دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: نماز از نشانههای شیعه است و تحت هیچ شرایطی اجازه ترک نماز وجود ندارد چرا که خداوند عاشق بنده خود است.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در صحن جامع رضوی اظهار کرد: حضرت رضا(ع) نُه نشانه برای مرد و زن شیعه بیان کردند که انجام این نُه نشانه، سخت، مشکل و خارج از گنجایش و طاقت انسان نیست، بلکه آسان است. در کنار این نه نشانه یقیناً خیر دنیا و آخرت انسان و سعادت ابدی او تأمین میشود. نشانهٔ اوّل نماز است، البته نماز با شرایطی که فقه اهلبیت(ع)، آن را نماز صحیحی میداند. نماز وقتی صحیح باشد، روز قیامت بهآسانی پذیرفته میشود. نماز هرکس را که در قیامت بپذیرند، بقیهٔ خوبیهای او را میپذیرند و اگر در خوبیهای او عیبی باشد، از برکت نمازش از آن عیب هم چشمپوشی میکنند.
با سجده بر خاک امام حسین(ع) عیبهای معنوی نماز گرفته میشود
وی در مورد ارزش سجده بر تربت ابیعبدالله(ع) در نماز اشاره و خاطرنشان کرد: اگر میخواهید نمازتان قیمت بیشتری پیدا کند، کار زینالعابدین(ع) را باید انجام دهید و آنهم شدنی است؛ اینکه وجود مقدس زینالعابدین(ع) بعد از دفن ابیعبدالله(ع) یکمُشتِ پر از کنار قبر خاک برداشتند و با خودشان به مدینه آوردند، چهل سال نمازهای یومیه، نمازهای شب و نمازهای مستحبی را روی خاک ابیعبدالله(ع) سجده میکردند. در روایت دارد که وقتی پیشانی خود را روی خاک ابیعبدالله(ع) قرار میدهید، عیبهای معنوی نماز گرفته میشود، نمرهٔ نماز بیست میشود و این نماز را پروردگار قبول میکند.
نماز از نشانههای شیعه است
استاد انصاریان با اشاره به اینکه نماز از نشانههای شیعه است، گفت: بنا به فرمایش امام هشتم(ع)، نماز شیعه دائمی است و نمیگذارد قضا شود، نمیگذارد از دستش برود و تا آخر عمرش، نمازش را ایستاده، نشسته و خوابیده میخواند. دکتر میگوید ایستاده نماز نخوان، برای پا و زانو یا برای چشمت ضرر دارد، نشسته نماز بخوان، پیش خدا با ایستاده یکی است؛ نمیتواند بنشیند و باید به پشت بخوابد، میگوید بخواب که نمازت با ایستاده یکی است؛ نمیتواند به پشت بخوابد، میگوید به پهلوی راست یا پهلوی چپ یا به هر شکلی نماز بخوان که میتوانی؛ هواپیما در حال سقوط است و خلبان میگوید مشکل ما حل نمیشود، اوّل اذان ظهر است، میگوید نیّت نماز ظهر را بکن و سقوط کن، وگرنه یک نماز ظهر به گردن توست. در حقیقت به هیچ شکلی به ما اجازهٔ ترک نماز را ندادهاند.
تحت هیچ شرایطی اجازه ترک نماز وجود ندارد
مبلغ عرصه بین الملل در پاسخ به اینکه چرا تحت هیچ شرایطی اجازه ترک نماز وجود ندارد؟ اظهار کرد: چون خدا عاشق بندهاش است و دوست دارد که صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا، پنجبار بندهاش را مهمان کند؛ این مهمانی هم به نماز است و پنج بار دعوت داریم: «حی علی خیر العمل» بشتابید بهسوی بهترین عمل و این دعوت پروردگار است. خداوند متعال برنمیتابد که 24 ساعت به بندهاش بگذرد و بندهاش را در مهمانی خودش نبیند.
بینمازی یکی از دلایل ورود انسان به جهنم است
استاد اخلاق حوزه علمیه بینمازی را یکی از دلایل ورود انسان به جهنم دانست و تصریح کرد: در قرآن مجید است که خدا بهشتیها را در قیامت مُشرِف به دوزخیان میکند و از مقامات بهشت تا آخر جهنم را میبینند؛ اولاً شادی و خوشحالیشان بیشتر میشود که اهل عبادت بودند و گرفتار جهنم نشدند. خدا اجازه میدهد که بهشتیان با دوزخیان حرف بزنند: «مٰا سَلَککمْ فِی سَقَرَ» (سورهٔ مدثر، آیهٔ 44) که می پرسند: چهچیزی شما را به جهنم آورده است؟ میگویند چهار چیز: بینمازی و سبکشمردن نماز، بخل و خساست، فرورفتن در هر باطلی و باور نداشتن قیامت.
تنها به سخنان عالمانی که اهل بندبازی و مادیگری نیستند، اعتماد کنید
استاد انصاریان با تأکید بر اینکه به سخنان پروردگار و انبیا در قرآن اعتماد کنید، گفت: باید تنها به سخنان عالمان واجد شرایط شناختهشده که اهل دنیا و بندبازی و اهل مادیگری نیستند، عالم دلسوزند و برای شما ناراحتند، برای شما دغدغه دارند و دلشان نمیخواهد آخرت شما از دست برود، اعتماد کنید. به این آیهٔ شریفه کاملاً اعتماد کنید که خدا دربارهٔ نماز در سورهٔ مبارکهٔ نور فرموده است: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اَللّٰه یسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلطَّیرُ صَافّٰاتٍ کلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاٰتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اَللّٰهُ عَلِیمٌ بِمٰا یفْعَلُونَ» (سورهٔ نور، آیهٔ 41)، حبیب من، آیا ندانستهای، «أَ لَمْ تَرَ» چرا میدانی؛ اگر همه ندانند، تو پیغمبر باعظمت من این مسأله را میدانی. دانستهای و خبرش را به تو دادهام که هرکس در تمام آسمانهاست و هرکس از کل موجودات در زمین است، خدا میگوید آنکه در آسمانها و آنکه در زمین است و تمام پرندگان بالگشوده، خدا را از هر عیب و نقصی ستایش میکنند.
نویسنده کتاب ارزشمند «اوصاف اولیای الهی» افزود: همهٔ آسمانیان و زمینیان و پرندگان شعور دارند، یعنی همه خدای خود را میشناسند، یعنی همه میدانند خدا هیچ عیبی ندارد، همه میدانند خدا هیچ نقصی ندارد و این ستایشگریشان هم دائمی است تا وقتی بمیرند یعنی تا زندهاند، در حال ستایشاند چون شعور دارند و پروردگار را میشناسند. در بخش بعدی آیه میگوید: «قَدْ عَلِمَ صَلاٰتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ»، تمام آسمانیان، تمام موجودات زمین و تمام پرندگان اهل نمازند و به نمازشان شعور دارند، اهل ستایشاند و به ستایش خودشان شعور دارند و خدا میداند چه میکنند!
انبیا و ائمه در قیامت به بینمازها نگاه نمیکنند
استاد انصاریان با بیان اینکه بینمازها فقط انسانهای متکبر و مغرور هستند، تصریح کرد: بینمازها از غافلهٔ آسمانیان، از غافلهٔ زمینیان و از غافلهٔ پرندگان بیگانه و غریبهاند. فردای قیامت هم، انبیا، ائمه، اهل ایمان و فرشتگان به آنها نگاه نمیکنند؛ چون با آنها آشنا نیستند و اینها غریبههای روز قیامتاند. بینمازها بیگانههای روز قیامتاند و قرآن دربارهٔ بینماز میگوید: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ» (سورهٔ مدثر،آیهٔ 48)، تمام انبیا، ائمه، قرآن، علمای ریانی و مؤمنین غیر از بینماز را شفاعت نمیکنند چون خدا اجازه نمیدهد، بینماز در قیامت از رحمت و آمرزش خداوند و نسبت به انبیا، ائمه و بهشت بیگانه است.
محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی افزود: شخصی به محضر مبارک امام صادق(ع) گفت: یابنرسولالله! یک استخاره برای من میگیرید؟ فرمودند: بله. امام فرمودند: خوب نیست، رفت و سه ماه بعد آمد، گفت: آقا یادتان هست برای من استخاره گرفتید؟ فرمودند: بله. گفت: آقا یادتان هست فرمودید خوب نیست؟ فرمودند: بله. گفت: اتفاقاً من به استخارهتان گوش ندادم. استخاره کردم که از مدینه برای یک تجارت به شام بروم و رفتم. رفتوآمدم و تجارتم و خرید و فروشم سه ماه طول کشید، دههزار درهم -حالا به پول زمان ما دهمیلیون- استفاده کردم. امام صادق(ع) فرمودند: باز هم میگویم استخارهای که کردم، خوب نبود. گفت: آقا دیگر کجای آن خوب نبود؟ ما که راحت سفرمان را رفتیم، خرید و فروشمان را کردیم و دهمیلیون هم گیرمان آمد! امام صادق(ع) فرمودند: در این سه ماهی که رفتی و آمدی، یک روز نماز صبحت دیر شد و از وقتش گذشت، آفتاب زده بود. تمام دنیا را هزینه کنی که این نماز ازدسترفتهات جبران شود، جبران نمیشود.
استاد انصاریان به ماجرای میرفندرسکی و اعتماد او به خدا اشاره و اظهار کرد: مرحوم ملااحمد نراقی(ره) از علمای کمنظیر ماست. ایشان در دو کتابش، یکی کتاب «خزائن» و یکی کتاب «طاقدیس»، مینویسد: فندرسکی از علمای بزرگ زمان صفویه و عالم به زبان هندیها بوده است؛ یعنی زبان و ادبیات سانسکریت را خیلی خوب وارد بود. سفری به هند میرود و با زبان هندی خوب هم حرف میزده است. وارد شهری میشود که یک بتخانهٔ خیلی باعظمتی در آن شهر بود. دمِ در بتخانه تصمیم میگیرد که با لباس عالمان شیعه وارد بتخانه شود و بتخانه را تماشا کند. وقتی وارد بتخانه میشود، جمعیتی داخل بتخانه بودند. وقتی چشم برهمن رئیس و مرجع تقلید برهمنیها به میرفندرسک میافتد و میبیند قیافهٔ عالمان اسلامی را دارد، جلو میآید و با صدای بلند که همهٔ برهمنها بشنوند، میگوید آقا شما از مسلمانها هستی؟ میگوید: بله. میگوید: از عالمان مسلمانها هستی؟ میگوید: از جاهلها و نادانان نیستم. میگوید: میدانی این بتخانهٔ ما چند سال است که ساخته شده؟ میگوید: خودتان بفرمایید. میگوید: امسال دوهزارمین سال ساخت این بتخانه است. شما کاملاً این بتخانه را بررسی کن، خرابی و تَرَک ندارد، اما شما در مملکت خودتان و ممالک دیگر مسجد میسازید، پنجاهسال که میگذرد، خرابی بهبار میآورد. معلوم میشود دین ما حق است و دین شما باطل است؛ اگر دین شما حق بود، مسجدهایتان دوام زیادی میآورد و خراب نمیشد.
وی ادامه داد: میر به او میگوید: این دلیل حقانیت دین شما نیست و خرابی مساجد ما هم دلیل باطل بودن دین ما نیست. ما در مسجدهایمان میرویم و یک حرفهایی میزنیم که در و دیوار مساجد ما طاقت این حرفها را ندارند! آیه در سورهٔ حشر است: «لَوْ أَنْزَلْنٰا هٰذَا اَلْقُرْآنَ عَلیٰ جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خٰاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیةِ اَللّٰه» (سورهٔ حشر، آیهٔ 21). حبیب من، اگر این قرآن را بر کوهها نازل میکردم، درهم فرو میریخت و گرد و غبارش به باد میرفت. میر این را با اعتمادی که به این آیه داشت، به رئیس برهمنها گفت: اگر اجازه بدهی آن حرفهایی که ما در مسجدهایمان میخوانیم، من فردا در اینجا بخوانم و شما هم هرچه میتوانی، جمعیت دعوت کن؛ اگر من خواندم و این بنا سالم ماند، دین شما حق است و دین ما باطل است، من همدین شما میشوم و اگر خراب شد که معلوم میشود، دین شما باطل است. رئیس برهمنها میگوید بیا.
استاد انصاریان گفت: شب آنجایی آمد که مسافرخانهاش بود، نیمهٔ شب به پروردگار میگوید: من از طرف خودم به اینها تعهد ندادم، همانطوری که به مادر موسی(ع) الهام کردی بچه را داخل دریا بینداز، من به تو برمیگردانم و او را به مقام نبوت میرسانم؛ تو به من الهام کردی که به اینها قول دادم و خودت باید به قول خودت عمل کنی. من که کارهای نیستم، قصد داشت یک-دو رکعت نماز در این بتخانه بخواند، فردا آمد. جهت قبله آمد و بیتالله را پیدا کرد، بتخانه از جمعیت پر بود، قبل از اینکه تکبیرةالإحرام را بگوید، با آن حال، خلوص، اشک و اعتمادش به پروردگار، این آیه را شروع کرد: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ» (سورهٔ أنعام، آیهٔ 79). آیه تمام نشده بود که تمام ساختمان شروع به لرزیدن کرد و همه فرار کردند. آخرین نفری که بیرون آمد، خود میر بود. ساختمان با خاک یکسان شد و تمام شهر مسلمان شدند. چهارصد سال است که آن شهر مسلمانهاست، آنهم با یک آیهٔ قرآن و هنوز وارد نماز نشده بود؛ اگر وارد نماز بهمعنای واقعی شوی، چه خواهد شد؛ اگر آن نماز الهی را بخوانیم، چه خواهد شد!
