سلمان با اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله با مردهاى صحبت كرد. گفت: از آن وقتى كه در رختخواب افتاده بودى و مىخواستى بميرى، تا به حال را تعريف كن. مرده گفت:
اى سلمان! تلخى جدا كردن جان از بدنم تا قيامت از كامم علاج نخواهد شد.
آن وقت جان انسانهاى قابل قبول خدا را چگونه از بدنشان جدا مىكنند؟
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
وقتى ملك الموت مىآيد، دو عدد گل در دست او است، گل اولى را كنار شامّه مؤمن قابل قبول مىگذارد، وقتى نفس اول را بو مىكشد، تمام دنيا از يادش مىرود، راحت مىشود. گل دوم را كه بو مىكشد، جانش از بدنش بيرون مىشود.مرگ ما به وضع ما بستگى دارد كه ما از نظر اخلاقى، عملى، حالى و روحى چگونه باشيم. آيا شخص بخيل راحت جان مىدهد؟ آدمى كه پول به جانش بسته است، ملك الموت مىخواهد جلوى چشمش بيايد، پولهايى كه در تمام عمرش دسته كرده از او بگيرد.
خيال مىكنيد هنگام مرگ به ملك الموت خوشبين است؟ طبق آيات و روايات، چنين شخصى هنگام مردن در كمال نارضايتى از پروردگار است.
خيلىها در لحظه مردن به شدت از خدا بدشان مىآيد و مىميرند؛ چون مىبيند كه خدا خانه، همسر، فرزندان، پولها و حسابها را از آنها مىگيرد، او هم به اسكناس حرص و بخل دارد، اما همه را دارند از او مىگيرند. آيا با رضايت از خدا مىميرد؟
منبع : پایگاه عرفان