوف در هنگام قتال و جهاد امتحان كرديم، و اتمام اين امتحان به گونه اى كه از افق وجود على طلوع كرد براى هيچ كدام از اصحاب در ميدان هاى جنگ تحقق نيافت، او از زمان جنگ بدر تا پايان عمرش كه شركت در ميدان نهروان بود، هرگز از ورود به عرصه جهاد و رو در روئى با كفار و مشركان و شجاع ترين قهرمانان عرب مانند عمروبن عبدود و مرحب خيبرى كمترين ترسى به خود راه نداد و اندك بيمى بر دل ملكوتى او ننشست، هر كجا سرى از گريبان كفر برآمد آن را به تيغ آبدار برداشت.
و او به جوع امتحان شد، جوع بر اثر مضيقه معيشت و جوع به خاطر روزه هاى بسيار كه در غير ماه رمضان در شدت گرماى مدينه به عنوان عبادتى مستحب بر خود هموار داشت و اكثر به لقمه نانى جوين افطار كرد، و گاهى همان لقمه نان جوين بى خورش را در راه خدا به مسكين و يتيم و اسير ايثار نمود.
و به نقص اموال چه در مرحله پرداخت زكات و چه در مرتبه انفاق پنهان و آشكار امتحان شد، و عاشقانه جهاد با مال را به جائى رسانيد كه از عهده كسى برنمى آمد.
و به نفس نفيس در خوابيدن در جايگاه پيامبر در حالى كه خطرات سنگينى او را تهديد مى كرد امتحان شد و از آن سرفراز بيرون آمد، و در همه ميدان هاى جنگ جان بر كف شركت نمود و قدمى عقب نشينى نكرد، و چون پيامبر خبر كشته شدن و شهادتش را به دست اشقى الاشقيا به او داد كراراً مى گفت:
«ما يحبس اشقاها ان يخضبها من فوقها بدم»
چه منع مى كند بدبخت ترين امت را كه محاسن مرا از بالا به پائين به خون سرم رنگين كند.
و به نقصان ثمرات امتحان شد، كه رسول به شهادت حسن و حسين و ديگر از ذريه اش او را خبر داد و حضرتش در اين زمينه تسليم محض خدا بود.
آرى او و اهل بيتش به انواع امور امتحان شدند، و با بهترين نمره قبولى از كوران امتحان بيرون آمده به مقام والاى امامت رسيدند.
منبع : پایگاه عرفان