نعمت های الهی و ناسپاسی بنی اسرائیل
در این فصل سرگذشت بنی اسرائیل پس از عبور از نیل و قبل از رسیدن به کوه طور را مورد مطالعه قرار داده و بهانه گیری های آن ها و سرپیچی آنان از فرامین الهی را به تفصیل یادآور شدیم. مطالب این فصل برگرفته از فصول 16و17و18 سفرخروج تورات است.
گفتار اول: اولین شکایت بنی اسرائیل از موسی
پس از عبور بنی اسرائیل از نیل، آن ها مسیر سرزمین موعود یعنی کنعان (فلسطین اشغالی کنونی) را پیش گرفتند و بدین ترتیب در مرحله ی اول کوچ خود از صحرای شور عبور کرده و وارد سرزمین «ماره» شدند. آب در ماره تلخ بود و بنی اسرائیل نتوانستند از آن بنوشند. آن ها به تصریح تورات لب به شکایت گشوده و گفتند «چه بنوشیم؟» موسی خواسته ی قوم را به خدا عرضه کرد و خداوند درختی به او نشان داد، پس موسی درخت را به داخل آب تلخ انداخته و آب شیرین شد و قوم از آن نوشیدند و سیراب شدند.
گفتار دوم: دومین شکایت بنی اسرائیل از موسی
بنی اسرائیل از «ماره» به منطقه «ایلیم» و پس از آن به صحرای «سین» وارد گشتند. بنی اسرائیل که از وضعیت صحرا به تنگ آمده بودند پس از اندکی نزد موسی آمده و از تشنگی و گرسنگی خود شکایت کردند. «بنی اسرائیل به ایشان گفتند: کاش که در زمین مصر به دست یَهُوَه مرده بودیم وقتی که نزد دیگ های گوشت می نشستیم و نان را سیر میخوردیم زیرا که ما را بدین صحرا بیرون آوردید تا تمامی این جماعت را به گرسنگی بکشید.»
خداوند به موسی وحی کرد که برای بنی اسرائیل، از آسمان غذا می فرستد ولی آن ها فقط باید به اندازه ی غذای یک روز خود غذا بردارند نه بیشتر و نه کمتر و در روز ششم هفته خدا دو برابر غذا می فرستد و افراد هم باید به اندازه ی دو روز خود غذا بردارند زیرا که در روز شبات (شنبه) غذایی فرستاده نمی شود. خدا با قراردادن این شروط می خواست وفاداری بنی اسرائیل به پیمانشان را امتحان کند.
گفتار سوم: اولین سرپیچی بنی اسرائیل از موسی
موسی و هارون قوم را از این ماجرا با خبر کردند و بنی اسرائیل قبول کردند که به دستورات الهی عمل کنند. به هنگام عصر سلوی (گوشت بلدرچین) و به هنگام بامداد من (شبنم یا بقول برخی شیرین و عسل) بر بنی اسرائیل عرضه شد. موسی فرمان داد که هرکس به اندازه خودش و اهل خیمه اش غذا بردارد و کسی کمتر یا بیشتر بر ندارد. آن ها بی اعتنا به فرمان موسی، یا بیشتر برداشتند یا کمتر... اما به خواست خدا چون به خیمه خود رسیدند همه پیمانه ها به یک میزان غذا داشت.
بنی اسرائیل در مدت 40 سال اقامت و سرگردانی خود در بیابان، از «من» و «سلوی» می خوردند.، اثر هنری قرن 15
گفتار چهارم: دومین سرپیچی بنی اسرائیل از موسی
موسی فرمان داد که افراد تمام غذاهایی را که برداشته اند بخورند و چیزی برای فردا ذخیره نکنند زیرا که فردا مجددا غذا فرستاده می شد. بنی اسرائیل به سخن موسی که سخن خداوند بود اعتماد نکردند و مقداری از غذاهایشان را برای روز بعد ذخیره کردند. چون صبح فرارسید تمام آنچه که ذخیره کرده بودند، آفت زده و گندیده شد. موسی از این ماجرا با خبر گشته و بسیار خشمگین شد. برخی این کار را باز هم ادامه دادند و غذای صبحشان را نگه می داشتند و چون ظهر فرا می رسید آن غذا فاسد شده و ازبین می رفت.
