فارسی
سه شنبه 06 آذر 1403 - الثلاثاء 23 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حقيقت ورع‏

از مهم ترين و سودمندترين مسائل عالى اخلاقى و فضايل انسانى كه مورّث راحت دنيا و آخرت و ضامن حفظ دين شخص و مولّد امنيّت باطن و سازنده سعادت دنيا و آخرت است مسئله با عظمت ورع مى باشد.

ورع، يعنى پارسايى و پاكدامنى و قدرتى كه به توفيق حضرتِ حق از تكرار اجتناب از گناه و عصيان و خطا و اشتباه و دورى از محرمات در نفس پديد مى آيد و آدمى در سايه اين قدرت الهى با سرعتى غير قابل تصور به سوى كمالات و فضايل حركت كرده و به مقام قرب جانان مى رسد، لذت وصال معشوق را در نقطه قرب، با كام جان مى چشد.

چون ابر رحمت، ورع بر آسمان حيات جامعه سايه افكند، شياطين و دشمنان درونى و برونى به ذلت و خوارى دچار مى شوند و جامعه از بسيارى از فتنه ها و عوامل بدبختى آسوده مى گردد و خانه ظلم به نفس و ظلم به خلق و ظلم به مقررات الهى، از بيخ ويران مى گردد.

بدون ورع، اميد داشتن به رحمت حق عين بى انصافى و با نداشتن اين سرمايه عظيم الهى، راه يافتن به مقام ملكوت محال و با عريان بودن از اين لباس قدسى، ورود به بهشت ممنوع است.

كليد ورع، حلّال تمام مشكلات است و بى ورع قفل و گره بر تمام كارهاست، ورع، نسيم الهى در جان عبد و بى ورعى، آتش شيطان در خرمن حيات آدمى است.

وقتى ورع و پارسايى و پاكدامنى و خويشتن دارى از گناه، حاكم بر زندگى شود، دشمنان خطرناكى چون: حسد، كبر، ريا، غرور، عجب، پليدى، سوء ظن، مجادله، مجامله، سستى، سهل انگارى، بخل، زنا، ربا، ظلم، غصب، دزدى، قمار، شرك، كفر، دروغ، تهمت، غيبت و... از خانه حيات، فرار را بر قرار ترجيح مى دهند و فرارشان باعث مى شود حجاب هاى بين انسان و حق، مرتفع گشته و آدمى از طريق چشم دل به ديدار جمال و زيارت جلال، نايل شود.

تصور نكنيد كه دشمنان شما قوى هستند، شياطين درونى و برونى از قدرت عارى اند و اين حقيقتى است كه قرآن مجيد به آن ناطق است.

[فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً] .

پس شما با ياران شيطان بجنگيد كه يقيناً نيرنگ و توطئه شيطان [در برابر اراده خدا و پايدارى شما] سست و بى پايه است.

اين كه در بسيارى از امور شيطان بر انسان چيره مى شود، از قدرت او نيست، بلكه از سستى و زبونى خود انسان است، اين آدمى است كه بدون عكس العمل در برابر هجوم شيطان، خود را در اختيار شيطان مى گذارد و همانند مرده در دست غسّال، خويش را به شيطان مى سپارد، انسان بايد يوسف وار به اين دشمن غدّار حمله كند كه با چنين حمله اى دشمن تا قيامت از انسان مى گريزد و چون دشمن گريخت، هواى نفس بى عامل تحرك مى ماند و شعله فروزان هوا به تدريج سرد و عاقبت خاموش مى گردد.

به قول مولوى:

بميريد بميريد در اين عشق بميريد

 

در اين عشق چو مرديد همه روح پذيريد

بميريد بميريد از اين مرگ مترسيد

 

كز اين خاك برآييد سماوات بگيريد

بميريد بميريد از اين نفس ببرّيد

 

كه اين نفس چو بندست و شما هم چو اسيريد

يكى تيشه بگيريد پى حفره زندان

 

چو زندان بشكستيد همه شاه واميريد

بميريد بميريد به پيش شه زيبا

 

بر شاه چو مرديد همه شاه ووزيريد

بميريد بميريد وزين ابر برآييد

 

چو زين ابر برآييد همه بدر منيريد

     

 

راستى، منافع دنيوى و اخروى ورع، قابل مقايسه با ساير فضايل نيست، ورع را عاقبت و منافعى است كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه به قلب كسى خطور كرده.

حضرت امام صادق عليه السلام در ابتداى روايت ورع مى فرمايد:

تمام درهاى جوارح و اعضاى خود را از ورود هر نوع گناهى با قدرت ورع ببنديد و با اين برنامه، جلوى ورود هر نوع ضرر و خسارتى را به قلب كه خانه رحمان و عرش اللّه اكبر و جان هستى توست با كمال قدرت بگير كه اگر خانه دل خراب شود، بنيان سلامت اعضا و جوارح خراب شده.

قلب را كه محل معارف و چراغ پر فروغ الهى است، از آلوده شدن به گناه و تيرگى حفظ كن كه اگر درب گناه به روى اعضا و جوارح باز باشد، نور ايمان در قلب خاموش مى شود و مرتبه و منزلت تو در پيشگاه مقدس حضرت ربّ الأرباب پست مى گردد و در قيامت، جز حسرت و ندامت محصولى بر نخواهى داشت و به سبب بازبودن درِ گناه به روى اعضا و جوارح، مرغ ملكوتى حيا از قفس وجود پر كشيده و تو را براى افتادن به چاه هر گناهى، آماده مى سازد!!

چه بدبخت انسانى كه از حالت الهى ورع بى نصيب است و چه زبون و بيچاره آن نفس و جانى كه از نور ورع بى بهره است، بى ورع همانند حصار و قلعه ايست كه در ندارد و از هر ديوارش روزنى براى ورود شياطين باز است.

بياييد با سوز دل و كمال اخلاص به بارگاه مقدس حضرت ذوالجلال بناليم، و از آن منبع فيض بخواهيم كه از فضل و رحمتش ما را به فضيلت ورع آراسته فرمايد، تا از اين رهگذر به سعادت ابدى نايل آمده و از شقاوت و پستى و به خصوص از عذاب فردا و رنج امروز، در امان بمانيم.

به قول الهى آن عارف معارف الهيه:

چه خوش است يكشب بكشى هوا را

 

به خلوص خواهى زخدا خدا را

به حضور خوانى ورقى زقرآن

 

فكنى در آتش كتب ريا را

شود آن كه گاهى بدهند راهى

 

به حضور شاهى چو من گدا را

     

طلبم رفيقى كه دهد بشارت

 

به وصال يارى دل مبتلا را

مگر آشنايى ز ره عنايت

 

بخرد به خارى گل باغ ما را

فلكا شكستى دل عاشقان را

 

به چه روى بستى كمر جفا را

     

چو شكستى اين دل مشو ايمن از وى

 

كه بسوزد آهش قلم قضا را

نه حريف مايى فلكا كه يارم

 

شكند به نازى صف ما سوا را

بشكست رونق زبتان بت من

 

زصنم بياراست حرم خدا را

نه براه كويش سفرى خرد را

 

نه به باغ حسنش گذرى صبا را

نه زدام شوق تو رهد الهى

 

نه به درد عشقت اثرى دوا را

     

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حرص در روايات‏
روايات طعام و شكم
مدينه طيبه‏
مراسم عزاداري شهادت حضرت صديقه طاهره(سلام الله ...
حق‏الناس و اهميت آن‏
چهار عنصر وجود انسان
مراسم هفتمین روز درگذشت برادر حضرت استاد حسین ...
جلوه‏اى از بندگى ابراهيم و اسماعيل عليهما ...
عبادت برتر
مجالس علم‏

بیشترین بازدید این مجموعه

عوامل آلودگى
اخلاق امیرالمومنین (علیه السلام)
نفس و هفت مرحله آن
ملائكه و هدايت
روايات طعام و شكم
بهداشت آب
سخنراني مهم استاد انصاريان در روز شهادت حضرت ...
مدينه طيبه‏
جلوه‏اى از بندگى ابراهيم و اسماعيل عليهما ...
عبادت، عامل عدالت در زندگى‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^