فارسی
شنبه 15 ارديبهشت 1403 - السبت 24 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

انفاق دو پيراهن و مال‏

 

ريان بن صلت مى گويد: در خراسان بر درب خانه حضرت امام رضا عليه السلام بودم، به معمر گفتم: به خود مى بينى كه از سرورم بخواهى پيراهنى از پيراهن هايش را به من بپوشاند و از درهم هايى كه به نامش سكّه زده اند به من ببخشد؟ معمر گفت: بى درنگ وارد بر حضرت شدم، حضرت سخن را اين چنين شروع كرد: اى معمر! ريان نمى خواهد از پيراهن هاى خود به او بپوشانيم و از درهم هاى خويش به او ببخشيم؟! گفتم: سبحان اللّه! اين همان سخن او است كه تازه در آستانه درب به من گفت!حضرت خنديد، سپس فرمود: بى ترديد مؤمن كامياب است، به او بگو نزد من آيد. مرا به سراى حضرت برد؛ به آن بزرگوار سلام گفتم، سلامم را پاسخ گفت، دو پيراهن از پيراهن هايش را خواست و به من داد، هنگامى كه از پيشگاه مباركش برخاستم سى درهم در دست من گذاشت .

 

 

منبع- قرب الإسناد: 148؛ بحار الأنوار: 49/ 29، باب 3، حديث 1.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اگر زبانم را از بيخ و بن بر كنند...
عطا و بخشش به كسى كه تو را محروم نموده
از آنان بازرسى نكنم‏
آشپزخانۀ عمرولیث صفار بر گردن سگ
توبه جوانی که خیاط زنانه بود
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
داستان تأسف‏بار عقبة بن ابى معيط
تواضع محمد بن مسلم
حکایت خدا و گنه‏ كاران پشيمان‏
هلاكت به خاطر حرص و حسد

بیشترین بازدید این مجموعه

عبادت مادر از زبان پسر
اگر لقاء مرا دوست دارى
داستان تأسف‏بار عقبة بن ابى معيط
خوشى مؤمن در فقر و غنا
حکایتی از ضايع كردن نماز
عمل هاى نيك خود را باطل ننماييد
زن قبل از اسلام‏
عبادت مادر از زبان پسر
چه كسى را توانايى عبادت على است؟
تو نيز مرا يارى كن‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^