دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی با بیان اینکه بیحجابی، عرق خوری و بسیاری از گناهان دیگر تابع دل بیمار است، گفت: بیماری دل بهقدری سنگین است که صاحب آن زیربار حق نمیرود و به گناه مرتکب می شود.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مهدیهٔ عباسآباد همدان، اظهار داشت: به فرمودهٔ امام صادق(ع)، اعضا و جوارح انسان لشکریان و فرمانبرداران قلب هستند و آنچه که دل از آنها بخواهد، انجام میدهند. اگر دلْ، دلِ سالمی باشد، اعضا و جوارح هم اعمالشان سالم خواهد بود؛ چون مطیع و فرمانبردار هستند. خود مردم هم ناخودآگاه به این مسئله اقرار دارند. در خوبیها وقتی از مردم میپرسند که چرا این کار را کردی؟ میگوید: رغبت، علاقه و شوق داشتم و این امر به قلب مربوط است چرا که به قول علمای بزرگ علم اخلاق، اعضا و جوارح ما کانون رغبت و شوق و مهر و خواسته نیستند، بلکه اعضایی هستند که فقط یک سلسله فعالیت انجام میدهند؛ اما این فعالیتها را به پیروی از همان خواستن و رغبت و شوق دل انجام میدهند. زمانی که از علت بدی ها سؤال می شود نیز پاسخ همین هست، چرا نماز نمیخوانی؟ دلم نمیخواهد، چرا کار خیر نمیکنی؟ کار خیر به من ربطی ندارد، دولت انجام دهد، چرا این گناه را مرتکب میشوی؟ خوشم میآید؛ این را مردم اعلام میکنند و اعلام آنها هم حقیقت است و دل میخواهد، عضو به دنبال خواستهٔ دل میرود و خواستهٔ دل را انجام میدهد.
وی ادامه داد: پروردگار عالم میفرماید: «ان هو الا ذکر للعالمین»، این قرآنی که برایتان فرستادم، برای همهٔ جهانیان یادآور حقایق، توحید، نبوت، حَسنات اخلاقی، اعمال صالح، و واقعیات روز محشر است، اما «لمن شاء منکم ان یستقیم»، «شاء» هرکسی که علاقه داشته باشد، می تواند یک زندگیِ مستقیمِ صحیحِ سالمِ پاکی را بهدست بیاورد، اگر هم نخواهد، اصلاً به قرآن محل نمیگذارد و بهدنبال قرآن نمیرود و خود را با قرآن کریم هماهنگ نمیکند؛ حال قرآن در هر مقام، مرتبه و منزلتی که باشد.
استاد انصاریان نمونهٔ بارزی از علاقه مندی و عدم علاقهٔ انسان به قرآن و احکام خدا را بیان کرد و گفت: چرا حجابی که خصلت مادر همهٔ انبیاء، اولیا و ائمه(ع) بوده، در میان برخی از خانم ها وجود ندارد!؟ حداقل این حجاب در قرآن چهارده آیه دارد و حداکثر با استفادهٔ بعضی از محققین که در کتابهایشان دیدهام، 25 آیه دربارهٔ حجاب «کلام الله» است. اگر از این خانم ها بپرسیم که چرا روی خود، موی خود و زیبایی خود را مفت به تمام چشمهای هرزه میفروشید و رعایت حجاب نمیکنید؟ میگوید: دلم نمیخواهد! یعنی قرآن را دوست ندارم، خصلت مادران انبیاء را دوست ندارم، خصلت صدیقهٔ کبری و مادران ائمه و اولیا را دوست ندارم و خواستهٔ خود خدا را هم دوست ندارم.
وی با بیان اینکه بیحجابی، عرق خوری و بسیاری از گناهان دیگر تابع دل بیمار است، اظهار کرد: بیماری دل بهقدری سنگین است که صاحب آن زیر بار حق نمیرود و به گناه مرتکب می شود. خداوند به پیغمبر(ص) می فرماید: "تا با این بیماردلان روبه رو هستی، گریبان پاره نکن و اینقدر غصه نخور! تا دم مرگ از رنج، خودت را نرسان که گوش نمیدهند، مگر بیماری علاج شود."
استاد انصاریان گفت: تمام جنایات، ظلمها، گناهان و فسادها تابع دل است و تمام خوبیها، فضیلتها، ارزشها و درستیها هم تابع همان دل است؛ این است که همهٔ ما که خود را تابع مکتب اهل بیت(ع) می دانیم، برای اینکه همهٔ حالات، افعال و کارهای ما به سوی سلامت جهت پیدا کند، باید به سراغ سلامت دل برویم. مانند حضرت عبدالعظیم که نزد حضرت هادی(ع) فرزند امام جواد(ع) آمد و عرض کرد: یابن رسولالله! من دینم را میخواهم به شما ارائه کنم، حضرت فرمودند: ارائه کن! ایشان دربارهٔ حالات باطن، عقاید، افکار، قلب و اعمال خود با وجود مبارک حضرت هادی(ع) صحبت کرد، حرفش که تمام شد، به حضرت گفت: دینی که من ارائه کردم، درست است؟ اشتباه ندارم؟ راه را غلط نمیروم؟ ظاهر و باطن من خلاف نیست؟ حضرت هادی(ع) فرمودند: دینی که تو داری ای عبدالعظیم حسنی، «هذا دینی و دین آبائی»، دین من و پدران من، حضرت جواد(ع) و حضرت رضا(ع) تا پیغمبر(ص) عظیمالشأن اسلام است.
وی ادامه داد: امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: حداقل خودتان را به روزی ده آیه نشان دهید و ببینید آیهٔ شریفه چه چیزی دارد و شما نسبت به این آیهٔ شریفه، از رذائلی که آیات گفته، پاک هستید؟ آیات میگوید: بخل جهنم است؛ حسد شرّ است؛ طمع آبروریزی میکند؛ جمعکردن ثروت و هزینهنکردن، قارونصفتی برایتان ایجاد میکند؛ نماز «تنهی عن الفحشا و المنکر» است؛ روزه تقوا ایجاد میکند؛ امربهمعروف و نهیازمنکر، شما را پیش من «خیرِ امت» نشان میدهد؛ خودتان را به قرآن کریم و به روایات نشان دهید تا این دکتر الهی به شما بگوید که حالتان خوب یا بد است. امام صادق(ع) میفرمایند: اگر خوب هستید، «فحمدلله»، خدا را ستایش کنید و اگر بد هستید، بدیهایتان را برطرف کنید تا نمردهاید؛ چون اگر با این بدیها وارد عالم بعد شوید، دیگر راه علاجی وجود ندارد. امیرالمؤمنین(ع) نیز میفرمایند: کسی که با کولهباری از حالات زشت و گناهان وارد قیامت شود و به اسارت عذاب دربیاید، «لا یفک اسیرها»، اسیر دوزخ آزادی ندارد، «و لا یبرء ضریرها»، و گرفتار به عذاب جهنم درمان ندارد.
استاد انصاریان مقایسه عقل، اخلاق و اعمال با آیات قرآن و اصلاح آنها را ضروری دانست و افزود: این عالمِ هدایتگر است؛ باید خودمان را به عالم نشان دهیم و بگوییم، وضع قلب ما چنین است، خدا میپسندد یا نمیپسندد؟ من تحمل ندارم ثروت و خانه و زندگی برادرم، پدرم یا دوستانم را ببینم، در حقیقت من آنقدر حسود هستم که نمیتوانم نعمت خدا را بر دیگری ببینم. علامهٔ مجلسی(ره) میفرماید: حسادت، ایراد انسان به پروردگار است و کفر به خداست؛ اینکه به خداوند می گوییم، چرا به یکی نعمت بسیار دادی و به دیگری نعمتی کمتر، در حقیقت بدین معناست که خداوند را حکیم، عالم و عادل نمی دانیم؛ خدایی که در قرآن مجید فرموده است: مصلحت شما انسانها نبوده که همگی را در رزق و احسانم مساوی قرار دهم.
وی تفاوت در داشته های زندگی انسان ها را نوعی امتحان الهی عنوان کرد و گفت: اگر خداوند به کسی ثروت داده، امتحانی برای اوست و اگر به کسی ثروت نداده، برای او هم امتحان هست؛ و اگر هر گروهی در این امتحان موفق نباشند به جهنم می روند؛ بسیار ثروتمند با عدم بخشش خود، ثروتمند متوسط با گناه و ثروتش و کسی که از همه کمتر ثروت دارد، با ناشکیبایی، شکایت و بدگفتن به خداوند مورد امتحان قرار می گیرد.
وی اظهار کرد: اما در جامعه سه نفر هستند که بسیار زیبا امتحان پس میدهند، در هیچ کتابی از جمله «اصول کافی»، «من لا یحضر الفقیه»، «تهذیب»، «استبصار»، «بحارالأنوار» و «وسائلالشیعه»، این روایت را نداریم. ناقل این قطعه ابنابیالحدید سنّی معتزلی است و در شرح نهجالبلاغه خود نقل می کند: روزی ابوبکر مأمور خود را صدا زد، چون داشتند برای جدا کردن مردم مدینه از امیرالمؤمنین(ع) پول پخش میکردند که وجود مقدس او بییار بماند و تکان نخورد. ابوبکر به کارمند دولت خود گفت: در گزارشاتی که دادهاند چه کسانی هنوز با علی(ع) هستند؛ گفت: جدیداً گزارش دادهاند در محلههای آخر مدینه، خانمی هست که شوهرش فوت کرده و سه یا چهار فرزند یتیم دارد، گزارشگر نوشته همین امشب پولی که نان خالی بخرد و به این بچه یتیمها بدهد، ندارد! ابوبکر گفت: هزار دینار، (یعنی پولی که میتوان یک خانه در بالای شهر مدینه خرید و با باقی پول هم کاسبی راه انداخت) را در یک کیسه بگذارید و به این خانم بدهید و بگویید: این مبلغ را ابوبکر با یک دنیا احترام به عنوان هدیه برای شما فرستاده است؛ کارمند دولت به منزل این خانم آمد و دید یک خانم با حجاب کامل و باوقار در خانه را باز کرد، بسیار با ادب گفت: بفرمایید! کیسهٔ هزار درهمی و صد دیناری را تعارف کرد، گفت: این را از کجا آوردهای؟ گفت: ابوبکر محبت کرده به من داده که خدمت شما بدهم؛ شنیده امشب با این سه-چهار تا بچهٔ یتیم نان نداری بخوری. خانم به او گفت: ابوبکر را کِی میبینی؟ گفت: همین امروز. گفت: پول را به او برگردان و بگو صد دینار و هزار درهم که چیزی نیست، کل این عالم خلقت را امروز در کیسه بگذار و در خانهٔ من بیاور که من از علی ببرّم، آرزوی بریدن من را از علی به گور می برد!
وی ادامه داد: برخی از افراد هم از نظر ثروت در سطح متوسط هستند و آنها هم در معرض امتحان الهی قرار می گیرند، این گروه ماهی دو تا سه میلیون درآمد دارند، می توانند با این میزان زندگی خود را بگذارنند همچنین می توانند وارد حرام شوند و میزان درآمد خود را چندین برابر کنند، اما کسانی در امتحان الهی سربلند هستند که می گویند: محبوب من، راه مال حرام که به رویم باز است، ولی وجود مقدس تو راضی نیست و من هم نمیخواهم. این انسان در امتحان الهی قبولشده و به هیچ کسی حسودی هم نمیکند.
استاد انصاریان به امتحان الهی در گروه ثروتمندان اشاره و اظهار کرد: گروهی از انسان ها دارای ثروت انبوهی هستند و مورد امتحان الهی قرار می گیرند، اگر این افراد کارهای خیر انجام دادند و از ثروت خود به نیازمندان کمک کردند، در امتحان الهی قبول خواهند شد.
استاد انصاریان در پایان گفت: بنابراین سه گروه یعنی فقیر، متوسط و پولدار هستند که بنا به اعمال خود به بهشت یا جهنم می روند؛ دلایل به جهنم رفتن این افراد مشخص شد، اما قرآن میفرماید: به بهشت می روند چون دلشان سالم است: «یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من آتی الله بقلب سلیم»، در مقابل «فی قلوبهم مرض» است.
انتهای پیام/
منبع : پایگاه عرفان