خدايش بيامرزد! دوستى داشتم كه انسان عجيبى بود (در مجلدات پيش نيز درباره او مطالبى آوردهام). با پاى پياده، دو بار به مكه و سه بار به كربلا رفت و هر سال هم پياده به مشهد مىرفت. در يكى از سفرهايش به كربلا، پياده عازم اردن شده بود و از آنجا به بيت المقدس رفته بود.
از بيت المقدس هم براى زيارت آرامگاه حضرت ابراهيم به الخليل رفته بود. به هرحال، مأموران اسرائيل او را به اتهام جاسوسى دستگير كرده و با دست و چشم بسته به زندانش انداخته بودند.
يكى دو روز كه او را به دادگاه برده بودند، قاضى دادگاه تا نگاهش به او افتاده بود گفته بود: اينكه عيسى بن مريم است! او را براى چه آوردهايد؟ گفته بودند: احتمالا جاسوس است! گفته بود: او را سوار ماشين كنيد و ببريد مرز اردن پياده كنيد تا برود!
اين خاصيت ادب الهى داشتن است. ما نيازمنديم مؤدب به آداب الهى باشيم و نورانى شويم. خدا چه نيازى به ما دارد كه نماز بخوانيم يا نخوانيم يا او را خدا حساب بكنيم يا نكنيم؟ در جهان به اين بزرگى، اغلب مردم نماز نمىخوانند و براى دستورات دين خود احترامى قائل نيستند. در آمريكا و اروپا و آفريقا، 90 درصد مردم نماز نمىخوانند و اصلا خدا را قبول ندارند. چند بار تا به حال آسمان به زمين افتاده يا خانه بر سرشان خراب شده؟ به قول شاعر:
از آن نماز كه خود هيچ از آن نمىفهمى |
خدا چه فايده و بهره اكتساب كند؟ |
|
تفاخرى نبود مر خداى عالم را |
كه چون تو ابلهى او را خدا حساب كند. |
|
خداوند اصلا به اين چيزها نگاه نمىكنند. اين ما هستيم كه گمان مىكنيم توانا و قدرتمند و بزرگيم، درحالىكه در جنب قدرت و بزرگى خدا كالعدم هستيم و موجوديتمان به حساب نمىآيد. امام صادق، عليه السلام، مىفرمايند:
حجم زمين در مقابل عالم مانند حجم دانهاى ارزن در مقابل درياست.
يعنى زمين به اين بزرگى در مجموعه اين عالم پيدا نيست. وقتى بزرگى زمين نسبت به حجم عالم نسبت ارزن به دريا باشد، نسبت ما كه در قياس با زمين ارزنى بيش نيستيم با مجموعه عالم چقدر است تا خدا بخواهد به ما نگاه كند و ببيند هستند يا نيستند؟
زمين در جنب اين نه سقف مينا |
چو خيشخياشى بيود بر روى دريا |
|
تو خود بنگر كزين خشخاش چيندى؟ |
سزد تا بر بروت خود بخندى. |
|
منبع : پایگاه عرفان