شخصى به زيارت امام صادق عليهالسلام آمد. امام به شدت عصبانى بود. عصبانى شدن، اخلاق خدا، انبيا و ائمه عليهمالسلام نيست. خشم خدا، انبيا و ائمه عليهمالسلام فقط در مورد دين است. هيچ كس امام عليهالسلام را تا آن روز به آن حالت نديده بود؛ چشمها برافروخته و رنگ او سرخ شده بود.
فكر كردند كه خطر سنگين و مسأله عظيمى به وجود آمده است، چون اگر همه جهان جمع شوند و بخواهند امام را عصبانى كنند، نمىتوانند. عرض كرد: يابن رسول الله! چيزى شده است؟ فرمود: پيشامد بدى به وجود آمده است و آن اين است كه تو امروز درب خانهاى را زدى، كنيز او درب را باز كرد، چشم تو به طور اتفاقى به آن كنيز افتاد. به او پيشنهاد رابطه برقرار كردن داده بود؟ پس چه شده بود؟ تو شيعه هستى؟
باور تو به روز قيامت چه شده است؟ كسى كه قيامت را باور دارد، چشم و گوش بد به هيچ چيز ندارد و شكم خود را با لقمه حرام پر نمىكند.
ائمه عليهم السلام قيامت را باور داشتند. خانمهايى كه بدحجاب هستند، روابط حرام را رعايت نمىكنند، اما گاهى سفره براى حضرات مىاندازند و نذر مىكنند، اينها نمىدانند كه حضرت زهرا عليهاالسلام از قيامت مىترسيده است؟ نمىدانند كه شب
عاشورا ابى عبدالله عليهالسلام يك چهارم شب را براى قيامت گريه مىكرده است؟ اين نذر و سفره براى چه كسى است؟
اغلب بىحجابها اهل نماز و روزه نيستند و با هر نامحرمى راحت صحبت و شوخى دارند، اما سفره حضرت ابوالفضل مىاندازند، شما اين سفره را براى كدام ابوالفضل مىاندازيد؟ پسر اميرالمؤمنين عليهالسلام همان كسى است كه مانند دو ناودان خون از دستان مباركش مىريخت و مىفرمود:
و الله ان قطعتم يمينى
انّى احامى ابدا عن دينى دستم كه چيزى نيست، اگر قطعه قطعهام كنيد، من از دين دست برنمىدارم. اگر سفره را براى اين ابوالفضل مىاندازيد، بايد همانند او زندگى كنيد.
منبع: صبر از دیدگاه اسلام
منبع : پایگاه عرفان