جریان شناسی افراط در مسیحیت

سلفی های تندروی مسیحیت

راهکار مقابله با جریان مسیحیت تبشیری:
یکی از مشخصه های مسیحیت تبشیری سازمانی عمل کردن آنان است و ما اگر بخواهیم با مسیحیت تبشیری مقابله کنیم بنا به فرموده رسول گرامی اسلام "لاینتشر الهدی الا من حیث ینتشر الضلاله" هدایت منتشر نمی شود مگر از همان طریقی که ضلالت منتشر شده است.

مسیحیت تبشیری یکی از جریان های موثری است که در حال حاضر در کشور ما فعالیت های متعدد تبشیری را انجام می دهد این جریان تبشیری جریان جدایی نیست بلکه یک شاخه از ابر جریان افراطی در جهان امروز ما است جریان افراطی که در تمام ادیان ریشه دوانده و در اسلام با گروه های تندرویی مثل داعش، در یهود با جریان صهیونیسم، در بودیسم و هندوئیسم هم شاخه هایی از این جریان تندرو را داریم و در مسیحیت هم مسیحیت تبشیری یکی از شاخه های آن محسوب می شود.

ابزارهایی که مسیحیت تبشیری از آن استفاده می کند صرفا منحصر در ابزارهای قدیمی نیست و این جریان امروز و دیروز وارد کشور ما نشده است بلکه پادوری ها در عهد قاجار از جریانات بسیار قوی بودند که در اصفهان و ارومیه و تهران و شهرهای مختلف کشور ما فعالیت زیادی داشتند از جمله با تاسیس کلیساهای متعدد و تربیت کشیش با ورود کتاب و ارتباط چهره به چهره و در آخر هم با فعالیت هایی از قبیل بیمارستان و فعالیت های خیریه ای شروع به فعالیت های تبلیغی خود در داخل کشور می کردند.

اما مسیحیتی که امروز فعالیت تبلیغی خود را در داخل کشور ما شروع کرده است با تمام طول تاریخ خود متفاوت است چرا که جریاناتی که در زمان قاجار و صفویه تبلیغ می کردند عمدتا جریانات کاتولیک بودند و در اواخر یکسری جریانات اصیل پروتستان هم وارد تبلیغ مسیحیت شدند اما بیش از صد و پنجاه سال است که یکسری جریانات هست که جریان افراط گرا و تندرو مذهبی را بوجود آورده اند و در این سالهای اخیر به اوج خود رسیده است و نقطه اشتراک همه این گروه های تندروی دینی، افراط گرایی شدید است و مشخصه دومشان تکیه و تاکید بر سلف شان است و ادعایشان این است که ما می خواهیم به سیره سلف صالح خود بازگردیم و سنت خودمان را دوباره احیا کنیم.

بعد از شروع قرن هفده و هجده و شروع قرن روشنگری که با کل دین مساله ایجاد کرد بخصوص در قرن18و 19 که تلاش شد تا کل دین کنار گذاشته شود و عمده مردم آن زمان در اروپا و غرب با یک سیر طوفان گر روشنگری مواجه شدند و ما اوج این جریان بی دینی را در ظهور کمونیسم شاهد هستیم اما دو جنگ جهانی بزرگ باعث شد که یک سرخوردگی عمیق نسبت به بی دینی بوجود آید.

اما بعد از جهانی دوم بشر متوجه شد که بی دینی نسخه خوبی برای او نخواهد بود فلذا بازگشت دوباره به معنویت و دین را شروع کرد اما این بازگشت خیلی پرشتاب بود و در نقطه خوبی متوقف نشد برخی از جریان ها که سعی کردند بازگشت دوباره به دین داشته باشند به قدری با سرعت پیش رفتند که به جای اینکه در نقطه خوبی متوقف بشوند تبدیل به دیندار افراطی شدند.در حقیقت تفریط قرن 19، افراط قرن 20 و 21 بشریت را بوجود آورد.

افراطی که شاید به نوعی از آن بی دینی خطرناک تر باشد

مسیحیت تبشیری هم از این داستان مستثنی نیست یک جریانی که از دل مسیحیت برخاست و با همان تندروی و افراط پیش رفت و سعی کرد چیزی را که خودش به اسم خدا به آن معتقد است به زور و با هزاران فریب به دیگران هم معرفی کند و بقبولاند.

این افراط گرایی در دل مسیحیت حتی صدای اعتراض سایر مسیحیان را هم درآورده است و شما اگر پای درد و دل یک کشیش ارمنی بنشینید و صحبت از شاهدان یهوه یا صحبت از مسیحیان پنتیکاستی یا جماعت ربانی و صد ها فرقه ای که از دل مسیحیت برخاسته است بنمایید می بینید که چقدر دل پری دارد.

اما اینها آنقدر با اطمینان و اعتماد به نفس خود را حامل سنت مسیح به شما معرفی می کنند که جای هیچ تردیدی را نگذارند ولی در حقیقت در هیچ یک از نقاط دنیا اینها را حامل پیام مسیح نمی دانند. حتی کلیساهای دنیا اینها را مسیحی هم نمی دانند وبه شدت از اینها منزجرند.

رشد تکنولوژی هم ابزارهای زیادی را در اختیار آنها گذاشته است

صدها شبکه ماهواره ای که از بین آنها بخشی به زبان فارسی به تبلیغ مسیحیت مشغول هستند یک از شاخه های تبلیغ مسیحیت تبشیری است.یکی از ابزارهای مسیحیتی که به عنوان مسیحیت پنتیکاستی هم شهرت دارد همین ادعای کشف کرامات و معجزه و ادعای شفا است.

در واقع نه معجزه ای در کار ا ست و نه شفایی بلکه یکسری کارهای فرا روانی است که افراد دیگری هم می توانند انجام دهند. ادعاهایی که این مسیحیان تبشیری در شبکه های ماهواره ای انجام می دهند به هیچ وجه ادعایی بزرگتر از ادعای راهبان هندی نیست. یکی دیگر از ابزارهای مهم تبلیغ مسیحیت تبشیری کلیساهای خانگی آنان است که به صورت تبلیغ فرد به فرد و کوچه به کوچه و خیابان به خیابان است.چون ارامنه ایران آنها را در کلیساهای خودشان راه نمی دادند مجبور به تاسیس کلیساهای خانگی شدند و هفته ای یک یا دو برنامه در آن خانه انجام می دهند.

در شهرهای مختلف ایران از جمله در تهران، مشهد، کرمان، کرمانشاه، ساری، رشت، ارومیه، تبریز و ... کلیساهای متعددی تشکیل شده است. ما با وجود اینکه 500 کلیسای دایر در کشورمان داریم ولی ارمنیان و آشوریان به هیچ وجه اجازه ورود اینها را به داخل کلیساهای خود نمی دهند. چون تبشیری ها را اصلا مسیحی نمی دانند و لذا مجبور به تاسیس کلیساهای خانگی می شوند.

سومین وسیله تبلیغ مسیحیت تبشیری شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک، اینستاگرام و تلگرام است. با این حال مسیحیت از راه های سنتی خود هم غافل نمانده و از رادیو به عنوان قدیمی ترین ابزار تبلیغی خود استفاده می کند. یکی از راه های تاثیر گذار آنها تربیت کشیش است که به صورت کلاس های فیزیکی یا اینترنتی و رادیویی به تربیت کشیش با زبان های مختلف از جمله فارسی می کنند و یکی از چالش هایی که ما در آینده خواهیم داشت مواجهه با کشیشان بومی است که مسیحیت تبشیری اقدام به آموزش آنها کرده است؛ در حالیکه ما قبلا کشیش بومی نداشتیم و اگر کسی تبلیغ مسیحیت را می کرد یا ارمنی بود یا آشوری یا انگلیسی یا فرانسوی و ...

جغرافیای مسیحیت تبشیری در ایران
از لحاظ جغرافیایی، نمی توان جای خاصی را برای مسیحیت تبشیری قائل شد هر کجا که ماهواره باشد آنها هم حضور دارند.هر کجا که شبکه های اجتماعی باشد آنها هم حضور دارند گرچه در تهران و کرج و حومه آن شاید تبلیغات گسترده تری داشته باشند ولی در شهرهایی مثل رشت، مشهد، نیشابور و شیراز می توانند تاثیرات خیلی بیشتری را بگذارند اما هر کجا که ابزار های ارتباطی هست آنها می توانند حضور داشته باشند.

یکی از مهم ترین فعالیت های مسیحیت تبشیری در بین ایرانی های خارج نشین است. ایرانی هایی که به صورت پناهندگی یا به هر عنوان دیگر به خارج از کشور می روند آنجا در گرداب اینها گرفتار می شوند و امروزه یکی از راه های پناهندگی تغییر دین است. اینها با استفاده از این روش و تائید کلیسا مبنی بر مسیحی شدن افراد این ادعا را می کنند که اگر ما به ایران برگردیم امنیت جانی نخواهیم داشت فلذا باید به ما پناهندگی بدهید اما کلیسای امروز به راحتی کسی را تائید نمی کند.

متن مصاحبه با استاد کاشانی پژوهش گر عرصه مسیحیت