فارسی
چهارشنبه 07 شهريور 1403 - الاربعاء 21 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

مهیای سفر

زهری گوید: امام سجاد علیه السلام را در شبی تاریك و سرد دیدم كه مقداری آرد بر دوش خود گذارده و حركت می كند. عرض كردم : یا بن رسول اللّه اینها چیست ؟ فرمود: سفری در پیش دارم و برای آن توشه ای را به جای امنی می برم . زهری : این غلام من است و آن را برای شما حمل می كند، اما امام علیه السلام نپذیرفت . زهری : خودم آن را حمل می كنم زیرا من شان شما را بالاتر از این می دانم كه آن را حمل كنید. امام علیه السلام : اما من شان خود را بالاتر از این نمی دانم كه آنچه مرا در سفر نجات می دهد و ورودم را بر كسی كه می خواهم به محضر او باریابم نیكو می گرداند حمل نمایم ، تو را به خدا بگذار كار خود را انجام دهم . زهری از خدمت امام جدا شد به راه خود رفت اما پس از چند روز كه به محضر امام علیه السلام رسید عرض كرد: یابن رسول اللّه ! اثری از سفری كه فرمودی نمی بینم . امام علیه السلام فرمود: بله ای زهری ، آنطور كه گمان كرده ای نیست بلكه آن سفر، سفر مرگ است و من برای آن آماده می شوم . براستی كه آمادگی برای مرگ پرهیز از حرام و بخشش در راه خیر است .

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

سرود پرواز
دعا برای مختار
توصیه امام زمان -عج- به خواندن صحیفه سجادیه
استجابت دعا در هلاكت دشمن
خدمت به اهل قافله
یك نمونه از انفاق امام سجاد
آشنایی با علوم خطرناك!
دعوت از آهو بر سفره دوستان
عفو زیباى امام علیه السلام
دستگیرى از درماندگان

بیشترین بازدید این مجموعه


 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^