عاقبت اندیشی در تعالیم اسلام جایگاه والایی دارد. قرآن مجید به انسان ها توصیه می کند که عاقبت اندیش باشند و به گونه ای عمل کنند که در دنیا و آخرت سعادتمند گردند، در سوره ی مبارکه شمس، خداوند متعال، پس از آن که قضیه ی قوم ثمود و سرنوشت شوم آنان را بیان می کند، در آخر کار می فرماید: «ولایخاف عقباها » یعنی همه ی بدبختیهایی که این قوم بدان دچار گشتند ، به خاطر آن بود که عاقبت اندیش نبودند و از سرانجام عمل خویش بیمناک نگشتند.
عاقبت اندیشی؛ نشانه عقل
امیرمومنان علی علیه السلام دور اندیشی را نشانه خردمندی دانسته، و خردمندترین انسان ها را افرادی می داند که عاقبت اندیشی بیشتری دارند. اعقل الناس انظرهم فی العواقب؛ خردمندترین مردم، عاقبت اندیش ترین آن هاست. یا « انما العقل... النظر فی العواقب...؛ همانا خردمندی... در توجه به پیامدها است» و در قسمتی از عهدنامه مالک اشتر، سفارش می کند که هنگام گزینش کارگزاران، کسانی را انتخاب نماید که دارای ویژگی هایی مثل دور اندیشی، هستند.
امیرمومنان علیه السلام می فرماید: اذا هممت بأمر فاجتنب ذمیم العواقب فیه؛آن گاه که در مورد کاری تصمیم گرفتی از عواقب نامطلوب آن اجتناب کن.
در نهج البلاغه در موارد بسیاری از جمله در خطبه 113 به موضوع عاقبت اندیشی اشاره شده است. آن حضرت آینده نگری را از ویژگی های افراد با ایمان معرفی کرده و می فرمایند: «المومنون هم الذین عرفوا ما أمامهم» مومنان کسانی هستند که آینده خویش را می شناسند.
هر انسانی لازم است در آغاز هر کاری نتیجه آن را بسنجد و میزان تأثیر آن را در سرنوشت خویش باز شناسد و اگر فایده ای به حالش ندارد، انجام ندهد و هرگز بدون تأمل و دقت دست به کاری نزند. « من تورط فی الأمور بغیر نظر فی العواقب فقد تعرض للنوائب » کسی که بدون تدّبر و پایان اندیشی در کارها وارد شود، خود را در معرض بلاها و مصیبت ها افکنده است.»
از عواقب نامطلوب، اجتناب کن!
امیرمومنان علیه السلام می فرماید: «اذا هممت بأمر فاجتنب ذمیم العواقب فیه»؛ آن گاه که در مورد کاری تصمیم گرفتی از عواقب نامطلوب آن اجتناب کن.
امام علی علیه السلام در تبیین این نکته مهم می فرماید: «الفکر فی العواقب ینجی من المعاطب»؛ فکر کردن در فرجام کارها مایه نجات یافتن از مهلکه هاست.
دوراندیشی امام علیه السلام، اسلام را نجات داد.
امام علی علیه السلام علاوه بر توصیه دیگران به دور اندیشی و آینده نگری، خود نیز در تصمیم گیری ها همواره این عامل مهم و بنیادی را مدنظر قرار می دادند. اشاره اجمالی به برخی از تصمیم گیری های آن حضرت بیانگر این نکته مهم است:
امام علیه السلام در قسمتی از عهدنامه مالک اشتر، سفارش می کند که هنگام گزینش کارگزاران، کسانی را انتخاب نماید که دارای ویژگی هایی مثل دور اندیشی، هستند.
از نمونه های دور اندیشی و دقت نظر آن حضرت در تصمیم گیری، مسأله سقیفه پس از رحلت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله بود. امام علی علیه السلام می توانست برای به دست گرفتن حکومت و برگرداندن آن به مسیر الهی که پیامبر صلی الله علیه و آله تعیین کرده بود، به پا خیزد؛ لیکن اگر ایشان چنین کاری می کرد چه بسا یک جنگ داخلی، دامنگیر نظام نوپای اسلامی می شد، و دشمنان نظام اسلامی، اساس دین را مورد تهدید جدی قرار می دادند.
سخن آخر؛ نامه امام
آن حضرت در یکی از نامه های خود در تبیین موضع خویش بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله برای مردم مصر چنین نوشت:
آن گاه که او - که درود بر او باد- از جهان رخت بر بست، مسلمانان درباره امارت و خلافت بعد از او به منازعه برخاستند. به خدا سوگند، هرگز فکر نمی کردم و به ذهنم خطور نمی کرد که عرب بعد از او - صلی الله علیه و آله و سلم- امر امامت و رهبری را از اهل بیت او بگردانند و (در جای دیگر قرار دهند و باور نمی کردم) آن ها آن را از من دور سازند! تنها چیزی که مرا ناراحت کرد، اجتماع مردم اطراف فلانی بود که با او بیعت کنند.
دست بر روی دست گذاشتم تا آنی که با چشم خود دیدم گروهی از اسلام باز گشته و می خواهند دین محمد صلی الله علیه و آله را نابود سازند. (در این جا بود که) ترسیدم اگر اسلام را یاری نکنم باید شاهد نابودی و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن برای من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگ تر بود؛ چرا که این (خلافت و حکومت) بهره دوران کوتاه زندگی دنیاست، که زایل و تمام می شود؛ همان طور که سراب تمام می شود، و یا همچون ابرهایی که از هم می پاشند. پس برای دفع این حوادث به پا برخاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پابرجا و محکم گردید.
منابع:
- قرآن کریم، سوره ی شمس، آیه ی 15
- نهج البلاغه، خطبه 113 . نامه 53 و 62.
- شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 308.
- غررالحکم و دررالکلم، ح 3367.ح 4119.ح 1460.ح 3887.
منبع : تبیان