امام باقر علیه السلام فرمود: من و گروهی از مردم در حضور پدرم امام سجاد علیه السلام نشسته بودیم كه ناگهان آهویی از صحرا آمد و در چند قدمی پدرم ایستاد و ناله كرد. حاضران به پدرم گفتند: چه میگوید؟ پدرم فرمود: میگوید: بچهام را فلانی صید ...
روزگار ، روزگار آدمهای كوچك و منافق بود و ایمان تنها لقلقه ی زبانها بود، شاید برای نجات از اتهام بی دینی.بذر ایمان در كویر یابس دلهای مردمان سخت تر از سنگ، هرگز نمی توانست به جوانه بنشیند و در سیاهی ظلمت و گمراهی این آدم نماها، گرگهای ایمان خوار ، ...
ابن دينار گفت : من در خدمت امام سجاد ( عليه السلام ) نشسته بودم که مردي وارد شد و بي ادبانه به امام ( عليه السلام ) گفت :مي داني که چگونه نماز مي خوانند ؟من قصد کردم که او را بزنم ، ولي امام مانع شد و فرمود :صبر کن اي ابا جازم ! ...
امام سجاد علیه السلام همواره بطور ناشناس پنهانی به منزل پسر عموی خود می رفت و به او پول می داد اوهم پول را می گرفت و تشكر می كرد و می گفت : خدا به امام علی بن الحسین جزای خیر ندهد كه به من كمك نمی كند. امام علیه السلام این انتقاد را از پس عموی خود می ...
محدّثين و تاريخ نويسان آورده اند:پس از واقعه دلخراش كربلاء، و بعد از وقوع تحوّلاتى در حكومت بنى اميّه ، مختار ثقفى روى كار آمد.
و يكى از فرماندهان مختار شخصى به نام ابراهيم فرزند مالك اشتر بود، كه بعد از آن كه عبيداللّه بن زياد ملعون را دست گير ...
زُهرى كه يكى از راويان حديث و از اصحاب امام سجّاد، زين العابدين عليه السّلام است ، گويد:در آخرين لحظات عمر شريف امام سجّاد عليه السّلام به محضر مباركش شرفياب شدم ، همين كه كنار حضرت نشستم مقدارى نان و سبزى كاسنى آوردند، حضرت خطاب به من كرد و ...
1 - مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود آورده است :امام سجّاد صلوات اللّه عليه چون نماز صبح را به جا مى آورد؛ در جايگاه خود مى نشست و دعا مى خواند تا موقعى كه خورشيد طلوع نمايد؛ و پس از طلوع خورشيد، دو ركعت نماز براى سلامتى خود و افراد خانواده اش ...
منهال بن عمرو گوید: از كوفه بسفر حج رفتم و خدمت امام سجاد علیه السلام رسیدم . آن جناب از من پرسید از حرمله بن كاهل (قاتل شش ماهه علی اصغر بود) چه خبر داری ؟ عرضكردم در كوفه زنده است ؛ حضرت دست به نفرین او برداشت و از خدا خواست حرارت آتش و آهن را در ...
در بعضي مقاتل آمده است که امام سجاد(عليهالسلام) پس از تحمل شکنجههاي فراوان در بين راه، سرانجام به شهر شام، شهر دسيسه و دشنام، شهر دشمنان اهل بيت(عليهمالسلام)، شهري که مردان و زنانش مدت پنجاه سال جز بدگويي حضرت علي(عليهالسلام) چيزي نشنيده ...
حضرت امام سجاد(علیهالسلام) در زمان خلافت ولید بن عبدالملک به شهادت رسید.
بنا به گفته عمر بن عبدالعزیز، ولید که حاکم جبّار و ظالمی بود، زمین را از جور و ستم لبریز کرده بود. در دوره ی حکومت او، رفتار مروانیان و ...
هشام بن اسماعیل بن هشام كه از طرف عبدالملك بن مروان حاكم مدینه بود با اهل بیت رسول خدا (ص) بد بود و امام سجاد (ع) را بسیار اذیت میكرد، چون پس از عبدالملك بن مروان او از حكومت مدینه عزل شد، ولید بن عبدالملك دستور داد او را در یك محل عمومی نگاه داشته و ...
ابان بن تغلب - كه يكى از اصحاب و راويان حديث مى باشد - حكايت كند:روزى حجّاج بن يوسف ثقفى كعبه الهى را تخريب كرد و مردم خاك هاى آن را جهت تبرّك بردند.
و چون پس از مدّتى خواستند كعبه را تجديد بنا كنند، ناگهان مار بزرگى نمايان شد و مردم را از بناى مجدّد ...
روزگار ، روزگار آدمهاي كوچك و منافق بود و ايمان تنها لقلقه ي زبانها بود، شايد براي نجات از اتهام بي ديني.بذر ايمان در كوير يابس دلهاي مردمان سخت تر از سنگ، هرگز نمي توانست به جوانه بنشيند و در سياهي ظلمت و گمراهي اين آدم نماها، گرگهاي ايمان خوار ، ...
امام صادق (علیه السلام) فرمود: روزی وقتی كه امام سجاد (علیه السلام) روزه بودند دستور داد گوسفندی را ذبح كردند و قطعه قطعه نموده پختند و هنگام غروب كنار دیك آمد، و فرمود كاسه ها را بیاورید، همه غذا را در میان آن كاسه ها ریخت و فرمود: بین فلان طایفه از ...
زهری گوید: امام سجاد علیه السلام را در شبی تاریك و سرد دیدم كه مقداری آرد بر دوش خود گذارده و حركت می كند. عرض كردم : یا بن رسول اللّه اینها چیست ؟ فرمود: سفری در پیش دارم و برای آن توشه ای را به جای امنی می برم . زهری : این غلام من است و آن را برای شما حمل ...
ام زينالعابدين سيدالساجدين، عليبن الحسين عليهماالسلام ميفرمايد:پدرم روز شهادتش - روز عاشورا - در حالي که خون از تمامي بدنش در فوران بود مرا به سينهاش فشرد و گفت: پسر عزيزم! اين دعا را حفظ کن که همانا مادرم فاطمه به من آموخت. و مادرم از رسول ...
وقتی كه ابراهیم پسر مالك اشتر، عبیدالله بن زیاد لعین را در كنار رودخانه «خاذر» كشت، سر او و سرهای دیگران را پیش مختار بن ابی عبیده فرستاد. مختار سر ابن زیاد را به محضر محمد حنفیه و امام سجاد (ع) فرستاد، سر عبیدالله را وقتی محضر امام آوردند كه طعام میل ...
محدث عظیم و سالک وارسته، مرحوم مجلسی اوّل میفرماید: «در اوایل جوانی مایل بودم، نماز شب بخوانم امّا نماز قضا بر عهدهام بود و به همین دلیل احتیاط میکردم و نمیخواندم. خدمت شیخ بهائی(ره) عرض نمودم، فرمود: «نماز قضا بخوان.» امّا من با خود میگفتم ...