استاد انصاریان در بخش دیگری از سخنان خود، گفت: دعای سه صفحهای مخصوص بعد از زیارت امام هشتم(ع) هست؛ حتماً این دعا را بعد از زیارتتان کلمهبهکلمه و آرام بخوانید؛ اگر مفاتیح با ترجمه هم باشد، ترجمهٔ دعا را هم ببینید؛ اگر در هنگام زیارت گریه نکردید یا گریهتان نیامد، ولی با این دعا گریه کنید؛ چون این دعا زمینهٔ گریه را در قلب آدم فراهم میکند. در آخرهای این دعا میخوانیم که سه بار هم تکرار شده است: «یا من یسمی بالغفور الرحیم»، «یا من یسمی بالغفور الرحیم»، «یا من یسمی بالغفور الرحیم» ای کسی که به غفور و رحیم نامگذاری شدهای، چه کسی این نام را برای تو برداشته است؟ خودت؛ خودش سههزار نام برای خودش برداشته، هزارتای آن را پیش خودش نگه داشته است و هیچکس نمیداند، به انبیا هم خبر آن هزارتا را نداده است که آنها را «اسماء مستأثره» میگویند. هزارتای آن را فقط به انبیا و ائمه(ع) یاد داده است که آنها هم به کسی یاد ندادهاند، چون اجازه نداشتهاند و من هم نمیدانم چرا. هزارتای آن هم در دعای جوشنکبیر است که مجانی در اختیار ما گذاشته است.
استاد اخلاق حوزه علمیه به حکایت گریهٔ کودک حلوافروش و مرد نیکوکار اشاره و خاطرنشان کرد: عمر یک انسان بزرگواری سر آمد و از دنیا رفت. همسر جوانش و یک بچهٔ هشت ساله ماند و ارثی از آن آدم بزرگوار نماند؛ چون فقیر بود و کسب ضعیفی داشت. مادر یک مقدار آرد و شکر خرید و مقداری حلوا درست کرد، در یک قابلمه ریخت و به بچهاش گفت: این قابلمهٔ حلوا را سر راه رفتوآمد مردم ببر و مقدار به مقدارش را بفروش. بچه هشت صبح قابلمهٔ حلوا را سر راه مردم آورد، اما کسی تا ظهر نخرید. بچه داشت ناامید و ناراحت میشد که ما امروز خرجی نداریم و سرمایهمان هم که این حلوا شده است، شروع به گریه کرد. وی افزود: درحالیکه بچه داشت اشک میریخت و ناله میکرد و میسوخت، آقایی آمد که رد بشود، ایستاد و پرسید چرا گریه میکنی؟ گفت: پدرم مرده و چیزی از او نمانده، مادرم این حلوا را درست کرده است تا من بفروشم و خرجی امروز را تأمین کنیم. گفت: کل حلوا را به من بده و این هم پول آن.
وظیفه هر مومنی است که نسبت به دردمند محبت داشته باشد
استاد انصاریان با بیان اینکه وظیفه هر مومنی است که نسبت به دردمند محبت داشته باشد، گفت: اگر شخص مؤمن نتوانست مشکل دردمندی را حل کند، این مشکل را با رفیقهایش در میان بگذارد و جمعی مشکل را حل کنند: «وَ تَعٰاوَنُوا عَلَی اَلْبِرِّ وَ اَلتَّقْویٰ» (سورهٔ مائده، آیهٔ 2). چون گاهی یکنفر نمیتواند مشکل را حل کند. شما برادرت، بچهٔ برادرت، بچهٔ عمویت یا بچهٔ خواهرت، اگر مشکلی پیدا کرد و خودت نتوانستی بهتنهایی حل کنی، یک ناهار یا شام به قوموخویشهایی بده که دستشان به دهانشان میرسد و آنها را جمع کن، مشکل را با آنها در میان بگذار؛ چون برای خدا قدم برداشتهای، خداوند هم به دل آنها میاندازد که پول یا جنس دهند و مشکل را حل کنند.
انتهای پیام /
- متن، صوت، کلیپ وعکس های این سخنرانی را اینجا ببینید.