كفر از نظر لعنت به معناى پوشانيدن است، كتمان نمودن هويت و شخصيت خود از حق، و ميان خود و حقيقت حجاب قرار دادن، چهره انسانى خود را از نور معرفت و ايمان پنهان داشتن، و حقى كه اظهارش براى هدايت ديگران واجب است، كتمان نمودن و خلاصه راه راست و درستى و صدق و حقيقت را به روى خود و ديگران مسدود نمودن و اين جنايت و خيانت را تا زمان مرگ ادامه دادن زشت ترين و بدترين مرحله كفر و پرده پوشى بر رخسار با عظمت حق است.
در همه روزگاران حق در همه زمينه ها با تابندگى ويژه اش بخصوص كه همراه با دليل و برهان بوده، و با عقل سليم و فطرت انسانى هماهنگى داشته واضح و روشن، و براى همگان در هر سطحى از عقل آگاهى بودن قابل درك و فهم بوده است، و راه رشد و تعلى و تربيت تو كمال آدميان به آن بستگى داشت.
حق در چهره هدايت، و به صورت مشعل فروزان و پر فروغ از ابتداى شروع حيات انسانى به وسيله پيامبران الهى فرا راه انسان قرار گرفت، ولى گروهى از مردم كه به خاطر فهم بالا و درك مناسب مسئول هدايت ديگران بودند، و از دانش و آگاهى نسبت به حق بهره داشتند چه در زمان انبيا و چه در خالى بودن زمان از پيامبران، به خاطر آلوده بودن به هوا و هوس نامعقول و تمايلات نامشروع، و براى حفظ رياست خود بر عوام مردم، و پر كردن كيسه و جيب خويش از دست رنج ديگران حق را كتمان نموده و با اين عمل بسيار زشت راه رشد و تربيت و كمال و سعادت را به روى ديگران بستند و با دست خود، وجود خود را نيز از حق و عمل به حق پنهان داشتند، و بر اين خيانت خود تا لحظات پايانى عمرشان پافشارى ورزيدند و به فرموده قرآن مجيد كافر ماندند و كافر مردند، و با محروم كردن خود و ديگران لعنت ابدى خدا و فرشتگان و همه مردم را براى وجود نحس خود خريدند.
جمله اسميه وَ هُمْ كُفَّارٌ اصرار بر كفر و ثابت ماندن بر آن و توقف از توبه را مى رساند.
آرى كتمان كنندگان حق، كه نخواستند توبه كنند، و به عمد به ضلالت و گمراهى و تيره بختى نسل زمان خود و نسل هاى بعد رضايت دادند، در پيشگاه خداوند كافر محسوب شده اند، و بر اين اساس علماى اهل كتاب بدون اختصاص داشتن به دوره و زمانى، به سبب كتمان بينات و آيات و احكام سعادتبخش فرهنگ حق، و امتناع از توبه، و اصرار ورزيدنشان بر كار بسيار زشتشان كافرند، و در معرض لعنت خدا و فرشتگان و همه انسان ها هستند.
منبع : پایگاه عرفان