گفتار پنجم: سومین سرپیچی بنی اسرائیل از موسی
چون جمعه فرا رسید موسی امر کرد که امروز باید از هرچیزی دو برابر روزهای دیگر بردارید چرا که فردا شبات مقدس (شنبه) است و غذایی نخواهد رسید. بنی اسرائیل چنین کردند و غذاها را برای شنبه ذخیره کردند. بر خلاف روزهای دیگر هیچ کدام از این ذخایر فاسد نشد. موسی به آن ها گفته بود که در روز شنبه غذایی فرستاده نمی شود و آن ها نباید به دنبال «من» و «سلوی» در صحرا جستجو کنند. اما چون شنبه رسید بنی اسرائیل بی اعتنا به امر الهی، به دنبال «من» و «سلوی» در بیابان روانه شدند اما چیزی نیافتند. موسی از این عمل آن ها خشمگین شده و آن ها را مورد سرزنش قرار داد.
بنی اسرائیل، مشغول چیدن «من»، اثر هنری جیمز تیسوت
گفتار ششم: سومین شکایت بنی اسرائیل از موسی
در ادامه ی هجرت بنی اسرائیل، ان ها به منطقه «رفیدیم» رسیدند و در آنجا اردو زدند. تشنگی بر آن ها غالب شده بود و نزد موسی آمده زبان به گلایه گشودند و گفتند: «چرا ما را از مصر بیرون آوردی تا ما و فرزندان و مواشی ما را به تشنگی بکشی؟» موسی نزد خداوند استغاثه کرد و گفت: « با این قوم چه کنم؟ نزدیک است مرا سنگسار کنند.» خداوند به موسی امر کرد که بزرگان بنی اسرائیل را به عنوان شاهد گواه با خود به «حوریب» ببرد و در آنجا عصایش را به صخره ای که خدا تعیینش کرده بود بزند. موسی چنین نمود و از آن صخره آب جوشید و بنی اسرائیل را سیراب نمود.
گفتار هفتم: اولین نبرد بنی اسرائیل با عمالیق
در همین منطقه «حوریب»، بومیان کنعان (=عمالیق یا عمالقه) به بنی اسرائیل حمله نمودند. بنی اسرائیل به رهبری موسی و فرماندهی «یوشع ابن نون» با آن ها جنگیدند و آن ها را فراری دادند. پس از شکست عمالیق، خداوند به بنی اسرائیل وعده داد که این تازه ابتدای کار است و در آینده جنگ های بسیار بزرگتری قرار است میان بنی اسرائیل و عمالیق دربگیرد و بنی اسرائیل باید کنعان را از لوث وجود آنان پاک کنند. بدین ترتیب بنی اسرائیل به رهبری موسی، مسیر کنعان را پیش گرفتند.
گفتار هشتم: تطبیق نعمت های الهی در تورات با قرآن
غالب نعمت های نازل شده بر بنی اسرائیل و ناسپاسی آنان، عینا هم در تورات ذکر شده هم در قرآن. نزول «من و سلوی» و انشعاب دوازده چشمه ی آب از سنگ برای قوم موسی در آیه 160 سوره اعراف وارد شده، علاوه بر آن در قرآن به ابر سفید و متراکمی اشاره شده که در صحرا، بنی اسرائیل را از آفتاب محفوظ می داشته ، اما از این ابر سخنی در تورات نیامده است.
نویسنده : سید ابوالفضل ساقی
منبع : بانک جامع اطلاعاتی صهیونیسم (bjes.ir)