دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: پیامبر(ص) چشم، گوش، زبان، دست، شکم، پا و عضو شهوت انسان را از تمام آلودگیهای باطن، حرص، کبر، بخل، حسد، ریا، علو، نفاق و منیت پاک کرد، این نکته نشان می دهد که درون و برون ما قابل پاک شدن است، اگر اینگونه نبود که خداوند پاککننده برای ما نمیفرستاد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیۀ بنی الزهرا(س)، اظهار داشت: خداوند مهربان چندین بار از جمله در سورۀ بقره، آلعمران و سورۀ جمعه برای بعثت رسول اکرم(ص) سه هدف عظیم را بیان میکند. پروردگار دو تا سه بار از قول مستقیم خودش اهداف بعثت را توضیح میدهد که مربوط به زمان نزول قرآن است، یک بار آن را از قول دومین پیامبر اولوالعزم، حضرت ابراهیم(ع) نقل میکند.
وی در مورد شناخت پیامبران پیشین از پیامبر اسلام، گفت: اینکه بین ابراهیم و پیغمبر چند قرن فاصله بوده، دقیق روشن نیست چند هزار سال فاصله بود. ابراهیم با این فاصلۀ طولانی با پیغمبر کاملاً پیغمبر را میشناخت، انبیای پیش از ابراهیم هم پیغمبر را میشناختند، انبیای بعد هم او را میشناختند، صریحاً از قرآن استفاده میشود که غیر از ابراهیم سخن از پیامبر در تورات و انجیل هم بوده «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيل» (اعراف، 157).
خدا نسبت به پیامبر(ص) از تمام صد و بیست و چهار هزار نفر پیمان گرفت
استاد اخلاق حوزه های علمیه ادامه داد: از آدم تا مسیح کاملاً ایشان را میشناختند، وجود مقدس پروردگار به آنها خبر داده بود. غیب ویژۀ خداست، خداوند در قرآن مجید میفرماید: احدی غیب نمیداند، مگر فرستادگانم که من راضی شدم غیب را در اختیار آنها قرار بدهم. همچنین در «نهجالبلاغه» میخوانیم: «مأخوذ من النبیین میثاقهم؛ خدا نسبت به پیغمبرش از تمام صد و بیست و چهار هزار نفر پیمان گرفت، پیمان اینکه خبر او را به امتها بدهند».
وی گفت: آیۀ مربوط به ابراهیم و آیۀ سورۀ اعراف و جملۀ «مأخوذ من النبیین میثاقه» تقریباً بهصورت یک دورنما به ما میفهماند که این یک نفر از چه عظمت و جایگاهی در این عالم هستی برخوردار بوده است. خبر عادی به انبیا نداده، خبر ویژه و خاص بوده، آن وقت ابراهیم از خداوند متعال کنار بیت تقاضا میکند «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ» معلوم میشود ابراهیم از قرآن هم خبر داشت «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِم» (بقره، 129).
هستی را سه کتاب تشکیل داده است
استاد انصاریان به جمله صریحی در قرآن اشاره و خاطرنشان کرد: این جمله صریح قرآن هست که هستی را سه کتاب تشکیل داده است. «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِم» (فصلت، 53) یک کتاب، کتاب آفرینش است، میلیاردها میلیارد هم آیه دارد، تعداد آیاتش هم معلوم نیست. اگر در قرآن مجید دقت کنید میبینید پروردگار میفرماید: خورشید، ماه، آسمان، زمین و موجودات از آیات پروردگارند. آیه یعنی نشانه، یعنی برای شناخت خدا در همین یک کتاب آفاق، میلیاردها میلیارد نشانه دارید.
