دنيا يعنى آسمانها، زمين، كوهها و معادن. ذره ذره اينها قيمتى است. زندگى دنيا، يعنى زندگى مردم دنيا، مانند آب است. تشبيه خيلى عجيبى است؛ يعنى هر چه اينها زحمت مىكشند و مىسازند، دارند روى آب مىسازند. آب زيربناى زندگى آنها است. آيا آب جايگاه محكمى است؟
آب كرم مىگذارد، بدبو مىشود، رنگ عوض مىكند، بخار مىشود، از بين مىرود، چيزى نمىماند. هزار حرف ديگر درباره آب مطرح مىشود: غرق، خفه و نابود مىكند. اينها مطالبى است كه از قرآن استفاده مىشود.
آب با قوم حضرت نوح عليه السلام و فرعونيان چه كار كرد؟ آب با گذشتگان شما چه كار كرد؟ آب وقتى كه سيل شود، چه كار كرد؟ جز اين كه زمينهاى زراعتى را نابود كرد و خانهها را برد و همه چيز آنان را نابود كرد.
مىخواهد شكل ظاهرى زندگى اينها را بگويد؛ كاخها، ساختمانها، ملكها، كارخانه ها، منابع درآمد و اينهايى كه انسان را به خودش مشغول و مغرور مىكند و به جايى مىرساند كه نسبت به پروردگار، احساس خطرناك بىنيازى مىكند: من كه همه چيز دارم، چه احتياجى به خدا دارم؟ من نماز بخوانم كه كدام دردم دوا شود؟ من روزه بگيرم كه چه چيز بدنم سالم باشد؟ من چرا به مكه بروم؟ لباس هايم را دربياورم و در اين خاكها بنشينم، براى چه؟
منبع : پایگاه عرفان