مردم طبق آيات قرآن دو گروه بيشتر نيستند: يا اهل نجات هستند، يا نيستند، نفر سوم در اين عالم نيست. گروهى گذشته و آينده خود را جلوى خود حاضر مىبينند، آن وقت به پروردگار مىگويند:
«رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ»
خدايا! ما را به اين سفر نبر. اين مقدارى هم كه آمدهايم را نديده بگير. ما را به اول تكليف برگردان، براى اين كه بنده تو شويم.
اما خدا، قيامت، حلال و حرام را چه وقت باور مىكنند؟ چند لحظه به رفتن مانده. چند سال در دنيا بودند و باور نكردند؟ بودند و نيامدند بشنوند و مطالعه كنند. فقط در دفترش حسابهاى مشترىها را خط به خط نوشته است و حتى در ذهنش هست، اما اين دو آيه قرآن را در مدت عمر با دل خود نخوانده است:
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ* وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»
خدا كند آنهايى كه مىخوانند، درست بودن اين آيه را باور كنند. باور كردن اين كه اين، حرف پروردگار است.
چگونه جواب كسى كه با التماس تقاضاى برگشت مىكند را مىدهند؟ به او مىگويند:
«كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُه»
شقاوت، گناه، خلاف، ظلم و مال مردم خورى چنان به تو مسلّط شده است كه با اين كه گذشته و آينده پر از عذابت را به تو نشان داديم، اگر دوباره تو را بر سر جادّه تكليف بگذاريم، باز خود را اصلاح نمىكنى.
منبع : پایگاه عرفان