وی با طرح پرسشی مبنی بر اینکه چطور میگویید عالم خدا ندارد؟ از کجا میگویید؟ به چه دلیل میگویید؟ با کدام دلیل عقلی میگویید؟ با کدام دلیل علمی میگویید؟ با کدام دلیل فلسفی و با کدام دلیل طبیعی میگویید؟ اظهار کرد: به قول امام صادق(ع) مگر شما زیر و بالای تمام این جهان را گردش کردید، یعنی به تمام ظاهر و باطن عالم رفتید و سپس برگشتید میگویید کل ظاهر و باطن هستی را گشتم و خدا را ندیدم؟ نهایتاً در زمان امام صادق(ع) رفتید روی پشت بام طبقۀ دوم خانهات، بالاتر که نرفتید، امروز هم نهایتاً رفتید روی پشت بام ساختمانهای خارج که صد طبقه است، نهایتاً با هواپیما سی و پنج هزار پا بالا رفتید، چند ساعتی هم به کرۀ ماه رفتید. کسی که میخواهد بگوید یک چیزی وجود ندارد باید دنبال آن شیء در محدودۀ وجود آن شیء گشته باشد، برای اینکه بنشینیم بگوییم واقعاً عالم خدا، صاحب و مالک ندارد، باید کل ظاهر و باطن هستی را بگردیم، اینکه امکان ندارد، نگشته از کجا میگویید عالم خدا ندارد!
تمام موجودات کتاب آفاق از وجود خدا خبر میدهند
مبلغ عرصه بین الملل افزود: تمام موجودات کتاب آفاق از وجود خدا خبر میدهند؛ البته زبان نطقی ندارند که خورشید به من بگوید من مستقل نیستم، خودم هم به وجود نیامدم، مرا به وجود آوردند، ماه هم همین را میگوید، کل درختان هم همین را میگویند، کل ستارگان هم همین را میگوید. از محققین و اندیشمندان عالم بپرسید چه ستارهای خودش به وجود آمد؟ اصلاً خردمندان عالم مطلبی را بهعنوان خودبهخود قبول ندارند، چون یک مطلب صددرصد غلطی است. خودبهخود به وجود آمده معنیش این است که خودش باعث وجود خودش شده، اگر خودش بوده که دیگر لازم نیست خودش را بهوجود بیاورد. بعد هم موجودات دیگر در علوم شرق و غرب ثابت ازلی ندارند، آنچه ازلی نیست مبدأ و شروع دارد، یک کسی باید باشد که او را بهوجود آورده باشد، چون نبوده است.
پروردگار عالم احدی را در باطن خودش منکر خدا نمیداند
وی در مورد معنای کفر گفت: پروردگار عالم احدی را در باطن خودش منکر خدا نمیداند، فقط میگوید کافرند. «کفر» یعنی پوشاندن، عرب به کشاورز میگوید کافر یعنی دانۀ نباتی را زیر خاک میپوشاند، اصلاً کافر به معنای آن کسی است که عدس و نخود و لوبیا و برنج را زیر خاک میپوشاند. خدا میگوید کافر، یعنی من را قبول دارند با دل و با فطرت و با عقل، اما من را میپوشانند، نمیخواهند اسم من را ببرند، نمیخواهند حرف من را بزنند؛ نه اینکه باور ندارند که عالم خدا دارد، نمیشود باور نداشت، ما یک نفر از زمان آدم تاکنون نداریم که خدا را باور نداشته باشد. خدا را در باطن، همه باور دارند، ولی خیلیها آن را میپوشانند، هیچ چیز از او نمیگویند، حرفش را نمیزنند، پنهانش میکنند و جنایتشان همین است.
استاد انصاریان در پاسخ به اینکه باید کجا به دنبال خداوند بگردیم؟ اظهار کرد: خداوند می فرماید: «وَ فِي أَنْفُسِكُمْ» من پیش خودتان هستم، «أَفَلا تُبْصِرُون» (ذاریات، 21) نمیبینید؟ اگر پیش خودتان نبودم چطور نفستان میرود و میآید؟ مگر شما نفس را میبرید و میآورید؟ اگر پیش شما نبودم دو کلیۀ شما چطور سموم بدنتان را تصفیه میکرد؟ این ریه را چه کسی ساخته؟ این نای را چه کسی ساخته؟ «و نحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ اَلْوَرِيدِ» (ق، 16) من که از رگ گردن به شما نزدیکترم، این کنایه است یعنی از جانتان به خودتان نزدیکترم. چقدر راحت شما هشت میلیارد اکثرتان مینشینید لب و لوچه را کج میکنید و میگویید عالم خدا ندارد، باید به این افراد گفت خودتان به شگفتی خلقت خود توجه کنید و به عقل تکیه نمایید و مهم تر از اینکه انصاف داشته باشید، به این نتیجه خواهید رسید که این عالم خدا دارد.
پیامبر(ص) انسان را از تمام آلودگیهای باطن، حرص، کبر، بخل، حسد، ریا، علو، نفاق و منیت پاک کرد
وی به برخی از اقدامات پیامبر اسلام(ص) برای امت اشاره و خاطرنشان کرد: یک کار پیغمبر(ص) که صد و بیست و چهار هزار فرستادگان خدا از وجودش خبر دادند این است «يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِه» که آیات خداوند را تلاوت کند. دومین اقدام پیامبر(ص) «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة» (جمعه، 2) است. همین آیات قرآن را باید به شما بفهماند، چون اگر به خودتان باشد آیات من را نمیفهمید. این کتاب معلم میخواهد و پیغمبر هم معلم کتاب است. خداوند می فرماید: «وَ يُزَكِّيهِم» پیغمبرم را فرستادم که شما را از تمام آلودگیهای باطن، حرص و کبر و بخل و حسد و ریا و علو و نفاق و منیت پاک کند، بیرون وجودتان را چشمتان، گوشتان، زبانتان، دستتان، شکمتان، عضو شهوتتان و پایتان را از نجاسات گناهان پاک کند. این نکته نشان می دهد که درون و برون ما قابل پاک شدن است، اگر نبود که پاککننده برای ما نمیفرستادند.
ما برای پاک شدن نیاز به معلم داریم و آن معلم، پیامبر(ص) است
مفسر و پژوهشگر قرآنی افزود: ما برای پاک شدن نیاز به معلم داریم و آن معلم، پیامبر است. البته در پاک شدن باید به حرف ایشان گوش داد، پیغمبر کسی را مجبوری پاک نکرد، اصلاً خدا اجازۀ اجبار به پیغمبر نداده بود که یک به یک این عربهای مکه و مدینه را نگاه کن اینها درون و برونشان پاک شود؛ شما آلودگیهای ظاهر و باطن را یادشان بده که چه چیزهایی آلودگی است و بعد هم از آنها بخواه که خودشان در مقام پاکسازی خودشان با توسل به توحید و نبوت و ولایت بربیایند، نسخه را بده مریض باید نسخه را عمل کند.
پیامبر باطن مردم را از ارتباط با اموال حرام پاک کرد
استاد انصاریان در پایان گفت: تمام لحظات بیست و سه ساله پیامبر(ص) معجزه بود؛ مهم نبود مرده زنده کند، یا آب دهان داخل چاه خشک بیاندازد تا یک متری زمین یک باره پر آب شود، مهم «یزکیهم» بود که ارواح را از آلودگیهای اخلاقی و ظاهر را از آلودگیهای گناهان کبیره و صغیره پاک کند. پیش از پیامبر(ص) اقتصاد روی ربا، غارت، غصب، شرک، دزدی، کمفروشی و تقلب بود، پیامبر(ص) باطن مردم را از ارتباط با اموال حرام پاک و آنهایی که پاک شدند را قبول کرد. پیامبر(ص) چنان ظاهرشان را از گناهان مالی پاک کرد که کسانی که به دنبال این ناپاکی ها بودند، قبول کردند که پاک شوند.
انتهای پیام /
متن کامل، صوت و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید