دارالعرفان/ محقق و پژوهشگر علوم و معارف قرآن کریم با بیان اینکه عده ای به دلیل مشکلات زندگی دنیوی مدام به خداوند گله می کنند در صورتی که این مشکلات ربطی به خداوند ندارد بلکه حاصل عملکرد ظالمان و اختلاسگران است، گفت: دعوت خداوند و پیامبر را بپذیرید که آنان روح قوی به شما می دهند؛ پس از آن، گرگِ حریص و طمعکار درندۀ نفستان را بینفوذ می کنید و به گلستان وصل می شوید.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیۀ همدانیهای تهران، اظهار کرد: طبق آیهای در سورۀ مبارکۀ کهف و آیهای در سورۀ مبارکۀ لقمان، تمام موجودات هستی؛ غیبی، شهودی، ملکی و ملکوتی کلمات خداوند هستند؛ انسان هم در همین کاروان کلمات به سر میبرد و هر انسان، یک کلمه است.
وی ادامه داد: «کلمه» حقیقتی است که ترکیب درستی دارد و بهخاطر ترکیب درست و صحیح آن معنا دارد، وقتی میگوییم «رحیم» این یک کلمه چهار حرفی است، درست حروف آن ترکیب و ساختمانسازی شده و به معنای کسی است که رحمت و مهربانی او گسترده و تمام نشدنی است. اگر حروف این کلمه را به هم بریزیم یا جابهجا و برعکس کنیم، دیگر هیچ معنی نمیدهد و تبدیل به کلمه ای باطل، بیهوده و به درد نخور می گردد که هیچ جا هم کاربرد ندارد.
استاد برجسته اخلاق حوزه علمیه با بیان اینکه خداوند تمام کلمات را معنادار ساخت، گفت: در عالم شهود یعنی عالم ظاهر، کلمات الله معانی شان را در حد سعۀ وجودیشان در این عالم پخش میکنند. کلمات الهی هم همینطور هستند، همه معنادار آفریده شده اند، از اول تا پایان هم در این کتاب هستی معنیشان را حفظ میکنند، مگر اینکه روزی پروردگار معنی آنها را از آنان بگیرد.
ا
ستاد انصاریان نکاتی را در مورد معنای کلمه «دریا» بیان و خاطرنشان کرد: هیچ کسی تاکنون معنای کلمه دریا را به دست نیاورده، ولی اهل دل و اهل خدا بیان می کنند که «دریا» معنا دارد. حضرت زینالعابدین(ع) لب دریا نرفته و دریا را ندیده، چون ایشان مدینه متولد شده و سفرش مکه و کربلا و شام بوده و دریا ندیده است. اما وقتی با پروردگار وارد راز و نیاز میشود، میگوید: «یا من فی البحار عجائبه» ای وجود مقدسی که شگفتیهای آفرینشش در دریاهاست. یقیناً مردم زمان ایشان حرفش را نفهمیدند، اما دریا معنی الهی، تکوینی و طبیعی دارد و یکی از معنای آن این است که بخشی از خوراک مردم جهان را دریا میدهد: ماهی، میگو و به قول قرآن مجید لؤلؤ و مرجان؛ به طور کلی شگفتیهای دریا قابل شمارش نیست.
روزی همه آنچه امروز معنا دارد، بی معنا می شود!
مبلغ برجسته عرصه بین الملل به روزی اشاره کرد که همه آنچه امروز معنا دارد، بی معنا می شود و گفت: خداوند روزی معنای بسیاری از معانی را می گیرد، «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَت»(تکویر، 1) وقتی معنی تکوینی خورشید را بگیرد، به هم میپیچد و متلاشی میشود. «وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَت»(تکویر، 2) تمام ستارگان کدر میشوند یعنی دیگر نوری ندارند و تاریک میشوند. «وَإِذَا الْجِبالُ سُيِّرَت»(تکویر، 3)، از سلسله جبال هیمالیا که بلندترین قله را دارد تا کوههای کوچک مانند پنبه کنار زده، حلاج زده میشود، یعنی کلاً گرد و غبار میشود و به باد میرود، به عنوان نمونه حتی یک کوه هم نمیماند. دانش امروز هم به این سخن قرآن رسیده که نقطۀ آخر اقیانوسها این است که در یک لحظه کل این اقیانوسها شعلهور میشود و آتش میگیرد و تمام میگردد، اما تا وجود مقدس او معنی آنان را نگیرد، آنها در عالم معنی میدهند.
