لطفا منتظر باشید

غفلت، خسارت و مرگ معنوى‏

  • تاریخ انتشار:   7 تير 1394
  • تعداد بازدید:   360

 

محيط اسلامى و مردم مسلمان، هميشه هم‏آغوش نيك بختى و سعادتند و دور افتادگان از اسلام، هميشه دچار انحرافات روحى، اخلاقى و قرين بدبختى و مفاسدند.
با اين حساب، اگر خوانندگان عزيز با دقت به دنياى كنونى نظرى بيندازند، وضع موجود را، از نظر روحى، اخلاقى، اقتصادى، حكومتى، تربيتى، نظامى و مفاسدى مانند حكومت، تربيت، خونريزى، دورى از حقايق اصيل معنوى، اوضاع تأسف بار ناموسى و آلودگى به گناه و فساد، كمتر از روزگار قبل از بعثت نمى‏يابند.
توجه به تمدن ماشينى، و غفلت از تربيت الهى و انسانى، مايه نجات و سعادت نيست. انسانى كه فاقد دين و تربيت صحيح دينى است، هميشه سازنده دنيايى مشابه دنياى جاهليت است، جاهليتى كه تمام حقوق بشر را پايمال و اساس انسانيت را ويران مى‏نمود.
در اينجا بايد گفت: براى نجات از اين برگشت به جاهليت، كه در قرون اخير در تمام برنامه‏هاى زندگى سايه انداخته و گسترش روزافزون دارد، بايد به اجراى فرامين اسلام روى آورد، و به وسيله نورانيت آن به زندگى بشريت نور بخشيد.
ممكن است عده‏اى با انگيزه تقليد از برخى مغروران جهان بگويند: جهان امروز، جهان علم و دانش است و ديگر دوران دين سپرى شده و نمى‏توان به وسيله آيين الهى به شاهراه ترقى و تعالى رسيد، و چون راه دين راهى است جداى از علم؛ چگونه مى‏توان در جهان دانش و علم، زير سايه دين قرار گرفت؟!.
در جواب اينان كه خوشبختانه قضاوتشان محصول بى‏خبرى و معلول نفهمى و يا كج فهمى است، بايد گفت: چند قرن است علم با پيشرفت حيرت‏انگيزش بر سر ملت‏ها سايه انداخته و فرهنگ جديد و موجود جهان وسايل دانش‏اندوزى مردمان را، از هر طريق، آماده كرده است؛ حال پرسش ما اين است كه: علم امروز با تمام گستردگى و پيشرفتى كه دارد، در راه تربيت و درمان دردهاى لاعلاج روحى انسان‏ها، كدام موفقيّت را كسب كرده است؟ آيا چند قرن بس نبود كه علم مردم را تربيت كرده و به سوى خوشبختى رهنمون نمايد؟
پس چرا خوشبخت نكرده و روز به روز بر بدبختى و اضطراب، ناامنى و فساد در جهان افزوده مى‏گردد؟
ديگر اين كه تمام بزرگان و دانشمندان غرب و شرق به نقص علمى خود معترفند و همه يك صدا مى‏گويند: مجهولات ما در برابر شگفتى‏هاى عالم و دانش كلى، مانند عدد بى‏نهايتى است در مقابل صفر؛ يعنى پديده‏هاى علمى، معلومات بشرى و دانستنى‏هاى انسانى را، از روزگار پيدايش بشر تا به امروز معادل صفر؛ يعنى هيچ مى‏دانند، و مجهولات و دست نايافته‏هاى خود را عدد بى‏نهايت؛ پس چگونه با كمى اطلاعات و معلومات و وجود اين همه مجهولات، مى‏توان ادعا كرد كه راز و رمز سعادت در دنيا، به طور كامل علم است و احتياج به دين نيست، آن هم دينى كه از هر جهت كامل و در هر عصرى از اعصار و قرون، جواب‏گوى تمام احتياجات بشرى، در تمام زمينه‏هاى مادى و معنوى است، چنانچه در سطور قبل ملاحظه كرديد.
بايد به اين بى‏خبران گفت: اين گفتار شما، حاصلى است از محصولاتِ مبارزاتِ پى‏گير كليسا با علم و دانش، در قرون وسطى تا اوايل قرن هفدهم، كه ضررش دامنگير آيين اسلام نيز شده است.

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه