قم - دارالعرفان/ استاد برجسته حوزه علمیه گفت: اگر قلب انسان اصلاح شود و سر و سامان گیرد همه اعضاء و جوارح انسان اصلاح می شود و سر و سامان می گیرد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، حضرت استاد انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه همدانی های تهران عنوان کرد: اگر قلب انسان اصلاح شود و سر و سامان گیرد همه اعضاء و جوارح انسان اصلاح می شود و سر و سامان می گیرد.
وی تصریح کرد: کلام الهی، کلام انبیاء، کلام ائمه طاهرین(ع) و اولیاء، حق است و ظرف آن قلب می باشد. به گفته رسول خدا(ص) اگر قلب اصلاح شود و سر و سامان بگیرد تمام اعضاء و جوارح انسان اصلاح و سر و سامان خواهد گرفت اما اگر قلب بیمار باشد، سایر اعضاء و جوارح هم بیمار خواهد بود.
استاد انصاریان بیان کرد: امام صادق(ع) در یک روایت مهم که مرحوم کلینی(ره) در کتاب شریف کافی نقل می کند از قلب تعبیر به انبار مواد مصرف کننده اعضاء و جوارح دارد و می گوید هر چه را در این انبار ذخیره کنید اعضا و جوارح همان ها را مصرف می کنند، و تخلفی هم در این زمینه صورت نمی گیرد.
وی اذعان کرد: در آیات اول سوره بقره درباره مخالفان حق، پیغمبر(ص) و قرآن کریم، این آیه که پروردگار می فرماید «فی قلوبهم مرض» را می خوانیم، چون بنای علاج هم ندارند «فزادهم الله مرضا»، نمی خواهند معالجه کنند ما هم به کیفر این اصرارشان بر دشمنی و مخالفت، میدان قلبشان را آزاد می گذاریم که به بیماری شان افزوده شود.
این استاد حوزه خاطرنشان کرد: این بیماری که خدا می گوید در قلب انسان، همان مجموعه رذائل اخلاقی است که بیماری قلب را تشکیل می دهد. انسانِ حسود چشم اش، گوش اش، دست اش، قدم اش، فعل اش، حرکات اش، همانی است که از مایه حسد مصرف می کند.
وی گفت: بخیل، حریص و مخالف خدا هم همین طور هستند و دارای بیماری قلب می باشند. من خودم نمی دانم علت مخالفت انسان با پروردگار چیست؟ انسان باید با یکی مخالف باشد که از آن ضررِ قابل توجه ای ببیند و ضرر زدن اش هم عمدی باشد. طبیعتاً آدم با کسی که به او دارد ضرر می زند و ضررش هم عمدی است دشمنی پیدا می کند نه با خداوندی که به او محبت کرده است، دشمنی بورزد.
استان انصاریان یادآور شد: خداوند کسی است که سالهاست دارد به انسان محبت می کند، مشکل او را حل می کند، به داد آدم می رسد و یاری می کند، تکیه گاه انسان است. مخالفت با خدا دلیلی ندارد این افراد عمق مسئله را نمی دانند و اصلاً نمی فهمند.
وی عنوان کرد: خداوند در قرآن سؤال می کند و خودش هم جواب می دهد. جواب اش هم عقلی و منطقی و اخلاقی و شرعی است. هر چه می خواهید بگویید جوابش در قرآن کریم است، خداوند می فرماید «هل جزاء الاحسان» این سؤال اوست، می فرماید به نظرتان پاداش نیکی ها چیست؟ به بنده هایش می گوید بعد خودش نیز جواب می دهد «الا الاحسان»، جز این که آدم نیکی را با نیکی جواب بدهد. پاسخ دومی هم ندارد.
این استاد فرزانه بیان کرد: گاهی هم مردم توجه به یک احسان معمولی دیگران دارند و از کسی که در گرمای هوا به او لیوان آب خنکی داده است بارها تشکر می کنند اما عده ای هشتاد سال همین یک کار را هم برای خدا نمی کنند، همین یک کار. حالا عملی هم نه به عنوان شکر بیایند نماز بخوانند و از گناه بپرهیزند و عبادت کنند و خدمت به خلق کنند این هم نه، همین خشک و خالی به پروردگار بگویند چقدر خوب هستی تشکر، همین هم انجام نمی دهند.
وی اظهار داشت: وقتی که این را هم انجام نمی دهند خیلی دردآور است. در قرآن می گوید وقتی گوششان من را از زبان دیگران به وحدانیتم می شنوند «اذا ذکر الله وحده» - همین یکی دارد می گوید ای خدای یکتا، ای صاحب عالم، ای وجود مقدسی که مدبر عالم هستی - «اشمئزت قلوبهم» دلش پر از تنفر از من می شود. این دیگر چه دردی است؟
استاد انصاریان خاطرنشان کرد: خداوند از دوران جنینی انسان را در آغوش محبت خود گرفته است. خدایی که از او پرستاری کند، محبت کند، روزی دهد، سینه مادر را پر از شیر کند، وقت نان خوردن دندان بدهد، وقت مدرسه رفتن دو تا کانون محبت را به عنوان پدر و مادر نگران آدم کند، وقت دنبال کاسبی رفتن زمینه کسب و کار جور کند و برای او همسری برگزیند و بچه دار شود و تا نزدیک مرگ از او مراقبت کند مگر می شود از این خدا سخنی نگفت و او را دوست نداشت.
وی تصریح کرد: چه بسا انسان های ثروتمندی که با مخارج سنگین نمی توانند بر درد و بیماری خود غلبه کنند اما وقتی خدا به برخی نظر کند موجب دوا و درمان او می شود.
این مفسر قرآن کریم بیان کرد: خداوند در قرآن می فرماید برای هر کسی از جانب خودم فرشتگان محافظ قرار دادم که اینها را از افتادن در بلاها و حوادث حفظ کنند، اما می گوید اسم من را می شنوند دلشان از نفرت به من پر می شود مگر خدا چه نوع دشمنی با انسان دارد.
وی تصریح کرد: انسان گاهی با اشتباهات خود گرفتار می شود، اما خداوند در همه مراحل امکانات لازم را برای نجات او فراهم می کند. امروز روانشناسان هم به این نتیجه رسیدند که دل اگر بیمار باشد تمام اعضاء و جوارح تحت تأثیر آن بیماری قرار می گیرد. می گوید چشمم هرز می رود، چطوری جلوی آن را بگیرم؟ برو سراغ دلت. دستم یک کارهایی می کند چه کارش کنم؟ می گوید برو سراغ دلت. شکمم راحت حرام می خورد چه کارش کنم نخورد؟ برو سراغ دلت. غریزه جنسی به شدت من را در گناه می برد چه کارش کنم؟ برو سراغ دلت. ریشه همه خرابی ها از آنجاست.
استاد انصاریان متذکر شد: کلام خدایی که ما در حدود بیست و نه شب است داریم درباره اش صحبت می کنیم، نور است، این نور به شدت تاریکی ها را ریشه کن می کند. اصلاً هیچ ظلمتی در مقابل نور الله که کلام الله است نمی تواند سینه سپر کند.
وی خاطرنشان کرد: من از چهره پیرمردی به اندازه یک شبه به یاد دارم. وی کشاورز بود و در دهی زندگی می کرد و تنها چیزی که از دین خدا بلد بود از زبان همان روحانیونی که ماه رمضان و محرم می آمدند در آن ده منبر می رفتند یاد گرفته بود. هیچ چیز دیگری بلد نبود. در جوانیش دین را از همین طلبه هایی که ماه رمضان می آمدند یا دهه عاشورا این یاد گرفته بود که یکی از مسائل واجب قرآنی خمس و زکات است آن ها را یاد گرفته بود.
این استاد حوزه بیان کرد: این پیرمرد در جوانی به اربابش گفت: زکات گندم و جوی تو این میزان می شود. اما ارباب توجهی به او نکرد. جوان نیز از حق و مزد خود گذشت و گفت همه اش برای خودت، چون تو وقتی حق خدا را ندهی آن که به من می دهی دیگر حق من نیست. آن جو و گندم مخلوط حلال به حرام است و به من نمی رسد آن هم بریز روی گندم های خودت، خودت بخور.
وی ادامه داد: در یک جریانی یک تکه زمین به دست می آورد و برای خودش گندم می کارد، درو می کند، وزن می کند و زکات آن را جدا می کند و با دلی پاک آن را تقدیم خدا می نماید. نخوردن حرام راه یافتن به حریم قرب است، اینقدر مهم است. دیگر حالا خودش صاحب زمین شده و زکاتش را هم می دهد، بعدازظهر یک روز بخشی از گندم ها را درو کرده بود، بسته بود و بر روی شانه اش گذاشته بود تا به خانه برود.
استاد انصاریان در این باره گفت: وی بار گندم را از خستگی کنار سکوی امام زاده می گذارد. دو نفر در امامزاده بودند که اسمش را می برند. اسم این کشاورز بی سواد را و به او می گویند این آیه های دور گنبد را برای ما بخوان. می گوید والله من نه مکتب رفتم نه سواد دارم. می گویند حالا می توانی بخوانی، بخوان. ایشان شروع می کند به خواندن آیات تا جایی که موجب بهت می شود، آن دو نفر نیز ناپدید می شوند.
وی تصریح کرد: این فرد به قم آمد. او را نزد آیت الله بروجردی(ره) بردند. معظم له متوجه می شود این نورانیت قرآن است که در دل او اثر کرده است. در فیضیه دور او جمع می شدند و او قرآن می خواند. حتی وقتی نهج البلاغه را برایش می خواندند می فهمید که قرآن نیست. آری قلب انسان که خدایی شد همه چیز اصلاح می گردد.
این استاد حوزه عنوان کرد: به خدا سوگند تمام نزاع های خانوادگی، تمام این طلاق ها، تمام این دعواها، تمام این جنگ ها و همه جنگ های بین ملت ها، تمام این وحشی هایی که در دنیا بار آمدند فقط و فقط برای دلشان است. دل که نجس شود و انبار نجاساتی مثل کبر، غرور، خودپسندی، منیت، حرص و بخل شود، دیگر هیچ جا را نمی گذارد که آرام باشد.
وی خاطرنشان کرد: انسان اگر لقمه اش با حرام آمیخت دلش دیگر آن نورانیت را ندارد و قلب او تیره می گردد. دلی که بیمار شد نور خدا در آن اثری نمی کند. قلب محل کلام نور است «انزلنا الیکم نوراً مبینا» یعنی ظرف قرآن است قدر این دل را بدانیم، و ظرف کلام انبیاء و ائمه(ع) است «کلامکم نور» و ظرف کلام اولیاء الهی است.
استاد انصاریان بیان کرد: انسان اگر قلبش پاک باشد و از بیماری به دور شود می تواند هر چه طلب کند خداوند به او عطا نماید. در محل ما کودکی تب داشت هر جا بردند تب اش قطع نمی شد نزد شخصیت بزرگی بردند که با خدا مأنوس بود این فرد یک نگاه به بیمار کرد و گفت تب برو دیگر این کودک در عمرش تب نکرد دل انسان چنین قدرتی دارد.
انتهای پیام /
منبع : پایگاه عرفان