عامل مشکلات زندگی دنیوی، خداوند نیست
استاد انصاریان با اشاره به اینکه خداوند نعمت های بی شماری را در اختیار انسان قرار داده است، تصریح کرد: اگر در زندگی دنیوی به مشکل و تنگنایی برسیم، خداوند را به خاطر نعمت هایش نه تنها شکر نمی گوییم بلکه عامل مشکلات را خداوند می دانیم! مگر نعمت همینهاست که روی زمین است؟ همۀ بلای عالم یک گرانی جنس است؟ این گرانی چه ارتباطی به خدا دارد! مربوط به هم نوع انسان یعنی اشتباهکارها، بیهنرها، ستمگران، ظالمان، دزدها و اختلاسگرهاست.
خداوند نیروی پذیرش راهنمایی را به انسان میدهد
وی به اتصال حضرت ابراهیم(ع) به عالم غیب اشاره و خاطرنشان کرد: خداوند نیروی پذیرش راهنمایی را به انسان میدهد و او را به سوی توحید، انبیاء، ائمه و نبوت راهنمایی میکند. ابراهیم تمام سازمان و ساختمان بدنش از همین خاک زمین و آب بوده، از گِل و لای یا به تعبیر قرآن «مِنْ طِينٍ لازِب»(صافات، 11)، «مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون»(حجر، 26)، «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَة»(نحل، 4)، این تعبیرات مختلف برای ادوار مختلف به وجود آمدن است و تناقض در قرآن نیست بلکه سیر خلقت بدن را میگوید که دوره به دوره این چنین بوده، سپس یک بدن آراسته که این بدن هیچ چیزش از عالم غیب نیست بلکه بدن همه انبیا مادی است.
آنچه انسان ها را متفاوت می کند، روح الهی است
نویسنده کتاب ارزشمند «عناصر شخصیت انسان» افزود: واقعاً ابراهیم(ع) با بدن، ابراهیم شد؟ پس چرا سایرین با بدن ابراهیم نشدند؟ اگر بدن استعداد ابراهیم شدن دارد، همۀ بدنها باید ابراهیم شوند، بدن برای خوردن، آشامیدن، خوابیدن و استفاده از آن برای کاسبی است، اما آنچه ابراهیم را متفاوت کرده، روح الهی است، ابراهیم با روح کار کرد، روح به عالم غیب و اسباب پشت پرده متصل شد، با این اتصال میتوانست آثار روی پرده را به صفر برساند.
وی گفت: ما با بدن که معنی نمیشویم، ما میتوانیم با خوردن غذایی چند برابر به طول و عرض و حجم بدن اضافه کنیم، آن چیزی که در وجود ما کار میکند، روح ملکوتی است که بدن را تسخیر میکند و با محبت به دنبال خود میکشد و بدن را تحویل بهشت میدهد. اگر به روح نرسم و آن را معنی نکنم روح یک زندانی در این جسم خاکی میشود. جسم تا جهنم جاده را میرود، آنجا دیگر متوقف میشود و روح بیچاره را هم با خودش در جهنم میکشد و آن را هم بهصورت ابدی حبس میکند.
غرق شدن فرعون و نجات موسی(ع)
وی گفت: موسی(ع) نیز وجود مادیاش از این خاک و گِل آفریده شده بود، اما چه شد که وقتی با قومش وارد دریای نیل شد، آب از موسی(ع) و مؤمنین پذیرایی کرد و خوشآمد به آنان گفت و خودش را از دو طرف کنار کشید و از کف دریای خشک موسی با قومش رد شدند، دو طرفشان هم دیوار آب بود و نمیریخت، اما فرعون و فرعونیان که وارد دریا شدند، تا آخرین نفر در امواج شدید رود نیل غرق شدند. این کار بدن موسی نبود بلکه کار معنای موسی بود.
استاد انصاریان در پایان گفت: خاک معدن روزی ماست، خاک مرکز گل، مرغزار، باغ و گلستان و سبزهزار است، همین خاک قارون را فرو بُرد چون قارون روح و معنی نداشت. دعوت خداوند و پیامبر را بپذیرید که آنان روح قوی به شما می دهند؛ پس از آن، گرگِ حریص و طمعکار درندۀ نفستان را بینفوذ می کنید و به گلستان وصل می شوید.
متن کامل، صوت و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید